معامله با اکراد
لطفا بیان نمایید منظور از حرمت معامله با اکراد چیست و میزان اعتبار حدیث امام صادق (ع) چقدر بوده و آیا این حرمت به دوران حال و اکراد ایرانی هم تسری میابد؟ (لطفا مستند و مستدل توضیح فرمایید)
در زمینه معاملات، احکام و قوانین بسیار دقیقی وضع نموده که هر کدام دارای حکمت خاص خود است. به عنوان نمونه معامله با بعضی اشخاص و گروه¬ها مکروه اعلام شده است که به این معناست که ترک معامله با این اشخاص و گروه¬ها بهتر است. اما معامله با ایشان حرام نیست. از جمله این افراد می¬توان به گروه¬های زیر اشاره کرد:
ستمگران: علامه حلی فرموده¬اند: معامله با ستمگران مکروه است زیرا از محرمات دوری نمی¬کنند(لا ابالی هستند).
انسان¬های فرومایه¬ای که در قید و بند قول و قرارشان نیستند.
انسان¬هایی که بیماری¬های واگیر¬دار دارند (از قبیل جزام).
کفار اهل ذمه (از قبیل مسیحیان و یهودیان) (تذكره الفقهاء، ج۱۲، ص/ ۱۳۷)
در بعضی از روایات قاعده کلی ارائه شده؛ امام صادق علیه السلام فرمودند: معاشرت و معامله با کسانی انجام دهید که منشأ خیرند.
در مورد معامله با کردها تذکر چند نکته ضروری است: عده کمی از علمای شیعه فتوا به کراهت معامله با کردها داده¬اند. چنانکه مرحوم صدر می¬فرماید: از متقدّمین و متأخرین علمای شیعه کمتر کسی به کراهت معامله با ایشان فتوا داده پس نظر مشهور بر کراهت نیست. (ماوراء الفقه، ج۶، ص/۲۲۵)
علت کراهت معامله با همین گروه هم داشتن نژاد خاص نبوده است بلکه دلایل دیگر داشته. به عنوان مثال به کلام علمای شیعه دقت کنید: مرحوم مقدس اردبیلی دلیل کراهت معامله با کرد هایی که در روایت آمده را این چنین بیان کرده: زیرا کسی که با این گروه معامله می¬کند از آزارو اذیت ایشان در امان نیست.(ظالم¬اند) (مجمع الفائدة و البرهان فی شرح إرشاد الأذهان، ج۸، ص: ۱۲۸)
همچنین در مکاسب و حواشي آن، سه يا چهار احتمال داده مي¬شود، احتمال خيلي قوي آن هم اين است که اکراد يک طايفه¬اي بوده¬اند در يک زمان خاصي، در يک بخشي زندگي مي¬کردند که يا خوش معامله نبودند، يا بد حساب بودند، که نهي کراهتي از معامله داشتند. مانند زمان ما که مثلا مي¬گويند که با فلان شهر معامله نکنيد، با فلان محله معامله نداشته باشيد. بنابراین مراد، مطلق کرد نيست، يک طايفه مخصوصي در زمان روايات بوده و الان هم ديگر وجود خارجي ندارند، به عنوان قضيه خارجيه بوده است، نه این که معامله با آنان اساسا کراهت دارد ، بلکه چون مقدمه براي فتنه¬اي بوده و هر وقت معامله¬اي با آنها واقع مي¬شد نزاعي پيش مي¬آمد، براي جلو گیری از نزاع و فتنه بوده است.
مرحوم شهید اول در کتاب دروس، علت کراهت معامله با این گروه را از زبان مرحوم ابن ادریس بیان کرده: این گروه بصیرت ندارند زیرا از معاشرت با مردم و دانشمندان دوری می¬کنند. (الدروس الشرعیه فی فقه الإمامیه، ج۳، ص/ ۱۸۰)
از طرفی مشهور علمای شیعه به طور کلی این مسأله را رد کرده¬اند چون اولا روایاتش سند ضعیفی دارد و ثانیا به فرض صحت سند مربوط به گروه خاصی بوده که بعد از ظهور اسلام و نفوذ ایمان در دل¬های آنها، منقرض شده¬اند. شما می¬توانید به رساله¬های توضیح المسائل موجود رجوع کنید.
مرحوم صدر می فرماید : اولا ثابت نشده که کردها طائفه ای از جن باشند ثانیا حرمت یا کراهت معامله و ازدواج با ایشان ثابت نشده بلکه این گروه از مردم مانند سایر انسان ها هستند … . (ماوراءالفقه، ج۶، ص/۲۲۹)
توجه کنید که کرد و ترک و فارس و عرب و عجم بودن در اختیار انسان نیست و کرامت انسان مربوط به نژاد و نسب و از این قبیل امور نیست، چنان که خداوند فرموده: إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات/ 13) یعنى: «ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و آنگاه نژادهاى مختلفتان نمودیم تا یکدیگر را بشناسید ولى بدانید که افتخار و کرامت، تنها به تقوى است.» و در آیه دیگر فرمود: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ (روم/ 30) یعنى: «همه مردم بر یک فطرت آفریده شدهاند. ما تَرى فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ (ملک/ 3) این آیات مانع است از اینکه ما به اطلاق خبر تمسّک کنیم. و با هر کس از نژاد کرد باشد معاشرت را ترک کنیم و آنها را جدا از خود بدانیم و به اسلام و شریعت و جمعه و جماعات دعوت نکنیم و اگر در عقاید و عمل صحیح بودند به نمازشان حاضر نشویم آیا در این صورت بسوى نژادپرستى که اسلام آن را برانداخته نرفتهایم؟ بنابراین «اکراد» در لفظ حدیث، جماعت مخصوص شناخته شدهاى بودهاند که امام علیه السّلام به آنها اشاره داشته است نه نژاد کرد، واگر ما این خبر واحد را توجیه کنیم به مراتب به حقّ نزدیکتریم تا اینکه آیات شریفه قرآن را با این گونه اخبار آحاد و مرسل تخصیص دهیم.