نماز خواندن برای خداست یا خودمان؟
در قرآن و روایات، چه جایگاهی برای نماز بیان شده و بیاهمیتی یا سبک شمردن آن چه پیامدهایی دارد؟
پاسخ
نماز، درميان عبادتها، از مهمّترين عبادات است، بطورى كه حدود 104 مورد كلمه «صلاة» با مشتقاتش در قرآن كريم ذكر شده و در پانزده مورد به آن امر شده و در چند جا نيز رسول اكرم صلى الله عليه و آله درباره آن مورد خطاب قرار گرفته است.
در قرآن نیز به این موضوع در چند مورد پرداخته شده است که در ادامه بیان می کنیم:
نماز در آیات قرآن
فوايد و نتايج ارزندهاى براى نماز در قرآن بيان شده است، چنانچه مى فرمايد:
«… اقِمِ الصَّلوةَ لِذِكْرى (طه:64)؛ براى ياد من نماز بگزار». همچنين مى فرمايد:
«… اقِمِ الصَّلوةَ انَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْكَرِ… (عنکبوت:45)؛ نماز بگزار كه نماز آدمى را از فحشا و منكر باز مى دارد».
نماز در روایات اهل بیت
در روايات اهل بيت عليهم السلام نيز، مطالب ارزندهاى درباره اهميت نماز نقل شده و از آن به عنوان رأس اسلام، چهره دين، موجب تقرّب اهل تقوا به خداوند، افضل اعمال بعد از معرفت خدا، ستون خيمه دين و مانند آن ياد شده است.
اينك در اين رابطه به بعضى از سخنان گهربار آن بزرگواران، اشاره مى كنيم:
امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
«الصَّلاةُ عَمُودُالدّينِ»[1] نماز ستون دين است.
پيامبر اكرم (ص) فرمود:
«مَثَلُ الصَّلاةِ مَثَلُ عَمُودِ الْفُسْطاطِ، اذا ثَبَتَ الْعَمُودُ نَفَعَتِ الْاطْنابُ وَالْاوْتادُ وَالْغِشاءُ، وَاذَانْكَسَرَ الْعَمُوُدُ لَمْ يَنْفَعْ طَنَبٌ وَلا وَتَدٌ وَلا غِشاءٌ»[2]
مَثَل نماز همانند عمود و ستون خيمه است. هرگاه عمود ثابت باشد، طناب ها، ميخ ها و پرده نافع است ولى در صورتى كه عمود شكست، طناب، ميخ و پرده سودى نمى بخشد.
حضرت على عليه السلام در آخرين وصايايش درباره نماز فرمود:
«اللَّهَ، اللَّهَ! فِى الصَّلاةِ فَانَّهاعَمُودُ دينِكُمْ»[3] خدارا، خدارا! درباره نماز كه نماز ستون خيمه دين شماست.
امام باقر عليه السلام فرمود:
«انَّ اوَّلَ ما يُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلاةُ، فَانْ قُبِلَتْ قُبِلَ ماسِواها»[4]همانا نماز اوّل چيزى است كه بنده نسبت به آن محاسبه مى شود؛ اگر نماز قبول شود، ساير كارها هم قبول مى شود.
چرا بايد نماز بخوانيم؟
بسيارى مى پرسند، عبادت خدا و از جمله نماز براى چيست؟ مگر خداى سبحان به عبادت بندگان خود، نيازمند است كه به آن امر كرده است؟ در پاسخ بايد گفت كه عبادت به خاطر رفع نياز از ساحت بى نياز الهى نيست.
طاعت و عصيان بندگان هيچ نوع سود و زيانى براى خداى سبحان ندارد.
على عليه السلام در اين باره مى فرمايد:
«فَانَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ وَتَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ، حينَ خَلَقَهُمْ، غَنِيّاً عَنْ طاعَتِهِمْ، امِنًا مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ لِانَّهُ لا تَضُرُّهُ مَعْصِيَّةُ مَنْ عَصاهُ وَلا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ اطاعَهُ»[5]
خداوند سبحان هنگام آفرينش خَلق از طاعت و بندگيشان بى نياز و از معصيت و نافرمانى آنها ايمن بود، زيرا معصيت گناهكاران او را زيان ندارد و طاعت فرمانبرداران سودى به او نمى رساند.
هدف از عبادت، رشد وتكامل انسان است، زيرا خدا كمال مطلق است و انسان براى رسيدن به كمال بايد خود را به او نزديك كند و راه تقرب انسان به خداى متعال، عبوديت و بندگى است.
اثر بندگى رفع تيرگي هاى درونى از صفحه دل و نورانى شدن آن به انوار ملكوت و آمادگى جان انسان براى پذيرش تجليّات حق و تابش نور عشق الهى است.
بسيارى از نماز خوانان، نماز مى خوانند، ولى نمى دانند، براى چه نماز مى گذارند و در نتيجه از هدف اصلى آن غافلند، از اين رو، سودى نمى برند و اين عبادت در روح آنان اثرى نگذاشته و يا اثرى نامحسوس و غير قابل توجه گذاشته است؛
زيرا «همچون كلاغى كه منقار بر زمين مى كوبد»، به نماز پرداخته و با غفلت به پايان مى رسانند.
چنين نمازى باز دارنده از گناهان نيست. با آنكه قرآن نماز را بازدارنده از فحشاء ومنكر شمرده است معلوم مى شود نمازش در حقيقت نماز نبوده، بلكه صورتى از نماز بوده است.
براى توجه به هدف اصلى اقامه نماز، برخى ازعلماى بزرگ اسلام، كتاب هايى پيرامون اسرار اين عبادت وآداب قلبى و معنوى آن نگاشته اند كه مطالعه دقيق و به كار بستن آنها بر همه سالكان طريق الهى، بويژه جوانان عزيز، امرى ضرورى و لازم است.
اهتمام به نماز
اهتمام به نماز اقتضا مى كند، انتظار وقت نماز را داشته باشيم مانند كسى كه وعده ملاقات با يك شخصيت مهم گذارده، به خاطر وفا به اين وعده، لحظه شمارى مى كند.
هيچ قول و قرار ديگرى را كه با اين وعده منافات دارد، نمى پذيرد، حتى اگر قرار قبلى با ديگران گذارده است با عذر خواهى آن را لغو مى كند.
براى اين ملاقات، خود را آماده مى سازد، لباس خود را مرتّب مى كند، آنچه مى خواهد بگويد در ذهن مرور مى كند. بنابراين بايد چنين حالتى در نمازگزار باشد كه با نزديك شدن وقت نماز در چهره و رفتار او اين انتظار مشاهده شود، برخيزد، وضو بگيرد، مقدمات ديگر نماز را فراهم سازد.
اهتمام به نماز اقتضا مى كند، انسان نماز را بطور صحيح و كامل بياموزد و به فراگيرى مسايل نماز اهتمام داشته باشد وهرگز نماز را از اوّل وقت تأخير نيندازد، مگر در شرايط اضطرارى كه طبعاً عذر تأخير پذيرفته است.
اهتمام به نماز به توجه قلبى درحال نماز وخشوع در حال عبادت است. چنانكه قرآن كريم، در وصف مؤمنان رستگار مى فرمايد:
«الَّذينَ هُمْ فى صَلوتِهِمْ خاشِعُونَ (مومنون:2)؛ آنان (كسانى هستند كه) در نمازشان خشوع مى ورزند».
نماز گزار بايد كارى كند كه درحال نماز فكر و ذهن او متوجه عبادت و معبود باشد. بدين منظور درجايى نماز بخواند كه مايه پريشانى حواس نشود. درحال نماز با حالت آرام وبدون حركت زايد بدن باشد، درحال قيام به محل سجده نگاه كند.
درحال ركوع به پهلوى پاى راست بنگرد، از نماز خواندن درجايى كه در برابر آب، درب گشاده، نقاشى، خطاطى، گل و گياه و چيزهايى است كه موجب پريشانى حواس مى شود، خوددارى ورزد.
مظاهر سبک شمردن نماز
نقطه مقابل اهتمام به نماز، سبك شمردن نماز است، پارهاى از مظاهر سبك شمردن نماز از اين قرار است:
ترك نماز در پارهاى اوقات، مثلًا صبحها به دليل غلبه خوابآلودگى و مانند آن.
تأخيرنماز از اوّل وقت، به دليل اشتغال و يا به هر دليل ديگر (غير حالت اضطرار).
شركت نكردن درنماز جماعت و حضور نيافتن در مسجد.
ا اهميت ندادن به آشنايى با مسايل نماز.
نماز خواندن باشتاب، بطورى كه ركوع، سجود، قرائت و ذكر درآن كامل نباشد.
پريشانى حواس درحال نماز.
بدون مقدمه (اذان، اقامه وپارهاى از دعاهاى مستحب پيش از نماز) به نماز پرداختن.
بدون تعقيبات (تسبيح فاطمه زهرا سلام الله عليها، سجده شكر، دعا و طلب حاجت از خدا) از حال عبادت خارج شدن.
پيامدهاى سبك شمردن نماز
سبك شمردن نماز، آثار نامطلوب دنيوى و اخروى در زندگى انسان دارد كه در اينجا به برخى از آن روايات اهل بيت عليهم السلام اشاره مى كنيم:
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
هر مرد و زنى كه درنماز سستى كند (وسبك بشمارد)، خداوند او را به پانزده چيز مبتلا مى كند: شش بلا در دنيا، سه بلاهنگام مرگ، سه بلا در قبر و سه بلاى ديگر در قيامت وقتى كه از قبرش خارج مى شود.
بلاهايى كه در دنيا به او مى رسد عبارتند از:
خداوند بركت را از عمرش مى برد.
بركت را از روزيش مى برد.
سيماى صالحان را از چهرهاش مى زدايد.
هر عملى انجام دهد، پاداش نمى برد.
دعايش به آسمان بالا نمى رود.
در دعاى نيكو كاران، بهره اى برايش نيست.
بلاهايى كه هنگام مرگش به او مى رسد، عبارتند از:
با ذلت و خوارى مى ميرد.
درحال گرسنگى مى ميرد.
در حال تشنگى مى ميرد، بطورى كه اگر از رودخانه هاى دنيا سيراب گردد، باز تشنگى او برطرف نمى شود.
بلاهايى كه در قبرش به او مى رسد، عبارتند از:
خداوند فرشتهاى درقبرش، بر او مى گمارد، تا آزارش كند.
قبرش بر او تنگ مى شود.
قبرش غرق تاريكى مى گردد.
بلاهايى كه روز قيامت، هنگام خارج شدن از قبر، به او مى رسد عبارتند از:
خداوند، فرشته اى را مأمور مى كند، تا او را بر روى صورتش بر زمين بكشاند درحالى كه ديگران او را مى بينند.
به سختى و شدت محاسبه مى شود.
خداوند بر او نظر (رحمت) نمى كند و پاكيزهاش نمى گرداند و برايش عذابى دردناك خواهد بود.[6]
پس از وفات امام صادق عليه السلام، ابوبصير آمد، تا به ام حميده تسليتى عرض كند.
ام حميده گريست. ابوبصير هم گريست.
بعد ام حميده به ابوبصير گفت:
ابوبصير! نبودى و لحظه آخر امام را نديدى، جريان عجيبى رخ داد. امام درحالتى فرو رفت و بعد چشم هايش را باز كرده، فرمود: تمام خويشان نزديك مرا خبر كنيد بيايند و بالاى سر من حاضر شوند.
ما نيز همه را دعوت كرديم. وقتى همه جمع شدند. امام در لحظات آخر عمرش، چشم باز كرده، به جمعيت رو كرد و فرمود: «انَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلاةِ»[7]
شفاعت ما به كسى كه نماز را سبك بشمارد نخواهد رسيد. امام (ع) اين را گفت و جان به جان آفرين تسليم كرد.
نتیجه گیری
نماز از بزرگترين واجبات اسلامى بوده و دراسلام كمتر عبادتى مانند آن مورد اهميت انسان قبول مى شود و در صورت قبول نشدن آن، همه كارهاى نيك ديگر انسان، ارزش خود را از دست مى دهند.
هدف از نماز خواندن تكامل انسان است و اين تكامل با عبادت خدا پديد مى آيد. از اين رو، لازم است كه انسان براى تقرّب به خدا به نماز خويش اهتمام ورزد؛ با كمال آمادگى منتظر وقت نماز باشد، و نماز را در اوّل وقت آن به جا آورد، در حال نماز توجه قلبى و خشوع داشته باشد، فكر و ذهن او متوجه عبادت باشد و از سبك شمردن نماز بپرهيزد.
بدين معنى كه نماز را جز درموارد اضطرارى، از اول وقت آن تأخير نيندازد، نماز را به جماعت و درمسجد بخواند، بدون مقدمه وارد نماز نشود و بدون تعقيبات از آن خارج نگردد و … تا بدينوسيله از آثار نامطلوب سبك شمردن نماز ايمن گردد.
منابع
[1] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، 1386، ج 83، ص 218.
[2] . سید علینقی فیض الاسلام و طاهر خوشنویس، شرح نهج البلاغه، فيض الاسلام، 1365، نامه 31، بند 28.
[3] . همان، نامه 47، ص 978.
[4] . محمدباقر مجلسی، همان، ج 83، ص 25.
[5] . سید علینقی فیض الاسلام و طاهر خوشنویس، همان، خطبه 184، ص 611.
[6] . محمد باقر مجلسی، همان، ج 83، ص 21.
[7] . همان، ص 69.
پیوندها
مرکز فضای مجازی حقیق در آپارات
پرسش و پاسخ
سوالات متداول درباره نماز
پاسخ: نماز یکی از مهمترین عبادات در اسلام است که بیش از 104 بار در قرآن به آن اشاره شده است. نماز ستون دین است و توجه به آن، نشانه التزام به اصول دینی است.
پاسخ: نماز باعث یادآوری خداوند میشود و انسان را از فحشا و منکر بازمیدارد، همانطور که در آیه عنکبوت:45 ذکر شده است.
پاسخ: عبادت مانند نماز برای رفع نیاز خداوند نیست بلکه برای رشد و تکامل انسان است و انسان با نزدیک شدن به خدا به کمال میرسد.




