نقش انگلیس در کودتای رضاخان از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره)
س:انگلستان در کودتای رضاخان چه نقشی داشت؟
ج:
از اول كه آن كودتاى اول واقع شد و ما آنوقت دراراك بوديم ، اين به حسب چيزهايى كه در راديوهاى آن وقت دربعد از اينكه اين جنگ دوم شروع شد، در راديوهاى آن وقت اين مطلب را گفتند، مردم مى دانستند تا يك حدودى لكن درست نه ، تبليغات سوء نمى گذاشت درست مردم بفهمند لكن بعد از آنكه آن شخص را، آن آدم سياه رو را، رضاخان را از ايران بيرون كردند در راديوهاى دهلى گفتند كه ما اين را آورديم سركار و چون خيانت كرد حالا برديمش رضاخان را از اول انگليسيهاى جنايتكار، انگليسي هاى غير صالح كه اسلحه در دستشان بود، رضاخان را اسلحه دار كردند واين آدم ناشايسته بى اصل را بااسلحه آوردند و مسلط كردند برمردم و چه جناياتى ، چه جناياتى در اين مدتى كه آن مرد سياه رو روى كار بود، نمى شود تشريح كرد، نمى توانيم تلخى هاى آن روزها را براى شما تشريح كنيم [1]
2
از اول ، دولت انگليس پدر اين شاه را بر ما تحميل كرد و بعد هم كه او خيانت به آنها كرد او را اخراج كردند متفقين كه يكى شان انگلستان بود محمدرضا شاه را برما تحميل كردند و تحميلات دولت انگليس و ظلم هائى كه به ملت هاى ضعيف كه يكى از آنها ملت ماست كرده اند سابقه زيادى دارد.[2]
3
در اين زمان پنجاه سالى كه شايد شما و من يادمان از اول باشد و بسيارى از آقايان يادشان نيست ، از اول كه رضا شاه آمد اينجا اين را انگليس ها آوردند، آن وقت امريكائى ها خيلى چيز نبود، انگليس ها آوردند. در راديو دهلى كه آن وقت تحت چيز انگليس ها بود من خودم شنيدم كه رضاخان را ما آورديم در ايران ، آورديم و بعد به ما خيانت كرد برديم آن را. آوردن و بردن را خود آن ها گفتند كه ما كرديم اين كار را و مسئله اين طور بود.[3]
4
ما دراين طول پنجاه سال كه تمامش را من شاهد بودم ، شايد شما سنتان اقتضاء نكند، اما من تمام اين پنجاه سال را از زمانى كه رضاخان آمد اينجا و كودتاى آن زمان را كرد[4] -99 ظاهرا – تا حالا ما شاهد اين حكومت و طرز اين حكومت و وضع اينها بوديم ، رضاخان كه آمد، اين با دست انگليس ها آمد كه بعد انگليس ها هم خودشان اقرار كردند اين را كه ما اين را آورديم ، در راديو دهلى ، در جنگ عمومى و چون از ما تخلف كرد حالا داريم مى بريمش ، بردندش آنجا كه بايد ببرند.[5]
5
رضاخان هجوم كرد به تهران و با دستيارى انگلستان حكومت ايران را به دست گرفت و بعد از چندى احمد شاه را از صحنه بيرون كرد و خودش به جاى احمد شاه نشست و به تدريج ماموريت خودش را شروع كرد به انجام دادن . ماموريت هاى زيادى داشت . قدرت هاى بزرگ هر چه را كه بر خلاف ميل خودشان و برخلاف منافع خودشان مى ديدند بايد به دست اين آدم نابود بشوند يا سركوب .[6]
6
شما ملاحظه وضع اين پنجاه سال ، يك قدرى بيشتر را هم بكنيد كه انتخاب كردند خارجى ها و بعد هم اين مطلب را خودشان گفتند كه رضاخان را انتخاب كردند و به او قدرت دادند و قدرت آن طور دادند كه تمام اين ملت را به استضعاف كشانيد و حكومت جبار خودش را بر اينها قرار داد و مردم را از همه چيز ساقط كرد و يك نفر بود آنها آن يك نفر را دمش را مى ديدند و كارهايشان را انجام مى دادند و بعد از او هم محمدرضا را گذاشتند با آن همه افرادى كه اطراف او بودند و همه شان از آنها بودند كه طبقه بسيار مرفه و خوشگذران و بالابالاها به اصطلاح آنها.[7] [8]
[1] صحيفه نور جلد:1 صفحه :268 تاريخ سخنرانى : 19/10/56
[2] صحيفه نور جلد:4 صفحه :182 تاريخ سخنرانى : 19/10/57
[3] صحيفه نور جلد:5 صفحه :52 تاريخ سخنرانى :17/11/57
[4] مراد امام ، سال 1299 ه.ش بوده است
[5] صحيفه نور جلد:11 صفحه :125 تاريخ سخنرانى : 7/10/58
[6] صحيفه نور جلد:13 صفحه :56 تاريخ سخنرانى :11/6/59
[7] صحيفه نور جلد:16 صفحه :31 تاريخ سخنرانى : 19/11/60
[8] علاوه بر موارد مذكور براى اطلاع بيشتر رجوع شود به :
1- صحيفه نور، جلد 8، ص 120
2- صحيفه نور، جلد 8، ص 132
3- صحيفه نور، جلد 10، ص 32
4- صحيفه نور، جلد 10، ص 39
5- صحيفه نور، جلد 12، ص126