پاسخ نقضی به انتقاد کنندگان درباره جنگ طلبی اسلام
س: پاسخ نقضی به اتهامات غرب درباره جنگ طلب بودن پیامبر اسلام و خشونت گرا بودن ماهیت اسلام چیست؟
ج: جواب نقضي
سؤالي كه در اينجا مطرح است اين است كه آيا اديان ديگر هميشه در صلح زيسته و هرگز با جنگي گريبانگير نبودهاند؟ مگر در تاريخ مسيحيان جنگهاي متعددي براي مسيحي کردن ديگران روي نداده است؟ آيا ميتوان جنگهايي را که مسيحيان بر افروختند، به حساب دين عيسي که دين صلح است تمام کرد؟ غربيان اسلام را دين همراه با شمشير ميدانند و برخي از آنان ميگويند: مسيحيت اين افتخار را دارد که هيچ اسمي از جنگ در آن نيست. در حالي که با مراجعه به تورات و انجيل پي ميبريم که در آياتي به جنگ و جهاد اشاره شده است که به عنوان نمونه به دو مورد اشاره ميشود:
۱ـ در انجيل متي آمده است: ((گمان نكنيد كه من آمدهام تا صلح را بر روي زمين بياورم، بلكه شمشير آوردهام.))
۲ـ در تورات آمده است: ((چون به شهري نزديك ميشوي تا با اهل آن بجنگي ابتدا آنان را به صلح دعوت كن. اگر دعوت تو را به صلح پذيرفتند و آن شهر را در اختيارت گذاردند، تمام مردم آن مسخّر براي توست و همه برده تو ميشوند. و اگر با تو صلح نكردند بلكه از راه جنگ وارد شدند، آنان را محاصره كن، و چون پروردگارت تو را ياري كرد و بر آنها دست يافتي تمام مردانشان را از دم شمشير بگذران و تمام زنان و اطفال و چارپايان و هر آنچه در شهر است، غنيمت براي توست و ميتواني از آنها كه پروردگارت به تو عطا كرده استفاده كني و اين چنين انجام ميدهي با شهرهاي دور افتاده كه از شهرهايي نيستند كه امت تو در آن قرار دارند. و اما آن شهرهايي را كه پروردگارت براي تو نصيبي در آنها قرار داده هيچ انساني را در آنها باقي مگذار.))
به راستي كه اگر يك خواننده منصف اين سطور را بخواند و آن را با دستورات و فراميني كه از سوي پيامبر اكرم(ص) در رابطه با نيكي كردن با اسرا، زنان و اطفال و پيران صادر شده مقايسه كند، به خوبي خواهد فهميد كه كدام دين، پيامآور صلح و دوستي است؟
از اينها گذشته كساني كه به جنگهاي پيامبر اكرم(ص) اشكال ميكنند بهتر است نظري به جنگهاي صليبي افكنند كه چگونه مسيحيان به جهت گسترش مسيحيت، خون ميليونها مسلمان بيگناه را بر زمين ريختند. و به عنوان نمونه برخي از فجايع آنان را از زبان «ريموند داجيل» كشيش شهر لوپوي كه خود از نزديك شاهد خونريزي و قتل و غارت همكيشان خود در بيتالمقدس – پس از فتح آن شهر بوده – نقل ميكنيم تا روشن شود اين ديني كه دارندگان آن فرياد سر ميدهند در آن هيچ اسمي از جنگ نيست، چگونه عملكردي داشتهاند:
۱ـ ((هنگامي كه لشكر ما برج و باروي شهر بيتالمقدس را گرفت حالت بهت و منظره هولناكي مردم عرب را فرا گرفت، سرها بود كه از تن جدا ميشد و تازه اين كوچكترين كاري بود كه به سرشان ميآمد، برخي را در آتش ميسوزاندند و اين پس از آن بود كه مدت زماني او را زجر و شكنجه داده بودند، در ميان كوچهها و ميدانهاي بيتالمقدس جز تلهائي از سرها و دست و پاي بريده اعراب چيزي ديده نميشد، و راه عبور تنها از روي كشتههاي ايشان بود، تازه اينها مختصري از مصيبتي بود كه به سر اعرب رسيد)).
۲ـ همين كشيش در مورد كشتار دهها هزار مسلمان در مسجد عمر نيز چنين نقل ميكند:
((به راستي قشون ما در هيكل سليمان در خونريزي افراط كردند، از يكسو لاشههاي كشتگان در خون خود دست و پا ميزد، در طرف ديگر دست و بازوهاي قلم شده گويا با انگشتان تسبيح ميگفتند و هر كدام ميخواستند به بدني متصل گردند. ميان دستها و بدنها به هيچ وجه تميز داده نميشد، لشكري كه خود مباشر چنين كشتار بيرحمانهاي بودند از بخار خونها به زحمت افتاده بودند.))
اعمال مسيحيان در اين جنگها آنقدر وحشيانه و بيرحمانه بوده است كه دكتر گوستاولوبون پس از اينكه از ذبح مسلمين و زنده در آتش سوزاندن و… و مهاجرت سه ميليون مسلمان از اسپانيا سخن ميراند، ميگويد: ((ما نميتوانيم (از اعمال صليبيها دفاع كنيم) و قادر به هيچ گريزي نيستيم، جز اينكه بگوئيم هيچگونه تفاوتي ميان وحشيان و فاتحين اسپانيا نبوده است…)). و در ادامه ميگويد: ((هيچ ستمگري در جهان مرتكب چنان ستم و آدمكشي بدانصورتي كه صليبيها مرتكب شدند، نشده است.))
حال بايد از كساني كه تهمت جنگ و خونريزي و خشونت به اسلام و پيامآور آن ميزنند، بايد پرسيد آيا از مسلمين براي نشر و گسترش دين اسلام، اينقدر قتل و غارت و خونريزي سر زده است؟ بنابراين ميتوان گفت در اسلام كه جهاد وجود دارد، افتخاري برايش محسوب ميشود؛ زيرا مشتمل بر قوانيني است كه جلو هر گونه قتل و غارت و بيرحمي را ميگيرد. و مسيحيت چون طرحي جامع براي جامعه و قانوني براي تشکيلات اجتماعي ندارد، جهاد و قوانين آن را ندارد. در واقع مسيحيت تنها يک سلسله نصحيت است. اسلام ديني است که وظيفه و تعهد خودش را اين ميداند که جامعه و حکومت تشکيل دهد. رسالتش اصلاح جهان است. چنين ديني نميتواند جهاد نداشته باشد همچنانکه دولت نميتواند ارتش نداشته باشد.