قتل و خشونت در قرآن
در قرآن واژۀ قتل و مشتقات آن بارها و بارها تکرار شده است، آیا این دلیل بر تأکید دین اسلام به خشونت نیست؟
پاسخ: [1] 1. به کار رفتن مکرر واژۀ قتل و قتال در همهجا مربوط به مسلمانان نیست، بلکه در مواردی مربوط به بیان صفات و ویژگیهای کفار و یهود است. قرآن از آنها بهعنوان انسانهای خونریز و فساد آفرین یاد میکند؛
- تکرار کلمات در قرآن یا کتابهای دیگر همواره دلیل آن نیست که آن کتاب خوانندههای خود را به همان کلمۀ پرتکرار تشویق میکند؛ مثلاً، دانشمندی که دربارۀ «علم» کتابی نوشته است صدهابار از کلمۀ «جهل» استفاده میکند و مضرات آن را برمیشمارد، مسلماً، منطقی نیست برایناساس گفته شود این کتاب خوانندگان را به جهل دعوت میکند؛
- جنگ در اسلام غالباً ماهیت دفاعی دارد نه ابتدایی و تهاجمی. اسلام به پیروانش اجازه میدهد با رعایت اصول انسانی با دشمن متجاوز مقابله به مثل کرده و او را ناکام گذارند. موارد متعددی در قرآن وقتی واژۀ «قتل» بهکار رفته است، منظور دفاع و از میان برداشتن دشمنی است که به خانه و کاشانۀ مسلمین یورش آورده و مقصود و منظور او کشتار و تجاوز به مسلمین است. واقعاً در برابر چنین دشمنی جز دست به سلاح بردن راهی هست؟!
- در قرآنکریم تنها سه آیه مربوط به اذن جهاد ابتدایی است؛ آنهم بهگونهای است که حقوق انسانی در آن رعایت شده است. برای فهم بهتر این موضوع در ادامه، این موارد را بهاجمال توضیح میدهیم:
1) سورۀ توبه، آیۀ 5: این آیه مربوط به اذن قتال با مشرکان پیمانشکن مکه است و زمانی این اذن داده شد که مشرکان مکه پیمان صلح خود با مسلمانان را شکستند و به حقوق مسلمانان تجاوز کردند. دراینشرایط به مسلمانان اجازه داده شد که مکه را با نیروی نظامی فتح کنند و به مشرکان هم چهار ماه مهلت داده شد؛ پس، اولا،ً زمانی این اذن صادر شد مشرکان صلحنامۀ خود با مسلمین را نقض کردند و ثانیاً، این مهلت خود حاکی از رحمت و مهر و عطوفت اسلام به مردم و حتی اقوام مشرک و بتپرست است؛ اگر اسلام دین تهدید و زور و خونریزی بود بدون مهلت و بهصورت ناگهانی فرمان کشتار مشرکان را صادر میکرد؛
2) سورۀ توبه، آیۀ 29: این آیه مربوط به جنگ با اهل کتاب است. این آیه هرگز اجازه نمیدهد که، بدون قید و شرط، کفار اهل کتاب را به قتل رسانند، بلکه دستور میدهد که آنها میتوانند با دادن جزیه یا بهعبارتی مالیات سرانه، با مسالمت زیر چتر امنیت حکومت مسلمین زندگی کنند. درحقیقت، اگر آنان حاضر شوند بهصورت یک اقلیت سالم مذهبی با مسلمانان زندگی مسالمتآمیز داشته باشند، اسلام را محترم بشمرند و دست به تحریکات برضد مسلمانان و تبلیغات مخالف اسلام نزنند، قرآن اجازه نمیدهد به جان آنان تعرض شود، اما اگر هیچکدام از این شرایط را نپذیرند و به تجاوز و خیانت و جاسوسی علیه مسلمین ادامه دهند، قرآن اجازه میدهد مسلمین آنان را از زمین برداشته و ریشۀ فساد را بخشکانند؛ [2]
3) سورۀ حج، آیۀ 39: این آیه در ارتباط با اجازۀ جنگ و قتال با مشرکان است. هنگامیکه مسلمانان در مکه بودند مشرکان پیوسته آنها را آزار میدادند و درنهایت، مسلمانان مجبور شدند به مدینه فرار کنند و مشرکان نیز همۀ اموال آنان را مصادره کردند. این مسلمانان نزد پیامبر (ص) میآمدند و تقاضای اذن جهاد میکردند، ولی پیامبر (ص) میفرمود: که صبرکنید تا اینکه پس از هجرت آیۀ فوق نازلشده و به مسلمانان اجازه داده شد با این مشرکان جهاد کنند و ظلمی که به آنان شده بود را جبران کنند. قرآنکریم در هیچ شرایطی، بدون دلیل انسانی، دستور جنگ و قتال صادر نکرده است، بلکه قرآن مدتها مسلمانان را سفارش میکرد تا با کفار مماشات کنند و در برابر آزار و اذیتشان صبر و حوصله به خرج دهند و در برابر رفتار و گفتار آزاردهندۀ آنان صبر کنند: «اصْبِرْ عَلَی مَا یقُولُونَ (طه: ۱۳۰)؛ در برابر آنچه میگویند، صبر پیشهساز.»
نتیجه: جنگ در اسلام غالباً ماهیت دفاعی دارد نه تهاجمی و تکرار واژۀ قتل نیز در در موارد بسیاری مربوط به بیان صفات غیرمسلمین است و ارتباطی با خشونت در اسلام ندارد.
[1]. ر. ک. پایگاه پاسخ به شبهات و سؤالات، «چرا در قرآنکریم، لغت قتل در اشکال مختلف آن 158 مرتبه در بیش از 130 آیه بهکار رفته است که در بیش از بیست آیۀ خداوند مستقیم امر به کشتن انسانها میدهد»؛ پایگاه پاسخ به شبهات و سؤالات، دسترسی در:
https://www.x-shobhe.com/shobhe/6760.html; 1394/06/18.
[2]. ر. ک. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، قم، هجرت، 1368، ج 7، ص 351.