با توجه به روایتی که می فرماید فقر باعث بی ایمانی می شود، آیا می توان از جامعه فقیر ما انتظار ایمان داشت؟
فقر و بی ایمانی جامعه!
دقت کنید همیشه میان فقر و بی ایمانی ملازمه وجود ندارد؛ یعنی ممکن است شخصی در نهایت فقر مادی باشد، ولی در اعلی درجات و مراتب ایمان قرار داشته باشد؛ برای نمونه علامه سیدعلی قاضی طباطبایی رحمه الله علیه، در نهایت فقر زندگی می کرد، ولی در اعلی درجات و مراتب ایمان قرار داشت. در اسلام «مال و ثروت» به خودی خود وسیلهای برای آباد كردن دنیا و آخرت است و ارزشمند و خیر می باشد چنان که قرآن کریم از مال به عنوان «خیر» تعبیر می فرماید:
كُتِبَ عَلَیكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَیراً الْوَصِیةُ لِلْوالِدَینِ وَ الْأَقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَی الْمُتَّقین (بقره:180).
بر شما نوشته شده: «هنگامی كه یكی از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبی [مالی] از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر و نزدیكان، بهطور شایسته وصیت كند! این حقّی است بر پرهیزكاران!»
علامه سیدعلی قاضی طباطبایی رحمه الله
فقر ایمان چه کسی را میگیرد؟
فقر مادی گرچه به خودی خود خوب نیست، اما برای افراد با ایمان كه به غنای روحی و نفسی رسیده اند، مشكل معنوی ایجاد نمی کند؛ زیرا آنان، فقر را یک ابتلا و آزمایش الهی می دانند كه باید بر آن صبر كنند و از آن، نردبان تكامل و تقرب الهی را فراهم سازند؛ ولی همین فقر برای افراد سست ایمان، از لحاظ معنوی و ایمانی خطرناك است و چه بسا به کفر آنان منجر شود؛ رسول خدا فرمود: «كَادَ الْفَقْرُ أَنْ یكُونَ كُفْراً ؛ نزدیک است که فقر، عاقبت منجر به کفر شود.»[1]
نگاه روایات به موضوع فقر
روایات در مذمت فقر مادی فراوان است و طبیعی است كه یكی از زمینه های فساد، ظلم، گناه و ناامنی، فقر مادی افراد جامعه است. اما نباید از این موضوع غافل شد که ثروت نیز ممکن است، انسان را به طغیان بكشاند و هم چنان كه فقر زمینه گناه و فساد و ناامنی اجتماعی است، ثروت هم زمینه طغیان و گناه انسان را فراهم سازد: «كَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیطْغی أَنْ رَآهُ اسْتَغْنی (علق:6-7)؛ حقا كه آدمی نافرمانی میكند، هر گاه كه خویشتن را بینیاز بیند.»
فقر و ثروت یا کفاف
پس هم فقر انسان ضعیف الایمان را به كفر، گناه و ظلم سوق میدهد و هم ثروتمندی و ازاینرو بود كه پیامبر به امتش تعلیم میداد كه از خداوند «كفاف» بخواهند تا هم از مضرات فقر در امان باشند و هم به پیامدهای بد ثروتمندی مبتلا نشوند:
اللَّهُمَّ ارْزُقْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ مَنْ أَحَبَّ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْعَفَافَ وَ الْكَفَافَ وَ ارْزُقْ مَنْ أَبْغَضَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْمَالَ وَ الْوَلَدَ.
خداوندا! به پیامبر و خاندان او و کسانی که آنان را دوست دارند، عفاف و کفاف عنایت فرما و به کسانی که نسبت به پیامبر و خاندان او، بغض و کینه دارند، مال و فرزند روزی فرما.[2]
فقر و ثروت هر دو پله ترقی مومنان زیرک
نتیجه آن که اگر فرد به درجات بالای ایمان برسد، هم از فقر برای رسیدن به كمال، مركب میسازد و هم از غنا و توانگری؛ اگر فقر به او رو آورد، با تحمل و تعفف با آن مواجه میشود و آن را تقدیر و ابتلای خداوند میشمارد و اگر با غنا و ثروت مواجه شود، آن را برای خدمت به خلایق برای رضای خدا به كار میگیرد و با آن رضای خدا را تحصیل مینماید.
منابع
[1]. محمد بن یعقوب كلینی، قم، دارالحدیث، 1429ق، ج2، ص 307.
[2]. همان، ص 140.