مستکبران برای حفظ سلطه خود از چه شیوههایی علیه مردم استفاده میکنند ؟
شيوه هاى استكبارى؛ از بردگی تا جنگ روانی
پاسخ
مستكبران براى دستيابى به قدرت و حفظ آن، از روش ها و شيوه هاى گوناگونى بهره مى جويند كه مهمترين آنها، براساس رهنمودهاى قرآن كريم عبارتند از:
-
به بردگى گرفتن انسانها
«فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ (مومنون: 47)؛ پس گفتند: آيا به دو انسان مثل خود ما، كه طايفه آنها [نيز] بندگان ما هستند، ايمان بياوريم؟»
قرآن كريم از شيوه فرمانروايى فرعون به «تعبيد» تعبير مى كند. تعبيد به معناى بنده گرفتن و مردم را به زور نيزه به اطاعت واداشتن و از حقوق انسانى محروم كردن است. در آيه مورد بحث نيز فرعون و مستكبران قومش مى گفتند كه بنى اسرائيل، بندگان مايند.
روشن است كه بنى اسرائيل، فرعون را پرستش نمى كردند و در ظاهر برده او نبودند، ولى سيطره طاغوتى و ظالمانه فرعون، چنان بر مردم سايه افكنده بود كه از خود، اراده و شخصيتى نداشتند و به اجبار و قهر، از فرمان او بدون چون و چرا پيروى مى كردند.
خداوند بزرگ در سورهاى ديگر، اين سيطره ظالمانه را از زبان فرعون چنين نقل مى فرمايد: «و ما بر آنان مسلّطيم» (اعراف: 127).
حضرت على (ع) هم در خطبه قاصعه، محكوميت بنى اسرائيل در چنگال فرعون و تسلط ستمگرانه فرعون را «بنده گرفتن» مى خواند و مى فرمايد:
«فراعنه، آنان را به بندگى گرفته بودند.»[1] بنابراين، فرمانبري هاى اجبارى از نظر اجتماعى عبادت است و شيوه مستكبران پيوسته چنين است كه همه مردم را «عبد» خود قلمداد مى كنند.
چنان كه حضرت على (ع) در مورد بنى اميه نيز خبر داده كه آنان بندگان خدا را به بندگىِ خود مى گيرند.[2]
پيامها
الف) فرعون و اشراف دربار او، منكر صلاحيت بشر براى دستيابى به مقام رسالت الهى هستند.
ب) فرعونيان، منكر هر گونه امتياز براى موسى و هارون (ع) بودند.
پ) تحقير حضرت موسى و هارون از سوى فرعون و اشراف دربار او، به دليل داشتن خاستگاه پايين اجتماعى آنها بود.
ت) نژادپرستى و خوى برترى جويى فرعون و اشراف دربار او، عامل ناديده گرفتن معجزات و دلايل روشن حضرت موسى و هارون (ع) بود.
-
جنگ روانى
«قَالَ أَلْقُوا فَلَمّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَالنَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَ جَاءُو بِسِحْرٍ عَظِيمٍ (اعراف:116)؛ [موسى] گفت: شما بيفكنيد و چون افكندند، ديدگان مردم را افسون كردند و آنان را به ترس انداختند و سحرى بزرگ در ميان آوردند».
مستكبران براى اين كه بتوانند بر مستضعفان جامعه سلطه يابند، توان تفكر و تجزيه و تحليل مسائل را از آنان مى گيرند.
در جامعه استكبار زده، عموم مردم عوام هستند و قدرت تحليل و فهم مسائل را ندارند و عقلشان به چشمشان است.
چون حضرت موسى (ع) در جامعه استكبارزده فرعونى براى دعوت به توحيد قيام مى كند، مستكبران او را به مبارزه فرامى خوانند و ساحران ورزيده را براى مبارزه با او بسيج مى كنند. در اين جامعه، چنان حاكمان مستكبر از قيام توده مردم خيالشان راحت است كه حاضر مى شوند اين مبارزه در حضور آنان باشد:
هم اكنون موعدى ميان ما و خود قرار ده كه نه ما و نه تو، از آن تخلف نكنيم، آن هم در مكانى هموار. [فرعون] گفت: «موعد من و شما روز زينت، به شرط اين كه در نيم روز و هنگامِ اجتماع همه مردم باشد.» (اعراف: 116).
حتى درباريان فرعون، مردم را جمع مى كنند تا با هياهو و شعار، سبب تقويت روحيه ساحران شوند و در صورت پيروزى، آنان را تشويق كنند و مطمئن بودند كه مردم تحت تأثير موسى قرار نمى گيرند سپس ساحران با كارهاى عجيب و غريب، چشم مردم را مسحور كردند و چنان بر ذهن و فكر آنان غالب آمدند كه ديگر توان فكر، تجزيه و تحليل نداشتند.
آيه ابتداى بحث بر همين مطلب اشاره دارد و اين همان استحمارى است كه همه مستكبران و ظالمان براى بسط حاكميت خود از آن بهره گرفته اند.
پيامها
الف) موسى (ع) با اعتقاد و اعتماد به خداوند بزرگ، از شكوه ظاهرى و جوسازى درباريان نهراسيد و شروع مبارزه را به ساحران واگذاشت.
ب) جادوى ساحران فرعونى از نوع چشم بندى، تردستى و نشان دادن اشيا بر خلاف واقع آن بوده است.
پ) جادوى ساحران فرعونى، مايه هراس شديد مردم گشت.
ت) مستكبران، حتى از تردستان و ساحران براى تحميق مردم و ادامه سلطه مستكبرانه خويش سود مى جويند؛ چنان كه مستكبران امروز جهان و در رأس آنان، آمريكا و يهود، نيز براى تحميق مخاطبان خود از رسانه هاى جمعى و بين المللى سود مى برند و به هر روشى متوسل مى شوند.
-
فريب و خدعه
«كَذلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِن رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ (ذاریات: 52)؛ همچنين هيچ پيامبرى پيش از آنان نيامد، مگر آنكه گفتند: «جادوگر يا ديوانه است.»
تبليغات شيطنت آميز و همراه با مكر و حيله، از ديگر روش هاى مستكبران است. آنان براى خاموش كردن فرياد حق طلبانه انسانهاى الهى، فضاى جامعه را از دروغ و تهمت پر مى كنند تا تشخيص حقيقت براى توده مردم سخت شود. از اين رو، در تاريخ، پيوسته پيامبران را «ساحر» و «مجنون» معرفى كرده اند.
فرعون در برابر دعوت موسى (ع) مى گفت: «مى ترسم كه او دين شما را عوض كند يا در زمين فساد بيفكند». (غافر:24).
او بدين وسيله به مردم القا مى كرد كه شما، خود داراى دين و آيين هستيد و با بودن موسى از دو جهت نگران شما هستم: يكى آنكه عقيده شما را بگيرد و ديگر آنكه اختلاف افكنى كند و فساد به پا نمايد.
پيامها
الف) مستكبران، همواره با تبليغات دروغين خويش، درصدد مقابله با پيامبران الهى بوده اند.
ب) سحر و جنون به همه پيامبران الهى زده شده است.
پ) مستكبران براى مقابله با رسولان الهى، گاه از راه تظاهر به دلسوزى براى دين و آيين مردم وارد شده، پيام آوران الهى را گمراه و گمراه كننده خوانده اند و مى خوانند. طرفدارى از حقوق بشر، مبارزه با تروريسم و مانند آن مصداق هاى كاملى بر اين روش مستكبران جهانى است كه از فرعون و قبل او شروع شده و تا امروز ادامه دارد.
-
رواج آداب و رسوم قومى
«وَ كَذلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِن نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُقْتَدُونَ (زخرف:23)؛ هيچ رسولى را پيشاز اين به هيچ شهر و ديارى نفرستاديم مگر آنكه مترفين آن ديار به رسولان گفتند: «ما پدران خود را برآيين وعقايدى يافتيم و از آنان پيروى مى كنيم.».
مستكبران براى ايجاد الفت و اعتقاد ميان زيردستان خود و به وجود آوردن اتحاد قومى و تاريخى، به آداب و رسوم قومى و قبيلگى توسل مى جويند و با ساختن نمادهاى قومى و رواج آنها، همگى را پيرامون اين نمادها گرد مى آورند.
عشق و اعتقاد به اين نمادها، هيچ دليل عقلانى ندارد و تنها از علاقه قوميت، ملّيت و پايبندى به رسوم و اعتقادات آبا و اجدادى نشأت مى گيرد.
سلاح فرعونيان نيز در برابر حضرت موسى (ع) همين بود كه مى گفتند: «آيا آمدهاى تا ما را از مرام پدرانمان برگردانى؟! » (یونس: 78).
دشمنان حضرت صالح (ع) نيز مى گفتند:
«آيا ما را از پرستش آنچه پدرانمان مى پرستيدند، باز مى دارى؟» (هود: 63). آنان با اين استفهام اظهار مى كردند: تو ما را از مراسم ملى و سنتهاى تاريخى مان نهى مى كنى و مى خواهى برترين مظاهر فرهنگ ملى و قومى ما را، كه بت پرستى است، از ميان جامعه بردارى؟! مگر نه اين است كه تاريخى بودن اين سنتها و آداب خود دليل اصالت و حقانيت آنهاست و همين سنت هاست كه وحدت ملى و فرهنگ قومى ما را تشكيل مى دهد؟![3]
پيامها
الف) افراد مرفه و خوشگذران، در مخالفت با آيين پيامبران، به آيين نياكان خود تكيه مى كردند.
ب) گرايش به مادى گرايى و دنياطلبى، قدرت انديشه را تضعيف و آدمى را به سوى تقليد كوركورانه سوق مى دهد.
پ) تقليد كوركورانه و آداب و رسوم قومى، از مهمترين عوامل گمراهى و انحراف در طول تاريخ بوده است.
ت) پيامبران الهى در راه ايفاى رسالت خود، با مشكلاتى همگون و مشابه مواجه بوده اند.
ث) انسان با چشم پوشى از هدايت الهى، فرو غلتيده در سنت هاى قومى و تقليدهاى محيطى بوده است.
-
سركوب
«لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ (اعراف: 124)؛ دست و پاى شما را يكى از راست و ديگرى از چپ قطع مى كنم و همه شما را به دار خواهم آويخت».
از ديگر شيوه هاى مستكبران، روش سركوب حق طلبان است كه با زندان، تبعيد، شكنجه و كشتار انجام مى گيرد. اين اقدامات سركوب گرانه گاه پيش از ظهور و تكوين نطفه هاى انقلاب و به منظور جلوگيرى و پيشگيرى از ظلم ستيزى و اعتراض انجام مى شود و گاه پس از ظهور انقلاب و به منظور از بين بردن فريادهاى اعتراض و نابود كردن چهره هاى انقلابى، همان گونه كه در آيه ياد شده نيز فرعون، ساحران مؤمن را تهديد كرد.
پيامها
الف) فرعون بر كيفر دادن تمامى ساحران مؤمن به موسى (ع) تصميم قطعى گرفت و بر آن سوگند ياد كرد.
ب) فرعون، ساحران مؤمن به موسى (ع) را تهديد كرد كه پس از بريدن دست و پايشان، تمامى آنان را به چوبه دار خواهد بست.
پ) تهديد و سركوب، از راههاى مبارزه اهل باطل با اهل حق است.
ت) ايمان به رسالت موسى (ع)، خيانتى بزرگ از ديدگاه فرعون بود و مجازاتى سخت را در پى داشت.
ث) مؤمنان واقعى، در راه بيان عقيده خود، از هيچ آزار و شكنجه و سركوبى ترس به دل راه نمى دهند؛ چنان كه ساحران پس از دريافت حقيقت، چنين كردند.
-
ايجاد جامعه طبقاتى
«إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ (قصص: 4)؛ فرعون در زمين بلندپروازى كرد و اهل آن را دسته دسته ساخت و گروهى را به استضعاف گرفت».
مستكبران ستمگر، براى اينكه پايه هاى حاكميت خود را محكم كنند و از خشم توده هاى مردم در امان باشند، از روش ايجاد اختلاف و درگيري هاى قومى و قبيله اى بهره مى گيرند. آنان گروهها را عليه يكديگر تهييج مى كنند و به جان هم مى اندازند و خود آتش بيار معركه مى شوند تا نيروى آنان در اين درگيري ها مصرف شود و ديگر فرصت تفكر درباره حاكميت و ظلم هاى او را نيابند.
روش فرعون نيز همين گونه بود و قبطيان را بر بنى اسرائيل چيره ساخته بود و آتش جنگ را ميان اين دو گروه شعله ور كرده بود.
پيامها
الف) تقسيم مردم مصر به طبقات و دسته هاى گوناگون، از سياست هاى فرعون بود.
ب) فرعون به سبب سركشى خود، گمان مى كرد كه همه مردم بايد تحت فرمان او باشند و هر گونه كه بخواهد با آنها رفتار كند.
جمع بندی
مستکبران برای دستیابی به قدرت و تداوم سلطه خود از شیوههای متنوعی استفاده میکنند که قرآن کریم به نمونههای روشن آن اشاره کرده است. این روشها از گذشته تا امروز تکرار شده و همواره در برابر دعوت پیامبران و حقطلبان به کار گرفته شدهاند:
الف )به بردگی گرفتن انسانها: مستکبران مردم را بیاراده و مطیع خود میخواهند و با تحقیر و اجبار، آنان را به اطاعت وادار میکنند.
ب )جنگ روانی: با جوسازی، سحر، نمایشهای فریبنده و امروز با رسانهها، توان تحلیل مردم را سلب میکنند تا حقیقت را درک نکنند.
ج)فریب و خدعه: با تبلیغات دروغین و اتهامهای سنگین همچون «ساحر» و «مجنون» معرفی کردن پیامبران، حقیقت را وارونه جلوه میدهند.
د)رواج آداب و رسوم قومی: با تکیه بر سنتها و رسوم آبا و اجدادی، تقليد کورکورانه را ترویج داده و مردم را در حصار قومیتگرایی نگاه میدارند.
و)سرکوب حقطلبان: با زندان، شکنجه، تهدید و قتل، هرگونه اعتراض و قیام را سرکوب میکنند.
ز)ایجاد جامعه طبقاتى: با دامن زدن به اختلافات قومی و طبقاتی، مردم را مشغول نزاعهای درونی میکنند تا فرصتی برای مقابله با ظلم نداشته باشند.
منابع
[1] . محمد دشتی، ترجمه نهج البلاغه، قم، موسسه تحقیقاتی امیرالمومنین، 1391، خطبه 192.
[2] . محمد دشتی، شرح نهج البلاغه، همان، خطبه 192.
[3] . سید محمد حسین، طباطبائی، الميزان، قم، بنیاد علمی فرهنگی علامه طباطبائی، 1378، ج 10، ص 312.
پیوندها
پرسش و پاسخ
سوالات متداول درباره شیوه های استکباری
✅ پاسخ: با تحقیر و اجبار، مردم را بیاراده و مطیع خود میسازند و آنان را «عبد» خود قلمداد میکنند.
✅ پاسخ: با فریب چشم و ذهن مردم، توان تحلیل و فهم حقیقت را از آنان میگیرند تا سلطه خود را تثبیت کنند.
✅ پاسخ: با دروغپراکنی و تهمتهایی مانند «ساحر» و «مجنون»، حقیقت را وارونه جلوه داده و مردم را گمراه میسازند.




