چرا در حکومت عدل اسلامی اگر پدر قاتل پسر باشد، قصاص نمیشود؟
پاسخ:
یکی از شرایط قصاص آن است که قاتل، پدر مقتول نباشد، حتی اگر پدر کافر هم باشد و فرزند مقتول مسلمان باشد باز قصاص نمیشود، بلکه درهرصورت، باید دیه را به وارث فرزند (غیر از پدر) بپردازد.[1]
احکام خداوند براساس مصالح و مفاسد است؛ روایات متعددی از امامان معصوم به ما رسیده است که پدر بهخاطر قتل فرزند قصاص نمیشود. گرچه علت اصلی این حکم در منابع حدیثی ما بیاننشده است و برای ما روشن نیست، اما برای روشنشدن بعضی از حکمتها و فواید این مسئله (عدم قصاص پدر) چند نکته را متذکر میشویم:
انگیزه های کیفرهای قراردادی
نکتۀ نخست، انگیزههای کیفرهای قراردادی بهمعنای عام یعنی اعماز اینکه کیفر قصاص باشد یا غیر آن، به چند صورت تصور میشود:
الف) تشفیخاطر
کیفری که مظلوم برای خالیکردن عقده و تشفی نفس خود اجرا میکند.
ب) تربیت و اصلاح شخص مجرم
در این قسم از کیفرها، هدف اصلاح شخص مجرم است، مانند تأدیب دانشآموز تنبل و خاطی بهدست معلم یا پدر.
پ) اصلاح اجتماعی
در اینجا هدف از کیفر، اصلاح جامعه و عبرتگرفتن دیگران است، مانند مجازات اعدام که هیچ نفعی برای شخص مجرم ندارد، بلکه فقط برای عبرت دیگران به اجرا درمیآید.
ت) احقاق حق
این انگیزه، بهمعنای عام، شامل احقاق حق مظلوم، چه توسط خود وی و چه توسط دیگری میشود، مانند دفاع شخص ثالث از حق مظلومی که خود او قادر بر آن نیست.
ث) پیشگیری
اگر مجرمی را به حال خود رها کنند، دست به جنایتهای هولناکی خواهد زد؛ ازاینرو، برای پیشگیری از تکرار جنایت، حاکم میتواند او را به کیفر برساند.[2]
به نظر میرسد دربارۀ قصاص پدر هیچکدام از انگیزههای کیفری نمیتوانند تأثیرگذار باشند، چون اولاً خود او از اولیای دم است و نسبت نزدیکی با اولیای دیگر دارد. پس تشفیخاطر چندان رنگی در اینجا ندارد و انگیزۀ تربیت و اصلاح شخص مجرم اصلاً دربارۀ کیفر اعدام تصورپذیر نیست، چون شخص مجرم با اعدام دیگر وجود ندارد تا اصلاح گردد.
انگیزۀ احقاق هم در اینجا شبیه انگیزۀ اولی، یعنی تشفیخاطر است که خیلی کارساز نیست و همینگونه است انگیزۀ اصلاح اجتماعی و انگیزۀ پیشگیری از جرم. چون رابطۀ پدر و فرزند و علاقۀ پدر نسبت به فرزند بهقدری زیاد است و بهگونهای در نهاد و سرشت وجودی انسان تابیده و عجینشده است که برای دوام و استمرار آن نیاز به ترساندن از کیفر اعدام نیست.
از اینجا میتوان فلسفۀ مهم قصاصنشدن پدر را فهمید و آن اینکه کیفر اعدام برای پدر درواقع، نوعی تخفیف عذاب است، ولی عذاب بالاتر برای پدر همان عذاب روحی و وجدان است که او را هر ساعتی چندینبار اعدام میکند. بهعبارتدیگر، حکم قصاص به لحاظ وجود مصالح و جبران خسارت است و در اینجا این مصلحت معدوم است.
همچنین قصاصکنندگان نیز در اینجا فرزندان یا خویشان دست اول قاتل میباشند که قطعاً اجرای قصاص از طرف آنها چهبسا بعدها مشکلات روحی بیشتری را برای آنها فراهم کند. یعنی ممکن است در ابتدایی که چنین جنایت هولناکی واقع شد، بقیۀ نزدیکان از روی خشم و غضب تصمیمی بگیرند که بعدها خودشان پشیمان شوند و دچار عذابوجدان و ناراحتیها و مریضیهای روحی گردند.
حق قصاص
نکتۀ دوم، قصاص بهطورکلی، حقی است که خداوند به اولیای مقتول داده است و بهمعنای قطعیت و لزوم نیست، بلکه بهجای قصاص میتوانند عفو و گذشت کنند یا با رضایت قاتل از او دیه بگیرند؛ البته، در مواردی که قاتل قصاص نمیشود (مانند موردبحث ما) قاتل باید دیه بپردازد.[3] در مادۀ 220 قانون مجازات اسلامی آمده است: «پدر یا جدّ پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمیشود و به پرداخت دیه به ورثۀ مقتول و نیز به تعزیر محکوم خواهد شد».
نکتۀ سوم، اگر پدری فرزند خود را بکشد، در درجۀ نخست، خود او و خانوادهاش بیشترین آسیب را میبینند، چراکه او ضربۀ شدید و مهلکی به خود و خانوادۀ خود وارد آورده است و انصاف نیست که بهخاطر این عمل در چنین وضعیتی قصاص شود؛ زیرا تقاضای قصاص او نیز امری احساسی و غیرعقلانی است؛ پس، اسلام قصاص او را ممنوع کرده است، اما همانطورکه گفته شد دراینشرایط، دیه بر او ثابت است و باید آن را به دیگر وارثین بپردازد.
نتیجه: احکام اسلام براساس مصالح و مفاسد صادرشده است، چنانکه بیان ازنظر عقلی و عرفی قصاص پدر غالباً با فلسفه و حکمت تشریع قصاص منافات دارد.
ارجاعات:
[1]. سید روحالله موسوی خمینی، تحریرالوسیله، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1378، ج 2، ص 495.
[2]. محمدحسن قدردان قراملکی، جهنم چرا، قم، بوستان کتاب، 1394، ص 22 ـ23.
[3]. سید روحالله موسوی خمینی، صحیفۀ امام، ج 2، ص 507.
علت عدم «قصاص» پدر در قتل فرزند
چرا پدر در قتل عمدی فرزند قصاص نمی شود؟