مخالفت رضاخان با اسلام و روحانیت
س:ازدیدگاه امام خمینی، رضاخان مخالفتش با اسلام و شعایر اسلامی را از چه زمان و چگونه آغاز کرد؟
ج: 1
پس از آنكه مستقر شد حكومتش ، شروع كرد به مخالفت با اسلام و روحانيين به طورى كه مجالس روضه ما هيچ امكان نداشت كه منعقد بشود، اگر بعضى مجالس مى خواست منعقد بشود قبل از اذان صبح منعقد مى شد كه اول اذان تمام بشود. مامورين دور مى گرديدند براى اينكه نگذارند مجالسى باشد.[1]
2
همين آدمى كه اينطور مجلس روضه داشت ، همآنطور سينه زن و ارتش مى آمد به سينه زنى ( كه من خودم دسته هاى ارتش را هم ديدم ). همين آدم شروع كرد به ضد او عمل كردن ، تا قبل از اينكه قدرت پيدا بكند، خواست براى بازى دادن مردم آنطور امور را انجام داد، وقتى كه قدرت پيدا كرد درست بر ضد آن كارهائى كه كرده بود شروع كرد به فعاليت ، من جمله همين آدمى كه اين دستگاه روضه را داشت همچو قدغن كرد دستگاه خطابه و وعظ و روضه و همه اينها را، كه در تمام ايران شايد يك مجلس علنى نبود، اگر بود در خفا، در بعضى شهرها در خفا و به صورت هاى مختلف و با اسم هاى مختلف .[2]
3
از زمانى كه رضاخان آمد، جز يك چند صباحى كه مى خواست بازى بدهد مردم را و اظهار ديانت كرد و اظهار چه كرد، از همان زمان عمده نظرش را دوخت روى روحانيت كه اينها را از بين ببرد با هر بهانه اى توانست او مى ديد كه مجالس روضه هايى كه بر پا مى شود و در تمام ايران است در تمام ده و قصبه و شهر و بيرون شهرها، اين مجالس پربركت هست و از اين مجالس پربركت ممكن است كه اشخاصى پيدا شوند و گروه هايى پيدا بشوند كه جلوگيرى از اين استفاده هاى غير مشروع را بكنند. اين مجالس را اگر هر كدام شماها يادتان نيست ، اكثرا شايد آقا( اشاره به يك پيرمرد روحانى ) يادشان باشد، اين مجالس را قدغن كردند در سرتاسر ايران ، ديگر ما مجلس روضه نداشتيم در يك موقعى كه اينطور بود، هيچى نداشتيم ، سرتاسر مملكت را اينها كنترل مى كردند مامورينشان ، كه مبادا يك صدايى يك جا بلند بشود، روضه اى دريك جايى باشد و از آن طرف فشار به اينها براى اينكه عمامه ها را برداريد و عمامه ها را برداشتند.[3]
4
پايش محكم شد آنوقت آن صورت ديگرش را نشان داد، تمام مجالس روضه و وعظ و خطابه را در تمام سطح ايران قدغن كرد. در قم مجلس اينطورى بود كه آقاى صدوقى [4] يك مجلس داشتند قبل از اذان صبح شروع مى شد، اوايل اذان تمام بود، آن هم چند نفر و احتمال مى دهم كه آن را هم آمدند جلويش را گرفتند. تمام چيزهايى كه مربوط به ديانت بود شروع كرد آنها را يكى يكى جلويش را گرفت ، شروع كرد با شدت با روحانيت عمل كرد به طورى كه من در مدرسه فيضيه آنوقت يك درسى مى گفتم ، يك عده چند نفرى بودند، يك روز كه رفتم يك نفر بود اين شخص گفت كه اين آقايان همه فرار كردند رفتند به باغات . طلبه هاى مدرسه هم قبل از آفتاب آنطور كه مى گفتند فرار مى كردند به باغات رفتند و آخر شب آنوقت ها مى آمدند و بنابراين بود كه اين لباس بكلى خلع بشود و آنها اين جبهه را در زمان او محكم جلوگيرى كردند.[5]
5
تمام روضه ها را سرتاسر مملكت قدغن كرد و بر معممين آن كرد كه نمى توانست يك نفر معمم ظاهر بشود توى خيابان ، بعضى از محترمين معممين كه نمى خواهم اسمش را ببرم ، بردند در كلانترى و همانجا با چاقو عبا و قبايش را بريدند به شكل اينكه كت و شلوار بايد باشد و رهايش كردند و معممين را قدغن كرده بودند كه شوفرها هم سوارشان كردند.[6]
6
حكومتش كه مستقر شد، شروع كرد به آن چيزهائى كه به او، حالا يا تعليم شده بود يا خودش مثلا مى خواست ، تعليم شده بود، يك مقداريش هم از آتاتورك[7] گرفت ، با حربه الحاد خودش پيش آمد و اول چيزى را كه در نظر گرفت اين بود كه آثار اسلام را در ايران از بين ببرد، آثار اسلام را چطور بايد از بين ببرد يكى اينكه اينى كه همه ملت به آن توجه دارند اين را ببرد از دست ، از دستشان بگيرد، اين مجالسى كه مجالس روضه سيدالشهداء بود كه پيش ملت آنقدر اهميت دارد و آنقدر مربى هست و آنقدر تربيت كرده است مردم را، اين را دستشان بگيرد تمام روضه هاى ايران را قدغن كرد، در هيچ جاى ايران يك كسى نمى توانست يك روضه اى كه چند نفر محدود حتى باشند نمى توانستند كه يك چنين مجلسى درست كنند.[8]
7
وقتى كه جاى پايش محكم شد هدف اول و آن چيزى كه در راس برنامه اى بود كه براى او تنظيم كرده بودند تضعيف روحانيت بود . شروع شد برنامه به تضعيف اين قشر. برنامه اين بود كه اين قشر در بين ملت حيثيت خودش را از دست بدهد تا اينكه بتوانند آن كارهائى كه مى خواهند انجام بدهند. روزنامه نويس هاى آن وقت و رسانه هاى گروهى آن وقت و قلمداران آن وقت مجهز شدند و همه به ضد روحانيت مشغول كار شدند. طورى كردند كه روحانيت را منزوى كردند و حتى در ماشين ها و تاكسى ها سوار نمى كردند اينها را. تبليغات به طورى دامنه دار بود كه جوان هاى ما را حتى جوان هاى متدين را منحرف كردند. اول ، هدف روحانيت بود . اين مدرسه فيضيه را كه ملاحظه مى كنيد كه آن وقت شايد ششصد، هفتصد نفر طلبه در خود مدرسه فيضيه ساكن بود، روز نمى توانستند در مدرسه باشند، فرار مى كردند به باغات شهر و آخرهاى شب مى آمدند براى اينكه مامورها دنبال اين بودند كه اينها را بگيرند و ببرند و عمامه هاشان را بردارند. علماى تهران را تعقيب مى كردند و بعضى از اشخاص موجه از علما را در كلانترى مى بردند و همانجا لباسشان را مى بريدند كه بلند نباشد، لباس روحانى نباشد، همانجا قيچى مى كردند.[9]
8
ماموريت رضاخان براى محو آثار شريعت در سراسر ايران با فشار و اختناق و قلدرى و خلف خطرناكتر از خودش در محو همان آثار به شكل نوين آن كه با تاييد خداوند متعال و ادعيه حضرت ولى الله اعظم ارواحنالمقدمه الفداء، و كوشش و جديت و جانبازى زن و مرد و كوچك و بزرگ اين ملت از شر حكومت طاغوتى وابسته به آمريكا و از شر غرب زدگان و شرق زدگان تا حدى رهانيده شد.[10]
[1] صحيفه نور جلد:6 صفحه :143 تاريخ سخنرانى :21/2/58
[2] صحيفه نور جلد:7 صفحه :4 تاريخ سخنرانى :6/3/58
[3] صحيفه نور جلد:7 صفحه :67 تاريخ سخنرانى :20/3/58
[4] آيت الله محمد صدوقى نماينده امام و امام جمعه يزد كه در دهم رمضان المبارك 1402 ه.ق مطابق 11/4/1361 پس از اقامه نماز جمعه توسط منافقين به شهادت رسيد
[5] صحيفه نور جلد:9 صفحه :153 تاريخ سخنرانى :27/6/58
[6] صحيفه نور جلد:9 صفحه :020 تاريخ سخنرانى :4/7/58
[7] مصطفى كمال پاشا (1357-1299 ه -.ق ) ملقب به آتاتورك (پدر ترك ) وى امپراتورى عثمانى را پس از آنكه توسط استعمارگران از هم پاشيده شده بود، به جمهورى تبديل كرد و كشور عثمانى را تركيه ناميد و از سال 1342 ه -.ق تا پايان عمر در مقام رياست جمهورى باقى ماند. وى ضمن ترويج تمدن غرب به مخالفت به اسلام پرداخت ، جدايى دين از سياسيت ، كشف حجاب ، خلع لباس روحانيت ، تبديل خط ملى به لاتين و بستن مدارس دينى و مساجد از جمله اقدامات ضد اسلامى آتاتورك به شمار مى آيد.
[8] صحيفه نور جلد:11 صفحه :126 تاريخ سخنرانى : 7/10/58
[9] صحيفه نور جلد:12 صفحه :610 تاريخ سخنرانى :3/3/59
[10] صحيفه نور جلد:19 صفحه :510 تاريخ سخنرانى :22/11/63