امام خمینی«ره» زنده است تا امید زنده است و تا حرکت و نشاط هست و تا جهاد و مبارزه هست.
امام خمینی «ره»شبنم پاکی بود که پاکی‌اش همیشه به یاد گلبرگ‌ها خواهد ماند. سالروز عروج ملکوتی امام خمینی (ره) تسلیت و تعزیت باد.
logo-new-javabgoo4logo-new-javabgoo4logo-new-javabgoo4logo-new-javabgoo4
  • صفحه اصلی
  • موضوعات
    • اخلاق
    • اعتقادات و کلام
    • تاریخ
    • دفاعی
    • سبک زندگی
    • سیاسی
    • عرفان و تصوف
    • فقه اهل سنت
    • فقه واحکام
    • قرآن و عترت
    • مراجع عظام
    • مشاوره‌
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • ورود
پژوهشگاه امام صادق (ع)
✕
  • شما اینجا هستید
  • مطالب
  • دسته‌بندی نشده
  • وراثت و سلب اختیار

وراثت و سلب اختیار

دسته بندی ها
  • دسته‌بندی نشده
برچسب ها
  • اختیار، وراثت، اجبار، اجبر
  • وراثت، سلب اختیار
اختیار

اختیار و وراثت

آیا وراثت و محیط رشد و نمو موجب جبر و سلب اختیار انسان در دین و عقاید او نیست؟

پاسخ

 بسیاری از انسان‌ها،  عادات و نظام فکری و رفتاری را پی می‌گیرند که در کودکی به آن‌ها تلقین‌شده است، بی‌آنکه درستی یا نادرستی آن‌ها را بپرسند. این واقعیت اجتماعی چنان رایج است که گاهی این‌گونه تلقی‌شده که اختیاری برای رهایی از این تربیت خانوادگی و دین موروثی نیست . ما انسان‌ها نمی‌توانیم دین و آیین خود را تغییر دهیم، اما این باوری اشتباه است؛ ازاین‌رو، به چند نکته توجه داده می‌شود:

نکتۀ نخست
آدمی ازآن‌رو که کودک است و به لحاظ عقلی به بلوغ نرسیده، متأثر از چهارچوب فرهنگی خاصی است که والدین، تربیت فرزند را در آن چهارچوب رقم می‌زنند. این امر پدیده‌ای اجتناب‌ناپذیر است؛ و راهی به رهایی از آن نیست؛ چراکه در این مرحله، کودک هنوز به بلوغ عقلی نرسیده تا انتخاب عقلانی داشته باشد، بلکه همواره در آن چهارچوبی رشد می‌کند که دیگران برایش تعیین کرده‌اند؛ فرقی ندارد که این چهارچوب اسلامی باشد یا مسیحی یا سکولار؛

نکتۀ دوم
بسیاری از انسان‌ها متأثر از تربیت خانوادگی و فرهنگ پیرامونی دوران کودکی، پس از بلوغ عقلی نیز همان سبک ‌فکری و رفتاری را دنبال می‌کنند و هیچ‌گاه آن نظام تربیتی و فکری را به چالش نمی‌کشند؛ تاجایی‌که، برخی از نظریه‌پردازان به این باور غلط رسیدند که انسان‌ها به جبر محیطی مبتلا هستند و هر کاری که انجام می‌دهند، معلول شخصیت و عاداتی است که در دوران کودکی به آن‌ها تلقین شده است.

روشن است چنین دیدگاهی پذیرفتنی نیست. شاهدش کسانی است که در محیط مسیحی پرورش یافتند، ولی پس از مدتی مطالعه و پژوهش، به دین اسلام گرویدند؛ برای نمونه، پروفسور لگنهاوزن، استاد فلسفۀ غرب در آمریکا که بعد از مدتی به‌واسطۀ آشنایی با دین اسلام مسلمان شد. بنابراین، تغییر کیش و آئین خودش شاهدی است بر اینکه ما انسان‌ها مختاریم و قادریم بر عوامل محیطی غلبه کنیم و انتخاب دیگری داشته باشیم.

قبول داریم که تربیت خانوادگی نقش زیادی در تصمیم‌های ما دارد، اما نباید این را به‌معنای مغلوب و مجبورشدن آدمی دانست، بلکه باید آن را به‌معنای دم‌دستی‌ترکردن یک گزینه برای ما دانست که هم‌چنان امکان مخالفت و ترک آن نیز وجود دارد. آری، مردم غالباً گزینۀ دم‌دستی‌تر را انتخاب می‌کنند. دقت بفرمایید «انتخاب می‌کنند؛» مثلاً، در انتخاب دین غالباً دین مرسومِ جامعۀ خودشان را انتخاب می‌کنند.
دلیل این انتخاب، متنوع است؛ مثلاً، گاهی مردم به‌خاطر دلایل موجه و معقولی که دارند، با دین مرسوم موافقت می‌کنند و بر همین دین باقی می‌مانند؛ اما گاهی هم با دین مرسوم موافقت می‌کنند؛ چراکه مخالفت با این دین برایشان هزینه دارد و زندگی را برایشان سخت می‌کند و از جامعه طرد می‌شوند
درهرصورت، همیشه آن‌ها خودشان انتخاب می‌کنند و همیشه برای آن‌ها امکان تغییر وجود دارد و به‌همین‌دلیل، گاهی به دلایلی دین خود را تغییر می‌دهند. یا از تغییر دین و چرایی باقی‌ماندن بر دین مرسوم سؤال می‌کنند و همواره گزینۀ بدیل را برای خودشان محفوظ می‌دانند؛ بنابراین، کاملاً شدنی و معقول است که از انسان‌ها انتظار داشت که بعد از بلوغ عقلی، تحقیق کنند و دین حق را برگزینند؛

نکتۀ سوم
یکی از عوامل انکارناپذیر در سرنوشت انسان، قانون وراثت است. خصوصیّات روحی و اخلاقی، همچون ویژگی‌های جسمانی، از طریق عوامل وراثتی (ژن‌ها) از والدین به فرزندان منتقل می‌شود، ولی واقعیت این است که قانون وراثت تنها به‌منزلة یک بستر و زمینه‌ساز است و به نحو اقتضا در اعمال فرد اثر دارد نه به نحو علّت تامّه. پس، وراثت هم تحت تأثیر عوامل محیطی، به‌خصوص شیوه‌های تربیتی قابل تقویت یا تضعیف است، مضاف‌بر آنکه ارادة انسان است که تعیین‌کنندۀ سعید یا شقی‌شدن اوست؛ پس، عامل وراثت حاکم بر سرنوشت انسان نیست و نقش انحصاری در تعیین آن ندارد؛
یعنی وراثت نمی‌تواند در انسان، قدرت جبری ایجاد نماید و سلب اختیار کند . همۀ افراد، با هر نوع وراثتی، قابلیت تربیت دارد و مکلّف است .  یکی از اهداف بعثت انبیا نیز تقویت سرمایه‌های موروثی پسندیده و اصلاح زمینه‌های موروثی ناپسند می‌باشد.

همچنین است نقش محیط زندگی، مدرسه و دانشگاه و فضای خانواده؛ گرچه همۀ آن‌ها در بافت زندگی و در نوع تفکر، فرهنگ و عقاید انسان اثر‌بخش است، ولی در حد ایجاد جبر نیست؛ زیرا انسان ارادۀ بسیار قوی، فولادین و تعیین‌کننده دارد و عوامل دیگر را تسلیم خواستۀ خود می‌کند و می‌تواند رهبری فکری انسان را برعهده بگیرد و سرنوشتش را به‌دلخواه خویش عوض کند و با اختیار و انتخاب آزاد، برای خود مذهب و مرام برگزیند.

نتیجه
هرچند وراثت و محیط رشد نقش مهمی در گرایش‌ها و عقاید انسان دارد، ولی انسان با تفکر و اندیشه می‌توان راه دیگری را برگزیند؛ چنان‌که انسان‌های بسیاری بوده‌اند که برخلاف این دو عامل عمل کرده‌اند؛ بنابراین، این دو عامل، منافی اختیار انسان نیست.

تعداد بازدید: 288
اشتراک گذاری

مطالب مرتبط

مدح تملق و چاپلوسی

مدح تملق و چاپلوسی

13 آذر, 1403

مدح و ستایش و چاپلوسی


مطالعه کامل
زندگی موفق

زندگی موفق

2 آبان, 1403

راه موفقیت در زندگی


مطالعه کامل
سخنان پیامبر(ص)

سخنان پیامبر(ص)

16 مهر, 1403

آیا سخنان پیامبر 14 قرن قبل مناسب امروز ماست؟


مطالعه کامل
حقوق والدین

حقوق والدین

10 مهر, 1403

حقوق پدر و مادر بر فرزندان چیست؟


مطالعه کامل
مرکز جوابگو

مرکز جوابگو ، با هدف جوابگویی دینی و تخصصی راه اندازی گردیده است و با بهره گیری از اساتید و فضلای حوزه و دانشگاه در ده گروه تخصصی پرسش‌های مخاطبان جواب می دهد ..


بیشتر بخوانید
تمام حقوق مربوط به پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق علیه السلام می باشد
    پژوهشگاه امام صادق (ع)