نشریات در زمان رضاخان
س: وضعیت نشریات در زمان رضاخان چگونه بود؟
ج: 1
چرا براى اين همه معصيتها كه در مركز شيعه ، تهران مى شود هيچ كلمه اى نمى گوييد؟ خوب بود يك كلمه هم از كشف حجاب ننگين ، مجلسهاى رقص ، استخرهاى شناى دخترها و پسرهاى جوان ، شرب مسكرات ، معاملات ربوى بانكها و شركتها بنويسيد.
2
توده مظلوم ايران الان هم چشم ندارند عمال ديكتاتورى آن روز را كه با زنها و اطفال مظلوم آنها آن طور سلوك كرده و آن بى آبرويى و ستمكاريها را كردند ببينند و هركس آنها را محترم بداند، از شرف و انصاف بويى ندارد. آن روزنامه هايى كه ازاعمال ظالمانه ديكتاتور گريزپا كه خانمان سوزترين آن كشف حجاب زنهاست طرفدارى مى كنند، كمك كارى به اصول وحشيانه ديكتاتورى مى كنند و بايد اوراق آنها را در ميدان ها آتش زد.
3
يكى از چيزهايى كه نيازمند به اصلاح است همين روزنامه ها و مجلات و هفتگيها است كه امروز به اين صورت اسف آوراست و درحقيقت بعضى از آنها را بايد كانون پخش فساد اخلاق و فحشا گفت براى نشر بى عفتيها و افسار گسيختگي ها هيچ چيز امروز بيشتر از اين اوراق ننگين كمك كارى نمى كند.
4
به طور كلى روزنامه هايى كه در زمان ديكتاتورى ميداندار و ازعمال بزرگ ديكتاتورى محسوب مى شدند، امروز بايد ملت آنها را بيش از ورق پاره نشناسد. اين اوراق ننگين كه در آن روز نشر افكار و الفاظ بيخردانه رضاخان را مى كرد، ضررشان از صدها احمدى [1] و مختارى [2] براى توده و كشور بيشتر است . مختارى ها اگر در تنگناى محبس ، يك بيچاره را خفه مى كردند يا آمپول آب گرم مى زدند، اينها احساسات شرف آميز يك توده را خفه مى كنند و تزريق بى عفتى و خيانت به يك كشور پهناور مى نمايد. نوك قلم اينان صدها مقابل مسمومتر و بدتر است از نوك سوزن آمپول احمدى ها.
آن كه انسان را از يك توده مأیوس مى كند و به ما مى فهماند كه ، احساسات توده در اين بيست سال بكلى خفه شده است ، آن است كه ؛ روزنامه هايى را كه همه در منزل دارند و ديدند كه بزرگترين عمال ديكتاتورى بودند، باز آنها را آبونه هستند و خريدارى مى كنند. اگر احساسات ميهن دوستى و شرفخواهى آنها نمرده بود، خوب بود اوراق اين روزنامه ها و هفتگيها در ميدان شهرستانها آتش زده شود، تا نويسندگان براى هميشه تكليف خود را بفهمند.
5
همه ديديد كه تبليغات بر ضد دين به طورى شايع بود كه بيشتر روزنامه هاى كشور، غالب وقت خود و خوانندگان را صرف آن مى كردند و به هر طورى ممكن بود به توده تزريق ضد آيين مى كردند.
6
اين اساسى بود كه از اول رضاخان كه انگليس ها خدا لعنتشان كند، اول انگليس ها او را آوردند به ايران و او را وادار كردند به اين مسائل و بعدش هم دنبالش شعراشان و نمى دانم نويسندگانشان و رسانه هاى گروهيشان را، همه اينها در خدمت اين بود كه اين ملت را نهى كنند از آن چيزى كه خودش دارد[3]
7
در زمان رضاخان ، خوب شد كه شما آنوقت نبوديد، خون دلى خوردند اشخاصى كه در آنجا بودند، در آنوقت بودند آقا، در روزنامه يا در مجله اى كه آنوقت منتشر شد به صراحت به رسول اكرم ص جسارت كرد، يك نفر جواب نداد به صراحت ، شعراى آنوقت ، نويسنده هاى آنوقت ، روشنفكران آنوقت ، همه اينها دست به هم داده بودند كه اسلام را بكوبند البته استثناء داشت ، اما آنها در اقليت بودند، نمى توانستند چيزى بگويند. مجلات آن روز، خدا مى داند كه آن مجلات با اين جوان ها چه كرده است . سينماهاى آن روز، تئاترهاى آن روز، هنرهاى آن روز، اينها همه دست به هم داده بودند كه اسلام را از اينجا بيرون كنند و امريكا را وارد كنند.[4]