ملكوت زمين يعني چه؟
ملكوت زمين يعني چه؟
براى روشن شدن اين معنا، توجه شما را به نكات زير جلب مى كنيم:
1- همه موجودات خارجى، حتى افعال و اعمال انسان، دو چهره دارد يكى چهره محسوس و مشهود و ظاهرى كه از آن به عالم ملك يا شهادت يا خلق تعبير مى شود و ديگرى چهره باطنى كه پنهان و نامحسوس است كه از آن به عالم ملكوت يا غيب يا امر تعبير مىشود.
2- ملكوت هر موجودى، حقيقت و واقعيت آن موجود است و چهره ملكوتى، چهره حقيقى موجودات است تا انسان به عالم ملكوت راه پيدا نكرده، غير از مظاهر عالم طبيعت و پيكره ظاهرى موجودات و اعمال خود چيزى را درك نمى كند اما وقتى به عالم ملكوت اتصال پيدا كرد، حقيقت و واقعيت هر چيزى براى او آشكار مى شود. به همين جهت براى انسان رسيدن به مقام يقين جز با مشاهده ملكوت آسمان ها و زمين ميسر نخواهد بود »وكذلك نرى ابراهيم ملكوت السماوات والارض وليكون من الموقنين«
3- ملكوت هر موجودى جداى از آن نيست، ملكوت، باطن همين دنيا و محيط بر آن است. به همين جهت چهره ملكوتى اخلاق و اعمال انسان ها در همين دنيا هست لكن از نوع انسان ها كه به عالم ملكوت متصل نيستند پوشيده و پنهان است اما پس از مرگ و در روز رستاخيز پرده ها كنار مى رود و باطن و حقيقت و چهره ملكوتى اعمال براى همگان متجلى و آشكار مى شود. از همين رو به او خطاب مى شود:
»لقد كنت فى غفله من هذا فكشفنا عنك غطائك فبصرك اليوم حديد« اين چهره هاى باطنى و ملكوتى و حقيقى اعمالت، در دنيا هم بود لكن تو آن را نمى ديدى و از آن غافل بودى اما امروز پرده از جلوى چشمانت كنار زديم پس چشمهايت امروز تيزبين شده است.
در دنيا مى گفتيم »ان الذين يأكلون اموال اليتامى انما يأكلون فى بطونهم نارا كسانى كه اموال يتيمان را مى خورند، باطن و حقيقت و چهره ملكوتى عملشان، عين آتش خوردن است و شما باورتان نمى شد اما امروز كه چشمهايت تيزبين شده، مى بينى.
انسان كامل با مشاهده عالم ملكوت، عالم و مشاهد بر حقايق همه موجودات عالم هستى است و همه موجودات از جمله انسان و اعمالش با چهره ملكوتى و حقيقيشان نزد او حاضرند، لذا قرآن كريم در حق پيامبر و اوصيائش مى فرمايد: »قل اعملوا فسيرى الله عملكم و رسوله والمؤمنون«.
4- عالم ملكوت، مبدأ و منشأ موجودات و مخلوقات عالم شهود است.
ملكوت هر موجودى مبدأ وجود آن موجود است. وقتى خداوند بخواهد موجودى را ايجاد كند به امر خود، كه همان ملكوت آن موجود است، آن را به وجود مى آورد و امر الهى همان اراده اوست كه به مجرد اراده، موجود لباس وجود و هستى بر تن مى كند: »انما امره اذا اراد شيئا ان يقول له كن فيكون فسبحان الذى بيده ملكوت كل شىء اين است و جز اين نيست كه امر خدا آن است كه وقتى اراده كند چيزى را به او مى گويد هست شو، پس هست مى شود. پس منزه است آن خدايى كه ملكوت هر موجودى در دست اوست«(2)
كسى كه به عالم امر و ملكوت راه يافت، قدرت تصرف در عالم هستى را پيدا مى كند. البته قدرتى كه به اذن الهى است يعنى در طول اراده و قدرت الهى است.
مانند عاصف بن برخيا كه در كمتر از يك چشم به هم زدن تخت بلقيس را از يمن به شام مى آورد(3) »و ما امرنا الا واحده كلمح بالبصر امر ما يكى است مانند يك چشم به هم زدن«(4)
5- انسان كامل، به واسطه وصول به مقام يقين و احاطه و سيطره اى كه بر ملكوت آسمان ها و زمين دارد اولا حقايق همه موجودات عالم هستى از جمله چهره باطنى و واقعى اعمال واخلاق انسان ها مشهود آنهاست و بر آن احاطه و سيطره دارند. »قل اعملوا فسيرى الله عملكم و رسوله والمؤمنون بگو هر چه مى خواهيد انجام دهيد، به تحقيق خداوند و پيامبر و مؤمنين ]كه در روايات به ائمه معصومين تفسير شده است[ اعمال شما را مى بينند«.
ثانيا، قادر بر تصرف
در موجودات و عالم هستى اند. قدرتى كه به اذن الهى و در طول اراده و قدرت اوست. همچنان كه هر دو مطلب در مورد حضرت عيسى در قرآن كريم آمده است:
الف. تصرف در عالم هستى: »اخلق لكم من الطين كهيئه الطير فانفخ فيه فيكون طيرا باذن الله و ابرىء الاكمه والابرص و احيى الموتى باذن الله برايتان از گل به شكل پرنده اى مى سازم و در آن مى دمم پس به خواست خدا پرنده اى مى شود و به خواست خدا نابيناى مادرزاد و پيس را بهبود مى بخشم و مردگان را زنده مى كنم«(5)
ب. علم: »و انبئكم بما تأكلون و ما تدخرون فى بيوتكم و شما را از آنچه مى خوريد و آنچه در خانه هايتان اندوخته مى كنيد، خبر مى دهم«(6)
پىنوشت
(1)) انعام، آيه 75)
(2)) يس، آيه 83).
(3)) نمل آيه 40).
(4)) قمر، آيه 50).
(5)) آل عمران، آيه 49).
(6)) همان