فضایل برجسته سلمان فارسی
س:فضایل برجسته سلمان فارسی چه بود؟
ج: سلمان، الگوى مسلمان كمالجو، وارسته و خودساخته است و ارزشهاى متعالى بسيارى در خويش گردآورده بود. بخشى از اين فضايل عبارت است از:
1 – نزديكى به رسول خدا(ص)
سلمان، پس از پذيرفتن اسلام، چنان در راه ايمان و معرفت اسلامى پيش رفت كه نزد رسول خدا جايگاهى والا يافت و مورد ستايش معصومان(ع) قرار گرفت. بخشى از سخنان آن بزرگان درباره سلمان چنين است:
الف) در ماجراى جنگ خندق، كه در سال پنجم هجرى رخ داد وبه پيشنهاد سلمان پيرامون شهر خندق كندند. هر گروهى مى خواست سلمان با آنها باشد; مهاجران مى گفتند: سلمان از ما است. انصار مى گفتند: او از ما است. پيامبر(ص) فرمود: «سلمان منا اهل البيت» (3) سلمان ازاهل بيت ما است.
عارف معروف، محى الدين بن عربى، با اينكه از علماى اهل تسنن است، در شرح اين سخن پيامبر اكرم(ص) مى گويد: پيوند سلمان به اهل بيت (عليهم السلام) در اين عبارت، بيانگر گواهى رسول خدا(ص) به مقام عالى، طهارت و سلامت نفس سلمان است; زيرا منظور از اينكه سلمان از اهل بيت (عليهم السلام) است، پيوند نسبى نيست; اين پيوند بر اساس صفات عالى انسانى است. (4)
ب) جابر نقل مى كند كه رسول خدا(ص) فرمود:
«همانا اشتياق بهشت به سلمان بيش از اشتياق سلمان به بهشت است; و بهشت به ديدار سلمان عاشق تر از ديدار سلمان به بهشت است.» (5)
ج) پيامبر اكرم(ص) فرمود:
«هر كه مىخواهد به مردى بنگرد كه خداوند قلبش را به ايمان درخشان كرده، به سلمان بنگرد.» (6)
د) آن بزرگوار همچنين فرمود:
«سلمان ازمن است، كسى كه به او ستم كند به من ستم كرده است و كسى كه او را بيازارد مرا آزرده است.»
و) امام صادق(ع) فرمود:
«سلمان علم الاسم الاعظم» (7) ; سلمان اسم اعظم را مى دانست.
اين سخن بدان معناست كه سلمان از نظر عرفان، به مقامى رسيده بود كه حاصل اسم اعظم الهى بود. اگر كسى چنين لياقتى داشته باشد، دعايش به اجابت مى رسد و كرامات عظيمى از او سر مى زند.
2 – علم سلمان
پيامبر اسلام(ص) فرموده است: «اگر دين در ثريا بود، سلمان به آن دسترسى پيدا مى كرد.» (8)
وسعت و عمق آگاهي هاى سلمان به حدى بود كه براى هر كس قابل هضم نيست. امام صادق(ع) فرمود: رسول خدا(ص) و على(ع) اسرارى را كه ديگران قدرت تحمل آن را نداشتند به سلمان مى گفتند و او را لايق نگهدارى علم مخزون و اسرار مى دانستند; از اين رو يكى از القاب سلمان، «محدث» است. (9)
سلمان داراى علم بلايا و منايا (حوادث آينده) بود و همچنين از متولمان(قيافه شناسان) و محدثان به شمار مى رفت. جايگاه علمى سلمان چنان بود كه امام صادق(ع) در باره اش فرمود: «در اسلام، مردى كه فقيه ترازهمه مردم باشد، همچون سلمان، آفريده نشده است.» (10)
پيامبر اسلام(ص) فرمود: «سلمان درياى علم است كه نمى توان به عمق آن رسيد.» (11)
البته دانش سلمان، به معارف فكرى محدود نمى شد و آگاهي هاى فنى او نيز در حد بالايى بود. در جنگ خندق، طرح كندن خندق را سلمان خدمت پيامبر(ص) پيشنهاد كرد و عملى شد. همچنين در جنگ طائف، طرح ساختن «منجنيق» براى درهم كوبيدن قلعه هاى مشركان از ابتكاراتى است كه به سلمان نسبت داده شده است.
بنابراين، سلمان حق دارد از مقام علمى اش چنين تعبير كند:
اى مردم! اگر من شما را از آنچه مى دانستم مطلع مى كردم، مى گفتيد، سلمان ديوانه است، يا به كسى كه سلمان را بكشد درود مى فرستاديد. (12)
3 – عبادت سلمان
آنچه به عبادت سلمان ارزش بيشترى مى دهد، علم و آگاهى اوست. چرا كه عبادت آگاهانه و پرستش از روى بصيرت از عبادت سطحى و ظاهرى ارزشمندتر است.
امام صادق(ع) فرمود: روزى پيامبر اسلام(ص) به ياران خود فرمود: كدام يك از شما تمام روزها را روزه مى دارد.
سلمان گفت: من، يا رسول الله.
پيامبر(ص) پرسيد: كدام يك از شما تمام شبها را به عبادت مى گذراند؟
سلمان گفت: من، يا رسول الله.
حضرت پرسيد: آيا كسى از شما هست كه روزى يك بار قرآن را ختم كند؟
سلمان گفت: من يا رسول الله.
يكى از حاضران كه جوابهاى سلمان را خودستايى و فخرفروشى مى پنداشت، گفت: اكثر روزها ديده ام كه سلمان روزه نيست، بيشتر شب را هم مى خوابد و بيشتر روز را به سكوت مى گذراند، پس چگونه هميشه روزه است و هر شب براى نيايش با خدا بيدار مىماند و روزى يك بار قرآن را ختم مى كند؟!
پيامبر(ص) فرمود: ساكت باش! تو را با همسان لقمان چه كار؟ اگر مى خواهى چگونگى اش را از خودش بپرس تا خبر دهد.
سلمان گفت: در ماه سه روز روزه مى گيرم و خداوند فرموده است: «هر كس عمل نيكى انجام دهد پاداش ده برابر دارد. از طرف ديگر، روز آخر شعبان را روزه گرفته و آن را به روزه ماه رمضان متصل مى كنم و هر كه چنين كند، پاداش روزه هميشه را دارد. از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: هر كس با طهارت بخوابد، در ثواب، چنان است كه تمام شب را عبادت كرده باشد. اما ختم قرآن، رسول خدا(ص) فرمود: هر كس يك بار سوره «قل هوالله» را بخواند، پاداش يك سوم قرآن را دارد و هر كه دو بار بخواند، دو ثلث قرآن را خوانده است و هر كه سه بار بخواند، گويا قرآن را ختم كرده است. و نيز حضرت فرمود: يا على، هر كس تو را با زبان دوست بدارد يك سوم ايمانش كامل شده، هر كه با دل و زبان دوستت بدارد، دو ثلث ايمان او كامل شده; و هر كه با دل و زبانش دوستت بدارد و با دست هم يارى ات كند، تمام ايمان را به دست آورده است.» (13)
4 – زهد سلمان
آيات و روايات نشان مى دهد كه «زهد» به معناى حرام ساختن نعمتهاى الهى بر خود نيست. زهد به معناى عدم دلبستگى به امور مادى است. يكى از مواردى كه در تمام زواياى زندگى سلمان، از آغاز تا پايان عمر، ديده مى شود زهد، پارسايى و بىرغبتى او به دنياست.
سلمان، كه پيرو راستين پيامبر(ص) و حضرت على(ع) بود، راه آنان را پيش گرفت و حتى وقتى فرماندار مدائن بود، ساده زيستى را رها نكرد. زهد و وارستگى سلمان از ايمان عميق او سرچشمه مى گرفت; زيرا هر كس ايمان قويتر داشته باشد، از جاذبه هاى دنيوى آزادتر است. امام صادق(ع) فرمود:
«ايمان ده درجه دارد، مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم ايمان است.» (14)
سلمان، خانه نداشت و هرگز دل به خانه سازى نمى داد. شخصى از او خواست تا برايش خانه اى بسازد ولى سلمان راضى نشد. سرانجام به سبب اصرار شخص نيكوكار اجازه داد برايش خانه بسازد، ولى سفارش كرد خانه چنان باشد كه هنگام ايستادن سر به سقف آن بخورد و هنگام خوابيدن پا به ديوار برسد. (15)
سلمان پارسا، حتى حقوق اندك سالانه (16) خود را هم به نيازمندان مى داد و بسيار اندك براى خود برمى داشت.
5 – دفاع از حريم ولايت
آنچه در زندگى سلمان، بسيار چشمگير و جالب است عدم بى تفاوتى اوست. او با هوشيارى و جديت كامل در صحنه هاى مختلف حضور داشت و در پيروى از امام حق لحظه اى ترديد نكرد. او همواره، از هر فرصتى، براى گفتن حق بهره مى برد و مسلمانان را به امامت حضرت على(ع) فرا مى خواند. آن بزرگوار پيوسته اين سخن رسول خدا را براى مردم تكرار مى كرد:
«همانا على(ع) درى است كه خداوند گشوده است. هر كس در آن وارد شود، مؤمن است و هر كس كه از آن خارج گردد، كافر است.» (17) – «بهترين فرد اين امت، على(ع) است.»(18)
بعد از رحلت جانسوز رسول خدا(ص)، غصب خلافت و مظلوميت حضرت على(ع)، سلمان در خطبه اى بسيار فصيح، كه مى توان آن را «كوبنده و افشاگرانه» خواند، چنين گفت:
«اى مردم! هر گاه فتنه ها و آشوبها را همچون پاره ظلمانى شب ديديد كه برجستگان در آن به هلاكت مى رسند، بر شما باد به آل محمد(ص) چرا كه آنها راهنمايان به سوى بهشتند، و بر شما باد على(ع). اى مردم! ولايت را در ميان خود همانند سر قرار دهيد.»
يعنى اگر ولايت اهل بيت (عليهم السلام) را نداشته باشيد، مسلمان حقيقى نيستيد و دين شما سودى ندارد. (19)
ابنعباس سلمان را در خواب ديد و از او پرسيد: در بهشت، پس از ايمان به خدا و رسول، چه چيز برتر است؟ سلمان پاسخ داد: پس از ايمان به خدا و پيامبر، هيچ چيز با ارزشتر و برتر از دوستى و ولايت على بن ابىطالب(ع) و پيرورى از او نيست