نظر امام خمینی درباره شروع استعمار در دوره قاجار
س:گام های نخستین استعمار در ایران در دوره قاجاریه از نظر امام خمینی کدامند؟
ج: گام اول
ابتلاى ما اساسش اجانب است و اين ابتلائى نيست كه تازه ما پيدا كرده باشيم . اين خيلى تاريخ قديمى دارد كه از آنوقتى كه اينها راه پيدا كردند به ايران ، به شرق و مطالعات كردند در حال شرق ، از آنوقت اينها فهميدند كه يك لقمه چربى است شرق و داراى مخازن و معادن است و بايد اين را به هر طورى كه هست ، اين طعمه را به هر طورى كه هست بايد اينها ببرند و نگذارند كه مردم خود آن ديار استفاده از اين بكنند و كارشناسهايشان معادن ما را همه مى دانند در كجا چه معدنى هست . من در همدان بودم يك نقشه اى را يكى از اهل علم آنجا كه بعد وارد در مسائل ديگر شده بود آورد و به من نشان داد كه نقشه بزرگى بود كه در آن يك اسم تمام ، آنطور كه او مى گفت اسم تمام دهات همدان در آن بود و نقطه هاى زيادى در آن بود كه نقطه ها را من پرسيدم كه اينها چه هست ، گفت كه اينها آن جاهايى است كه يك چيزى در آن هست ، زيرزمينش يك چيزى پيدا مى شود، حالا نفت يا ساير چيزها، فلزات مثلا. ايشان اينطور گفت كه اين كارشناسان اينها آمدند و نقشه بردارى كردند و مواردى كه يك چيزى داشته است ، اينها ثبت كرده اند. اين انحصار به آنجا نداشت ، تمام بيابان هاى ايران را اينها با شتر رفته اند. آنوقت كه وسيله شتر بوده است با شتر رفته اندو گرديده اندو همه اينها را پيدا كرده اند كه ما چه داريم كه با آن توانند استفاده از آن بكنند و همه دارائى ما را آنها ثبت كرده اند[1]
گام دوم
در200 سال پيش از اين ،300 سال پيش از اين كه خارجى ها راه يافتند به اينجا، مطالعات كردند و همه چيز را بررسى كردند و روحيه مردم را بررسى كردند و زمين ها را بررسى كردند، با شتر رفتند بيابانهاى ما را بررسى كردند كه چه دارد چه ندارد تاريخ را ببينيد با شتر اينها آمدند و رفتند آنوقتى كه اتومبيل و اينها نبوده است با شتر رفتند تمام اين بيابان هاى بى آب و علف را گردش كردند و مطالعه در آن كردند، مطالعه در روحيه همه اين مملكت و اشخاصى كه در اين مملكت يعنى طوايفى كه در اين مملكت است از بلوچ گرفته تا- عرض مى كنم – كرد گرفته تا لر گرفته همه رامطالعه اينها كرده اند كه چه جورى مى شود اينها را نگهشان داشت به حال عقب ماندگى و اينها را قانع كرد يك وقت انقلاب نكنند از آنوقت تا حالا ما زير سلطه امريكا و اروپا هستيم ، اولش اروپا بوده و انگلستان بوده و اينها و بعدش هم حالا امريكا آمده در كار كه بدتر از آنهاست ، شوروى و امريكا ، هر كس از يك طرف خوب اينها مى خواهند مخازن ما را ببرند، همه چيز ما را مى خواهند از بين ببرند، استفاده كنند و ما را به يك حال عقب مانده و بيچاره نگه دارند خوب ، چه كنند؟ مطالعه كرده اند به اين نتيجه رسيده اند كه بايد اينها را از هم جدا كرد.[2]
گام سوم
دست ها كه در طول قريب سيصد سال از آن وقتى كه خارجى ها راه پيدا كردند به شرق ، دست هايشان و دسته هايشان به كار افتاد كه قشرهاى مملكت ما را، بلكه شرق را از هم جدا كنند، مملكت هاى اسلامى را از هم جدا كردند، در راس هر يك يكى از نوكرهاى خودشان را گذاشتند كه نگذارند ملت ها توجهى به مسائل خودشان بكنند[3]
گام چهارم
ما بايد از اين كارشناس هاى قدرت هاى بزرگ بعض مطالب را ياد بگيريم ، اينها از طول مدتى كه شايد قريب بيش از سيصد سال است در اين ممالك راه پيدا كردند ، همه چيز اين ممالك را، خصوصا آنهائى كه مورد اهميت است خيلى براى آنها مثل ايران ، مطالعه كردند، هر چه ما داريم از دارائى هاى زير زمينى و از دارائى هاى روى زمينى و از چيزهائى كه در رفاه يك كشور دخالت دارد مثل فرهنگ ، اقتصاد، امثال ذلك ، اينها مطالعه كردند و مطالعاتشان بيشتر از ماست . اينها در آنوقتى كه اين وسايل نقليه فعلى نبوده است مى آمدند در ايران و با كاروان ها راه مى افتادند ، سوار شترشدند و گردش مى كردند اطراف ايران و تمام بيابان هائى كه در ايران بود مطالعه مى كردند و جاهائى كه احتمال ذخائر بود، عكسبردارى كردند، كشف مى كردند و همه اين چيزهائى كه ما در زير زمين داريم آنها از ما بهتر مطلعند و در فرهنگى و سياسى هم آنها مطالعات فراوان دارند. از ايلات و عشاير اطراف ايران ، همه جا آنقدرى كه آنها مطالعه كردند در روحيات عشاير و مسائلى به دست آوردند، ماها آنقدر مطالعه نكرديم و در مطالعاتى كه اينها از شهرهاى ما و دهات ما و فرهنگ ما و عقائد ما و گرايش هاى ما، آنها مطالعه كردند بسيار است .[4]