موروثی بودن امامت
امامت در شیعه موروثى است؛ زیرا همۀ امامان شیعه از یک خاندان هستند، یا فرزند و پسر هستند و یا برادر یکدیگر؛ این نظام موروثی امروزه پذیرفتنی نیست.
پاسخ:
در این شبهه ادعا شده که امامت در نظام شیعه موروثی است، این سخن حرف باطلی است؛ زیرا:
- در نظام موروثی ملاک پادشاه شدن، علاوه بر نسبت فامیلی، قدرت و نفوذ سیاسی و نظامی بود، مثلا اگر پادشاهی دو فرزند داشت هر کدام که قدرت نظامی و توان مالی بیشتری داشت؛ از نفوذ و سیاست و استبداد و خشونت بیشتری بهرهمند بود، سرانجام او حکومت را به دست میگرفت و دیگری را سرکوب میکرد؛ اما شیعیان معتقد نیستند که شرط امام آن است که فرزند امام قبلی باشد یا از خویشان نزدیک او باشد، امام لازم نیست قدرت نظامی داشته باشد، لشکر و ثروت در اختیار داشته باشد، بلکه امام لازم است معصوم از گناه باشد، دارای علم کامل باشد، از همۀ مردم با فضیلت تر باشد، و…. [1]
- در نظام موروثی پادشاه به وسیله قدرت و نفوذ پادشاه قبل و خاندان و طایفه او تعیین میشود، ولی بر اساس عقاید شیعه فقط خداوند متعال میتواند امام را تعیین کند؛ زیرا از ویژگیهایی مانند عصمت، علم، افضلیت و …تنها خداوند آگاه است، همچنین خداوند متعال همۀ امامان را قبل از به دنیا آمدنشان از طریق جبرئیل به رسول گرامی اسلام (ص) معرفی کرده و آن حضرت نیز تعداد و ترتیب و نام آنها را در احادیث متعددی به مردم اطلاع داده است.[2]
- امامت به هیچ وجه موروثی نیست؛ زیرا برخی امامان فرزندان متعددی داشتند یا اقوام و خویشان با نفوذ و بلند مرتبه ای داشتند، ولی خداوند شخص کوچکتر را به عنوان امام برگزیده است؛ مثلا امام سجاد (ع) از حضرت علی اکبر و حضرت ابوالفضل (ع) و محمد بن حنفیه کوچکتر بودند ولی خداوند متعال او را به امامت برگزیده بود آنها نیز خود بر این حقیقت آگاه بودند و بجز تعداد محدودی از آنها که صلاحیت اخلاقی نداشتند، بقیه هیچگاه ادعای امامت نکردند و مانند فرزندان پادشاهان بر سر قدرت به جنگ و نزاع نپرداختند. اگر امامت موروثی بود طبیعی بود که همۀ این فرزندان مدعی شوند ما برای امامت اولویت داریم نه آنکه اصلا هیچ ادعایی در این باره نداشته باشند حتی مطیع فرد کوچکتر باشند؛ آنان به خوبی می دانستند تعیین امام فقط در توان و علم خداوند متعال است.
بنابراین امامت در شیعه هیچ ارتباطی با پادشاهی موروثی ندارد، ممکن است با همۀ این توضیحات بپرسید چرا امامان شیعه هر کدام یا فرزند امام قبل هستند یا برادر ایشان؟
در پاسخ باید گفت این موضوع جای هیچ تعجبی ندارد؛ زیرا بسیاری از پیامبران فرزندان پیامبران پیش از خود بودهاند؛ مثلا حضرت اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم بود، حضرت یوسف فرزند حضرت یعقوب، حضرت یحیی فرزند حضرت زکریا؛. البته این که چه کسی امام و پیشوای مردم باشد، به علم الهی وابسته است. خداوند بهتر می داند این مسئولیت را بر دوش چه کسی بگذارد. «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه (انعام: 124)؛ خداوند بهتر میداند رسالت را برای که قرار دهد».
همین پرسش را احمد بن اسحاق از حضرت ولی عصر (ع) میپرسد و امام (ع) به زیبایی همراه با استدلال مناسب به او جواب میدهند.
احمد بن اسحاق از آن حضرت پرسید: «چرا امام و رهبر را مردم نمي توانند انتخاب کنند و بايد از طرف خدا منصوب باشد»؟ امام (ع) از او سؤال کردند: امامی را که مردم انتخاب میکنند، صالح است یا فاسد؟ احمد پاسخ داد: مردم امامی صالح را انتخاب میکنند. آنگاه امام که منتظر چنین پاسخی بودند، از او می پرسند با توجه به آنکه مردم از باطن و ضمیر آن فرد اطلاعی ندارند، آیا احتمال دارد، به جای انتخاب فردی صالح؛ فردی فاسد را انتخاب کنند؟ احمد بن اسحاق مي گويد: بله. حضرت مي فرمايد: علت همين است، پس از آن امام (ع) برای احمد بن اسحاقی مثالی را از قرآن میآورند و به داستان حضرت موسی (ع) استدلال میکنند. حضرت موسی (ع) پیامبر الهی بود، و از قدرت عقلانی و کمال علمی بسیار بالایی برخوردار بودند، آن حضرت هفتاد نفر از بهترین افرادی که در ایمانشان شکی نداشت انتخاب کرد، اما آنها دارای نفاق بودند و پس از مدتی این نفاق و بی ایمانی خود را آشکار کردند و به آن حضرت گفتند تا خدا را به ما نشان ندهی به تو ایمان نخواهیم آورد. امام زمان (عج) در ادامه می فرمایند در جايي که انتخاب پیامبری که خداوند او را به نبوت برگزيده، و او نیز شکی در درستی انتخاب خود نداشته است، انتخابی نادرست میشود، بنابر این جز آن خدايي که از درون انسان ها و سينه ها و دل ها آگاه است، و علم او به نهان و آشکار مردم احاطه دارد، کسي نمي تواند امام و رهبر را انتخاب و تعيين نمايد و صالح و فاسد واقعی را تشخيص دهد.[3]
[1]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، بیروت، منشورات اعلمی، 1404 ق، ص 192.
[2]. ر. ک. فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری، تهران، اسلامیه، 1390 ق، ص 397.
[3]. ر. ک. ُ أَخْبِرْنِي يَا مَوْلَايَ عَنِ الْعِلَّةِ الَّتِي تَمْنَعُ الْقَوْمَ مِنِ اخْتِيَارِ الْإِمَامِ لِأَنْفُسِهِمْ قَالَ مُصْلِحٌ أَوْ مُفْسِدٌ؟ فَقُلْتُ مُصْلِحٌ قَالَ هَلْ يَجُوزُ أَنْ يَقَعَ خِيَرَتُهُمْ عَلَى الْمُفْسِدِ بَعْدَ أَنْ لَا يَعْلَمَ أَحَدٌ مَا يَخْطُرُ بِبَالِ غَيْرِهِ مِنْ صَلَاحٍ أَوْ فَسَادٍ؟ قُلْتُ بَلَى- قَالَ فَهِيَ الْعِلَّة … (احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، تحقیق و تصحیح: محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، 1403 ق، ج 2، ص 464).