پرسش
نسل از طریق پدر منتقل می شود نه از طریق مادر، بنابراین نسل سادات به حضرت علی (ع) می رسد نه حضرت پیامبر (ص)، با این حال چرا سادات خود را فرزندان پیامبر (ص) می دانند
پاسخ
این سخن که نسل سادات فقط از طریق پدری منتقل می شود نه مادر، حرف درستی نیست، نسل انسان هم از طریق پدر منقل می شود و هم مادر، بنابراین سادات هم فرزندان حضرت علی (ع) هستند و هم فرزندان فاطمه زهرا (س) و چون فاطمه (س) فرزند پیامبر (ص) است، سادات نیز، فرزندان پیامبر (ص) محسوب می شوند. در ادامه چند دلیل برای این سخن خود نقل می کنیم:
دليل اوّل: استدلال امام کاظم (ع) به قرآن
روزی هارون نزد امام کاظم (ع) همین پرسش را مطرح کرد، امام در پاسخ به آیه زیر استناد کردند:
خداوند در قرآن مجيد مىفرمايد: … وَ نُوحاً هَدَيْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسى وَ هارُونَ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ* وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْيى وَ عِيسى وَ إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ؛[1]
این آیات تصریح می کند که نسل حضرت عیسی (ع) از فرزندان حضرت نوح است و چون حضرت عیسی پدری نداشتند معلوم است که نسل ایشان از سمت مادر به حضرت نوح می رسد، پس نسل از طریق مادر نیز منتقل می شود.
فخر رازى از علماى اهل تسنّن در جلد چهارم تفسير كبير درباره همين آيه سخن گفته است. او نيز نسل حسن و حسين عليه ما السلام را از طرف مادر، ذريه رسولاللَّه صلى الله عليه و آله مىداند.
دليل دوّم: آيه مباهله
در آيه شريفه آمده است: فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ؛ هركس درباره عيسى با تو در مقام مجادله برآيد، بعد از آنكه با وحى خدا به احوال او آگاهى يافتى، به آنها بگو: بياييد بخوانيم پسرانمان و پسرانتان، زنهايمان و زنهايتان، و كسانى را كه به منزله نفس ما هستند، و خودتان را، آنگاه با هم مباهله نماييم تا دروغگويان و كافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازيم.[2] به دليل آنكه در وقت مباهله به جز علىبن ابىطالب، فاطمه، حسن و حسين عليهما السلام كس ديگرى به همراه پيغمبر نبوده است لذا در اين آيه مراد از «أَنْفُسَنا» اميرالمؤمنين على عليه السلام، مراد از «نِساءَنا» فاطمه زهرا عليها السلام و مراد از «أَبْناءَنا» حسن و حسيناند كه خداوند آنان را پسران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ناميده است. حال كه به استناد آيه فوق، حسن و حسين فرزندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مىباشند. پس معلوم مىشود كه جميع سادات بنىفاطمه مفتخر به اين افتخار بزرگ بوده و تماماً از ذرارى پيامبر عظيمالشأن اسلام مىباشند.
ابن ابىالحديد معتزلى در شرح نهجالبلاغه و ابوبكر رازي در تفسير آيه مباهله، باتوجه به جمله «أَبْناءَنا» به همين طريق استدلال مىكنند كه: همانطور كه خداوند در قرآن مجيد، عيسى مسيح را از طريق مادرش مريم از ذرية ابراهيم خوانده است، حسن و حسين عليهما السلام از طرف مادرشان فاطمه عليها السلام پسران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مىباشند.
دليل سوّم: روایت اهل سنت
محمدبن يوسف گنجى شافعى در «كتاب كفاية الطالب»، ابنحجر هيثمى مكى در كتاب «الصواعق المحرقه» از طبرانى از جابر بن عبداللَّه انصارى و خطيب خوارزمى در مناقب، حديث زير را از ابنعباس از پيامبر نقل مىكنند «خداوند عزوجل ذريه هر پيغمبري را در صلب او قرارداد و ذريه مرا در صلب على ابن ابىطالب قرارداد.»[3]
دليل چهارم: روایت پیامبر (ص)
خطيب خوارزمى در مناقب و امام احمد حنبل در مسند و ميرسيدعلى همدانى شافعى در مودةالقربى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله چنين نقل مىكنند «اين دو فرزندم حسن و حسين، ريحانه هاى من مىباشند و هر دوى آنها امامند؛ خواه قائم به امر امامت باشند، خواه ساكت و نشسته.»[4]
دليل پنجم: روایت دیگری از پیامبر (ص)
ابن حجر مكى در صواعق و محمدبن يوسف گنجى شافعى در كفايةالطالب از خليفه دوم عمر بن الخطاب نقل مىكنند كه گفت: از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه فرمود: «هر حسب و نسبى به جز حسب و نسب من در روز قيامت منقطع است. عصبه هر اولاد دخترى از جانب پدر است، مگر فرزندان فاطمه عليها السلام كه من پدر و عصبه[5] آنها مىباشم.»[6][7]
[1]. انعام( 6): 84 و 85
[2]. آل عمران( 2): 61.
[3] . معجم الكبير، ج 3، ص 44؛ جامع الصغير، ج 1، ص 262؛ كنز العمال، ج 11، ص 600؛ شبهاى پيشاور، ص 105:« إنّ اللَّه عزّوجلّ جعل ذرية كلّ نبيّ في صلبه و جعل ذرّيتي في صلب عليّ ابن أبيطالب».
[4].كنز العمال، ج 12، ص 112؛ شبهاى پيشاور، ص 106:« ابناي هذان ريحانتان، قاما أو قعدا».
[5]. عُصبه: در اصل پسران و خويشاوندان مذكر از جانب پدر را گويند.
[6].كنز الفوايد، ص 167، السيدة فاطمة الزهراء، ص 61؛ افحام الأعداء والخصوم، ص 77؛ شبهاى پيشاور، ص 106:« إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ كُلُّ حَسَبٍ وَ نَسَبٍ مُنْقَطِعٌ يوْمَ الْقِيَامَةِ مَا خَلَا حَسَبِي وَ نَسَبِي وَ كُلُّ بَنِي أُنْثَى عَصَبَتُهُمْ لِأَبِيهِمْ مَا خَلَا بَنِي فَاطِمَةَ فَإِنِّي أَنَا أَبُوهُمْ وَ أَنَا عَصَبَتُهُمْ».
[7]. صانعى، پاسخ به شبهات در شبهاى پيشاور – تهران، چاپ: اول، 1385 ش.
* منبع: برگرفته از کتاب شبهای پیشاور