مصلحت و سیاست
پرسش: زمان انتخابات که میشود واژه آشنای «مصلحت» بسیار به گوش میخورد و میبینیم که برای توجیه هر انتخابی میگویند مصلحت نظام اینگونه ایجاب میکرد! گویی به خاطر ندارند که حضرت علی (ع) هیچ گاه «حق» را فدای «مصلحت» نکردند، لکن به نظر میرسد در حکومت ما مصلحتهایی به حق ترجیح داده میشوند.
پاسخ
از شما به خاطر سوال دقیقی که مطرح کردید تشکر میکنیم.
همیشه در برهههای خاص یا نزدیک به انتخابات که میشود، بحثهایی در خصوص «مصلحت» شایع میشود و البته مثالهای متفاوت میآورند تا مقصود اصلی پنهان بماند. مقصود اصلی زیر سؤال بردن نهادهای قانونی چون «شورای نگهبان» و نیز «تشخیص مصلحت» است که هر دو زیر مجموعه نهاد رهبری قرار دارند.
و معمولاً برای موجه جلوه دادن اشکال خود به تاریخ و سیره امام علی علیهالسلام استناد میشود. گاها افراد برای طرح انتقاد خود نامی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام در ابتدا کلام آورده و با استناد به سیره ایشان میگویند: «علی هیچ گاه حق را فدای مصلحت نکرد» و در ادامه به مثالهایی در خصوص رفتار با طلحه و زبیر یا دیگران می پردازند.
اما دقت نمایید که این شعارهای ژورنالیستی، اگر از روی سادگی نباشد، از روی قصد و غرض است و همه دروغهایی برای ایجاد اعوجاج در شناخت، اندیشه و باورهای مسلمین و به ویژه شیعیان میباشد.
حق و مصلحت
«حق» همان «مصلحت» است و «مصلحت» نیز همان «حق» است. حق چیست که ممکن است به مصلحت فرد و جامعه نباشد و یا چه چیزی به مصلحت فرد و جامعه است که آن حق نباشد؟ پس این تفکیک معنا و مفهومی جز شعار ندارد. میخواهند القا کنند که اولاً شما بر حق نیستید و بر حق عمل نمیکنید؛ ثانیاً آن چه ما میگوییم و میخواهیم همه «حق» است و آن چه شما میگویید و میخواهید، همه مصلحتهایی است که حق فدای آن شده است!
مصلحت در قرآن
عمل به مصلحت یعنی همان عمل صالح. چقدر در قرآن کریم به «عمل صالح» تأکید شده است و چقدر از مقام و جایگاه «صالحین» تعریف شده است، چرا که تکامل انسان و جامعه مرهون «ایمان و عمل صالح» است. وظیفه مؤمن پس از ایمان به خداوند متعال و اصول اعتقادیاش، عمل به مصلحت است، لذا همیشه ایمان و عمل صالح مثل روح و بدن برای انسان زنده، در کنار یک دیگر بیان شدهاند.
«إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ» (الحج، 14)، بى گمان خدا كسانى را كه گرويده و كارهاى شايسته (عمل صالح) كردهاند به باغهايى درمىآورد كه از زير [درختان] آن رودبارها روان است خدا هر چه بخواهد انجام مى دهد.
«الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ» (الرعد، 29) ترجمه: كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته (عمل صالح) كردهاند خوشا به حالشان و خوش سرانجامى دارند.
عمل به مصلحت در سیره
اگر پیامبر اکرم (ص) هجرت نمودند، حق و عمل صالح همان بود – اگر صلح حدیبیه را پذیرفتند، حق و مصلحت همان بود – اگر مکه را بدون هیچ جنگی فتح کردند، حقوق و مصلحت همان بود و اگر خانه ابوسفیان کافر و ظالم را خانه امن اعلام کردند، حق و مصلحت همان بود.
اگر حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام در رکاب پیامبر اکرم (ص) شمشیر زدند، اگر شمشیر غلاف کرده و حتی مقابل ظلم به خویش و همسرشان از نیام نکشیدند، اگر 25 سال سکوت کردند، اگر به رغم آن که حکومتهای خلفا را بر حق ندانسته به آنها برای اداره بهتر مشورت دادند، اگر در جنگهای تحمیلی صفین، جمل و نهروان دوباره آن شمشیر را بیرون کشیدند، همه عین حق و عین مصلحت اسلام و مسلمین بود. و سایر معصومین (ع) نیز همینطور.
مصلحت ناپسند
آن مصلحتی که مذموم است، رفتارهای فرصتطلیانه (اُپورتونیستی) با سمت و سوی منافع شخصی و نفسانی است که به دروغ نامش را «مصلحت» گذاشتنهاند. چرا که نه به مصلحت شخص است و نه به مصلحت جامعه؛ نه این که اصل «مصلحت اندیشی»، «مصلحت بینی» و «عمل به مصلحت» بد و مذموم باشد، بلکه ایجاب عقل، ایمان و شعور این است که انسان مصلحت را درست تشخیص داده و به مصلحت عمل نماید.
بر این اساس مصلحت یک سرپوش بر اغراض شخصی و چسپاندن آن به نظام اسلامی نیست، بلکه حقیقتا شناخت حق از جانب اهل نظر و فهم است که در قالب نظر سیاسی بروز می یابد و مورد قبول مردم قرار می گیرد.