فکر کردن درباره مرگ عاقلانه نیست!
یاد مرگ باعث ترس و یأس انسان میشود و فکر کردن دربارۀ این مسائل عاقلانه نیست ولی در قرآن روی آن خیلی تأکید شده است.
پاسخ:
اوّلا، یاد مرگ بسیار عاقلانه است؛ اگر در سیرۀ پیامبران و امامان توجه کنیم متوجه خواهیم شد که آنان هرگز از مرگ خویش غافل نمیشدند؛ اگر یاد مرگ عاقلانه نبود نه آنان به مرگ فکر می کردند نه مردم را به این موضوع دعوت میکردند.
ثانیا، اگر مرگ به معنی پایان زندگی و نابودی انسان بود، اندیشیدن به آن باعث یأس و ترس میشد ولی مرگ در حقیقت مرحله ای از مراحل زندگی است، زندگی انسان تا ابد ادامه دارد و او با مرگ زندگی در عالم دیگر را آغاز خواهد کرد؛ بنابراین یاد مرگ یعنی به یاد زندگی ابدی خویش بودن و برای آن زندگی برنامه ریزی کردن.
ثالثا، هرچند یاد درد و رنج مرگ، جان دادن، تاریکی و وحشت قبر و … ممکن است انسان را به وحشت اندازد و لکن همین یاد مرگ بازدارنده از جرم و گناه است و انسان را از افتادن در دام شیاطین حفظ میکند. از طرف دیگر اگر نگرش انسان به مرگ درست باشد نه تنها یأس آور نیست بلک شوق انجام کارهای نیک، کمک به دیگران، درست زندگی کردن و … را در انسان افزایش میدهد زیرا کسی که به مرگ فکر میکند، همواره در نظر دارد که لذات دنیا زودگذر و ناپایدار است و انسان عاقل هرگز زندگی و سعادت ابدی خویش را با انجام گناه تباه نمیکند، بلکه با بندگی خدا و کارهای نیک برای آن زندگی زاد و توشه فراهم میکند.
رابعا، این که در قرآن و روایات آمده است یاد مرگ و مردن خود باشید؛ منظور و مقصود آن نیست که شما گوشهای بنشینید و دائم از مردن بترسید، مأیوس شوید و دست به هیچ کاری نزنید؛ خیر بعکس وقتی خداوند به ما فرمان داده است که به مرگ بیندیشید، منظور و مقصود پروردگار آن است که از این مردن خود غافل نباشید و برای سفر طولانی بعد از مرگتان، برنامه داشته باشید؛ اگر به آیات قرآن که دربارۀ مرگ است توجه کنیم، این موضوع را به خوبی درک خواهیم کرد. به دو نمونه زیبا از این آیههای پرمعنا توجه کنید:
- آیه 180 سوره بقره[1] سفارش میکند هنگام نزدیکی مرگ اگر مالی دارید، وصیت کنید، البته، وصیت کردن همواره مستحب است، ولی کسی که احتمال مرگش بیشتر است، لازم است هرچه سریعتر برای اموالش فکری کند و خوبست بخشی از اموال خود را برای امور خیر مانند رسیدگی به افراد ضعیف فامیل و … وصیت نماید تا در زندگی پس از مرگ از اموال خود بهرهای برده باشد.
چنان که می بینید این آیه دربارۀ مرگ است، ولی در حقیقت از سر مهر و لطف خداوند است به بندگانش، خدا میخواهد ما در زندگی پس از مرگ دست خالی، پریشان و فقیر نباشیم. اگر خوب فکر کنیم، این نوع هشدار نه تنها انسان را نمیترساند، مأیوس و افسرده و منزوی نمیکند بلکه انسان تشویق میشود کار کند و درآمدی بدست آورد و بعد وصیت کند، بخشی از این اموالم را پس از مرگم در راه خیر مصرف کنید.
- آیه 18 سورۀ نساء،[2] به توبه از گناهان تأکید میکند و میفرماید اگر انسان گناه کند و توبه نکند تا مرگش برسد، در آن لحظۀ آخر که مطمئن شد میمیرد، اگر توبه کند، توبه او پذیرفته نیست؛ در این آیه نیز خداوند مهربان خطر انجام کارهای زشت و توبه نکردن را هشدار میدهد، هر کس به این آیه خوب فکر کند به این نتیجه میرسد که باید گناه و زشتکرداری را کنار گذارد و برای جبران خطای گذشتهاش تلاش و همت نماید. نه تنها بویی از ترس و ناامیدی از این آیه به مشام نمیرسد بلکه انسان گناهکار را به رحمت و بخشش خداوند نسبت به توبه کنندگان امیدوار میکند، انسان متوجه میشود خداوند آنقدر مهربان و رحیم است که اگر به سوی او بازگردد و توبه کند خداوند آغوش رحمت خویش را به سوی او خواهد گشود.
چنان که می بینید هر دو آیه اگر مرگ را یادآور شده اند، برای آن است که انسان دست از کسالت و غفلت و شهوت بیجا بردارد و برای زندگی همیشگی خود برنامه داشته باشد، نه آنکه بترسد، مأیوس شود و از کار بیفتد.
در روایات و احادیث اهل بیت (ع) نیز یاد مرگ عامل حرکت و تلاش است نه باعث ترس و ناامیدی و افتادگی؛ برای نمونه به این حدیث زیبا توجه فرمایید:
حضرت صادق (ع) فرمود: ذِكْرُ الْمَوْتِ يُميتُ الشَّهَواتِ فِى النَّفْسِ[3] … ياد مرگ شهوات نفسانی را مى ميراند … .
امام (ع) یاد مرگ را عامل کنترل نفس میداند؛ نفس ما سرکش است و دائم از ما می خواهد که بدنبال لذتها برویم، اگر نتوانیم آن را کنترل کنیم قطعا دچار دردسر میشویم؛ مانند رانندهای که اگر نتواند خودرو خود را کنترل کند، مسلما او را به زحمت و رنج و گرفتاری میکشاند، ناتوانی در کنترل نفس در همین دنیا نیز ما را به زحمت میافکند؛ مثلا فردی نتوانسته است، خشم خود را کنترل کند و مرتکب قتلی شده است، حال مجازات سختی در انتظار اوست، یا فردی شهوت مالی خود را کنترل نکرده است و این شهوت او را به اختلاس اموال عمومی کشانده است، حال باید رنج حبس و بی آبرویی را تحمل کند، یا کسی که شهوت جنسی را مهار نزده است و عمل زشتی از او سر زده است باید رنج بی آبرویی خود و خانواده را بدوش کشد، در این روایت شریف، امام مهربان و دلسوز برای رهایی مردم از این سختی ها راه درمانی را ارائه میکنند و میفرمایند اگر به فکر مرگ خود باشید، می توانید نفس خود را کنترل کنید و از تمامی این بدبختیها نجات یابید و زندگی شیرین و بی دردسری داشته باشید.
[1]. كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّةُ لِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقينَ (بقره: 180)؛ بر شما نوشته شده: «هنگامى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد، اگر چيز خوبى [مالى] از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزديكان، بطور شايسته وصيت كند! اين حقّى است بر پرهيزكاران!».
[2]. وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذينَ يَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَليما (نساء: 18)؛ براى كسانى كه كارهاى بد را انجام مىدهند، و هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا مىرسد مىگويد: «الان توبه كردم!» توبه نيست؛ و نه براى كسانى كه در حال كفر از دنيا مىروند؛ اينها كسانى هستند كه عذاب دردناكى برايشان فراهم كردهايم.
[3]. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، دار إحياء التراث العربي، 1403 ق، ج 6، ص 133.