فاطمه(س)وخبراز رسیدن مرگ پدر
س:احوال حضرت فاطمه (س)پس از شنیدن مرگ پدر چگونه شد؟
ج: فاطمه (س) شبى پس از حجة الوداع پيامبر(ص) را در خواب ديد كه قرآن در دست دارد و سرگرم خواندن است ولى ناگهان قرآن از دستش فرو افتاده و مفقود شده بود وحشتزده ازخواب جست و آن را براى پدر نقل كرد. پيامبر(ص) فرمود: دخترم من آن قرآنم كه به همين زودى از نظرها ناپديد خواهم شد و فاطمه (س) گريست.
پيامبر(ص) ازستمى كه پس از مرگ او برفاطمه (س) خواهد رفت برايش شرح داد – فاطمه (س) گريه كرد و پيامبر(ص) هم گريست. آنگاه رسول خدا (ص) او را دلدارى داد كه دخترم گريه نكن. فاطمه (س) گفت من از آنچه كه بر من وارد خواهد شد نمى گريم، بلكه از فراق تو مى گريم، پيامبر(ص) فرمود تورا بشارت مى دهم در سرعت الحاق تو به من و فاطمه (س) آرام شد.
نمونه اين سخن به صورت ديگرى نيز ازعايشه نقل شده است. او مى گويد:
– ان رسول الله (ص) دعا ابنته فاطمة – فسار فبكت ثم سارها فضحكت – رسول خدا (ص) دخترش فاطمه (س) را به نزديك خواند – سر درگوشش نهاد وسخنى گفت و فاطمه (س) گريست – سپس بار ديگر سر در گوش او نهاد و سخنى گفت و فاطمه (س) خنديد.
قلت لفاطمة ما هذا الذى سارك به رسول الله فبكيت ثم سار فضحكت؟ عايشه گويد از فاطمه (س) پرسيدم پيامبر(ص) كه سر درگوش تو نهاد و گريستى و سپس سر در گوش تو نهاد و خنديدى علت چه بود ؟
فقالت عليها السلام اخبرنى بموته فبكيت – ثم سارنى فاخبرنى انى اول من يتبعه فضحكت – فاطمه (س) فرمود در بار اول پيامبر(ص) خبر مرگش را به من داد و من گريستم – و سپس خبر داد من نخستين كسى هستم كه به دنبالش روان خواهم شد و به عالم بقا خواهم شتافت و من خندان شدم (چون در خبر مرگش لقاى پدر است خرسند مى شود).
آنها نمونه علاقه پدر به دخترش بودند و اين هم پاسخ علاقه دخترى به پدرش. سخن از مرگ است ولى چون در آن خبروصل است خوشحال مى شود و مى خندد و اين حكايت از آن دارد كه پيوند معنوى فاطمه (ص) و پدر ريشه در جان او دارد و گرنه اين خلاف عادت و طبيعت است كه كسى در خبر مرگ خويش خوشدل باشد.