نزول دین های ناقص
شبهه: مسلمانان دین خود را کامل و ادیان دیگر را ناقص میخوانند؛ این یعنی معتقدند دین خدا تکامل نیافته است. چطور ممکن است خدا دین ناقص و معیوب برای مردم فرستاده باشد؟
پاسخ:
اولاً، چون همۀ ادیان الهی از سوی خداوند متعال وضع و نازل شدهاند، هیچ خردمندی نمیپذیرد کار خداوند متعال ناقص است. اگر نقصی باشد، از جانب مخاطبان دین است، نه خود دین؛ به تعبیر دیگر دین داراى حقیقت و ماهیتى واحد است که بهترین معرف آن، لفظ «اسلام» است. خداوند متعال هیچگاه دین متفاوت نمیفرستد و اگر اختلاف مشاهده میشود، به خود مردم باز میگردد: «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الإِسلامُ وَ مَا اختَلَفَ الَّذینَ أُوتُوا الکتابَ إِلَّا مِن بَعدِ ما جاءَهُمُ العِلمُ بَغیاً بَینَهُم وَ مَن یکفُر بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَریعُ الحِسابِ (آل عمران: 19)؛ قطعاً دین برحق نزد خدا دین اسلام است؛ و آن افرادى که کتاب به آنان داده شد، اختلاف نکردند؛ مگر پس از آنکه علم براى ایشان آمد. [اختلافشان] به علت ستمى بود که در میان آنان بود؛ و اگر کسى به آیات خدا کافر شود، حتماً حساب خدا سریع است.»
قرآنکریم پیامبران گذشته را نیز مسلمان خطاب میکند و میفرماید: «ما کانَ ابْراهیمُ یهودِیاً وَ لا نَصْرانِیاً وَ لکنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً (آل عمران: 67)؛ ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى؛ حق جو و مسلم بود» یا میفرماید: «وَ وَصّى بِها ابْراهیمُ بَنیهِ وَ یعْقوبُ یا بَنِىَّ انَّ اللَّهَ اصْطَفى لَکمُ الدِّینَ فَلا تَموتُنَّ الّا وَ انْتُمْ مُسْلِمونَ (بقره: 132)؛ ابراهیم و یعقوب به فرزندان خود چنین وصیت کردند: خداوند براى شما دین انتخاب کرده است، پس با اسلام بمیرید.» البته پیامبران در پارهاى از قوانین و شرایع با یکدیگر اختلاف داشتهاند؛ ولی این به معنای اختلاف در اصل دین نیست. قرآنکریم دراینباره میفرماید: «لِکلٍّ جَعَلْنا مِنْکمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً (مائده: 48)؛ براى هرکدام [هر قوم و امت] یک راه ورود و یک طریقۀ خاص قرار دادیم.» بنابراین دین یک حقیقت بیشتر ندارد و آن اسلام است و در آن نقصی وجود ندارد؛
ثانیاً، پیامبران گذشته و ادیان پیش از اسلام از جهت زمانی و جامعۀ مخاطب، به تصریح قرآنکریم ـ محدود بودند. قرآنکریم راجع به پیامبری حضرت موسی برای قوم بنیاسرائیل میفرماید: «وَ لَقَد آتَینا مُوسَى الهُدى وَ أَورَثنا بَنی إِسرائیلَ الکتابَ (غافر: 53)؛ و ما به موسى هدایت بخشیدیم و بنىاسرائیل را وارثان کتاب [تورات] قرار دادیم.» راجع به پیامبری حضرت عیسی نیز میفرماید: «وَ یعَلِّمُهُ الکتَابَ وَ الحِکمَةَ وَ التَّورَیٰةَ وَ الانجِیلَ وَ رَسُولاً إِلىَ بَنىِ إِسرَ ائِیل (آلعمران: 48-49)؛ [و اى مریم! خداى تعالى] به عیسى کتاب و حکمت و تورات و انجیل تعلیم مىدهد؛ و فرستادهاى به سوى بنىاسرائیل.» اما پیامبراسلام و دین او محدودیت زمانی و مخاطب ندارد؛ بلکه برای همۀ بشر در تمام دورانهاست: «وَ ما أَرسَلناک إِلَّا کافَّةً لِلنَّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لکنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لا یعلَمُونَ (سبأ: 28)؛ و ما تو را [یا محمد] نفرستادیم؛ مگر براى همۀ مردم جهان تا آنان را [به پاداش کار نیک] بشارت دهى [و از عذاب کار بد] بترسانى. ولى بیشتر مردم نمىدانند.» همین محدودیت زمانی دین و مخاطبان آن، موجب محدودیت محتوای دین نیز میشود؛ زیرا ادیان گذشته تنها پاسخگوی نیازهای محدود همان دوران هستند؛ ولی دین اسلام باید به تمام نیازهای همۀ انسانها در تمام دورانها پاسخ دهد و لذا آموزههای آن باید کامل و متناسب با همۀ نیازها باشد؛
ثالثاً، مسئلۀ کامل بودن دین اسلام به معنای نقص ادیان گذشته نیست؛ بلکه ممکن است به این دو معنا باشد:
الف) به گواهی تاریخ، کتابهای آسمانی پیش از قرآن مثل تورات و انجیل تحریف شدند و لذا نسبت به کتاب آسمانی قرآن که هیچ تحریفی در آن راه ندارد، ناقصاند و علت نقص آنها تحریف است، نه اصل دین؛
ب) با توجه به شرایط زندگی مردم و امکانات آن دوران، زمینۀ حفظ دین و بقای آن برای آیندگان وجود نداشت و لذا خداوند متعال همۀ محتوای دین را در آن زمان نازل نکرد. تحریف کتابهای آسمانی تورات و انجیل شاهد و تأییدی بر این دلیل است؛ ولی وقتی شرایط و امکانات برای حفظ دین از تحریف حاصل شد، خداوند متعال همۀ محتوای دین را در زمان پیامبراسلام فرو فرستاد؛ یعنی دین از نخستین پیامبر تا ختم نبوت ـ به جهت شرایط محیطی و نیاز بشر ـ سیر تکاملی دارد و این به معنای نقص در دین نیست. همانگونه که نزول دستورهای دین توسط یک پیامبر نیز از ابتدا تا انتها سیر کمالی دارد؛ به این معنا که مقدار آموزههای دین که در ابتدای نزول به مردم گفته میشود، نسبت به آخرین آموزهها بیشتر و کاملتر است؛ برای مثال قرآنکریم کمال دین اسلام را در یک روز مشخص اعلام میکند و میفرماید: «الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دینا (مائده: 3)؛ امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم»؛ درحالیکه کامل شدن دین اسلام در این روز به معنای نقص دین نیست؛ بلکه به این معناست که آموزههای دین بهتدریج و در موقعیتهایی که به آن نیاز شد، نازل گشت.