با توجه به شرایط کنونی چگونه می توانم برای خودم در زندگی الگوهای خوبی قرار دهم؟
با تشکر از پرسش مهم و دقیق شما، باید بدانید که انسان در سه محیط تربیت مى شود و آمادگی الگو پذیری از آنها را دارد: محیط خانواده، مدرسه و اجتماع.
نخستین کانونی که انسان میتواند در آن الگو یابی کند، اعضای خانواده هستند، اعماز پدر، مادر، برادر و خواهر؛
ازاینرو، نقش خانواده در شکلگیری اندیشه، گفتار و کردار کودک و نوجوان مهم است، چون کودک وقتی به دنیا آمد، بالفعل چیزی نمیداند؛ رسول اکرم صلی الله فرمودند:
كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ على الفِطْرَةِ حتّى يَكونَ أَبواه يُهَوِّدَانِه أَو يُنْصَرَانِه.[1]
هر نوزادى بر فطرت اوّليه (و پاک) متولد مى شود (و بر همين فطرت مشى مىكند) تا والدين او، او را (به انحراف بكشانند و) يهودى يا نصرانى كنند.
خداوند ابزاری مانند گوش، چشم و قلب[2] در اختیار طفل قرار داده تا با شنیدن، نگاهکردن و اندیشیدن بیاموزد.
نخستین کسانیکه کودک به سخنانشان گوش میدهد و رفتارشان را میبیند، اعضای خانوادهاند.
کودک هر عمل خوب یا بدی که از آنان میبیند و میشنود را فیلمبرداری و ضبط میکند و همین فیلمها و مطالب ضبط شده، زندگی فردای او را میسازند و الگو او میشوند.
دوران اول
نخستین الگو کودک خانوادۀ او هستند پس از آنکه کودک به نوجوانی رسید و پا به عرصۀ اجتماع و مدرسه گذاشت و برای خود دوستانی برگزید و با آنان معاشرت کرد، گفتار، رفتار و کردار آنان میتواند در وی اثرگذار باشد و آنان را برای خود الگو قرار دهد؛
ازاینرو، دوست تأثیر بسزایی در سرنوشت انسان دارد. در دو دورۀ کودکی و نوجوانی، والدین باید مراقب فرزندشان باشند تا خود یا دوستان تأثیر بدی در کودکشان نگذارند.
دوران نوجوانی
در دوران نوجوانی والدین باید مراقب باشند که نوجوانشان با هرکسی دوست نشود و با افرادی دوست شود که در نوجوانشان اثر مثبت بگذارد.
دوران سوم
جوانی است که جوان با اجتماع و محیطهای بزرگتری مانند دانشگاه و نیز اهل علم و دانش و کتابهای بیشتر سروکار پیدا میکند.
در این دوران برخی افراد جامعه یا استادان و یا بزرگان علم و ادب، میتوانند الگو جوان قرار گیرند و او را به ترقی و تعالی رهنمون شوند یا بالعکس،
با فردی دوست شود و او را الگو قرار دهد که شایسته نیست و موجب سقوط و انحطاط او گردد؛ امام خامنهای میگویند:
هركس الگو يى مى خواهد و دنبال نمونه و اسوهاى مى گردد، اما همه در جستن الگو، راه صواب نمى روند.
بعضى افراد در عالم هستند كه اگر از آنها بپرسيد كدام چهره ذهن شما را به خود متوجه مى كند، مى بينيد سراغ انسانهاى حقير و كوچک و پستى مى روند كه عمرشان به عبوديت هواى نفس گذشته و تنها هنرشان چيزى است كه جز غافلان را خوش نمى آيد؛
تنها سرگرمكردن چند لحظه انسانهاى كوچک و غافل و اينها براى عدهاى از انسانهاى معمولى عالم الگو مى شوند.
بعضى سراغ سياستمداران و شخصيتهاى تاريخى و امثال آن مى روند و آنان را الگو قرار مى دهند.
زيرکترين انسانها كسانى هستند كه اولياءاللّه را الگو قرار مى دهند،
چون بزرگترين خصوصيت اولياءاللّه اين است كه تا آن حد شجاع و قوى و مقتدرند كه مى توانند امير نفس خود باشند، نه ذليل آن.
به يكى از فيلسوفان و حكماى قديم منسوب است كه به اسكندر رومى (مقدونى) گفت: تو غلام غلامان من هستى.
اسكندر تعجب كرد و خشمگين شد. گفت: خشمگين نشو؛ تو غلام شهوت و غضب خود هستى و وقتى چيزى را بخواهى، بى تابى و وقتى هم از چيزى خشمگين شوى، بى تابى. اين بردگى در مقابل شهوت و غضب است، درحالیکه شهوت و غضب غلام من هستند.[3]
اگر جوانی متدیّن باشد، با مطالعۀ کتاب آسمانی قرآن و سیرۀ معصومان علیه السلام و الگوهای معرفیشده در آنها، مانند حضرت ابراهیم ص و رسول اکرم ص و دیگر انبیا و اولیا علیه السلام، میتواند از گفتار و سیرۀ آنان تأثیر بگیرد؛ ازاینرو، قرآن مجید در بسیارى از موارد، براى تكمیل تعلیمات خود، از الگوهاى مهمى كه در جهان انسانیت وجود داشته شاهد مى آورد، ازجمله حضرت ابراهیم علیه السلام و کسانیکه با او بودند:
«قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَه (ممتحنه: 4)؛ براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهیم و كسانىكه با او بودند وجود داشت.» بار دیگر قرآن به مسلمانان تأکید میکند کسانیکه به مبدأ و معاد امیدوارند،
حضرت ابراهیم علیه السلام و کسانیکه با او بودند، اسوه و الگو هستند:
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الآخِر (ممتحنه: 6). (آرى) براى شما در زندگى آنها اسوۀ حسنه (و سرمشق نيكويى) بود؛ براى كسانىكه اميد به خدا و روز قيامت دارند.
حضرت ابراهیم علیه السلام از هر نظر نمونهاى از یک انسان كامل است: مقام معرفت او به خدا، منطق گویاى او در برابر بت پرستان، مبارزات سرسختانه و خستگى ناپذیرش در مقابل جبّاران، ایثار و گذشتش در برابر فرمان پروردگار، استقامت بى نظیرش در برابر طوفان حوادث و آزمایشهاى سخت او، هركدام سرمشقى براى مسلمانان و رهروان راه مستقیم است. از دیگر مصادیقی که قرآن آن را الگوی عینی معرفی میکند، پیامبر اکرم ص است:
لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الآخِر وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً (احزاب: 21).
مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود؛ براى آنها كه به رحمت خدا و روز رستاخيز اميد دارند و خدا را بسيار ياد مىكنند.
قرآن کریم بهترین الگو را نه تنها در میدان (جنگ احزاب)، بلكه در تمام زندگى، شخص پیامبر ص میداند که روحیات عالى، استقامت و شكیبایى، هوشیارى و درایت و اخلاص، توجه به خدا، تسلط بر حوادث و زانونزدن در برابر سختیها و مشكلات، هركدام مىتواند سرمشقى براى همۀ مسلمین باشد.[4]
ازآنجاکه الگو ممكن است هم در كارهاى خوب باشد و هم در كارهاى بد، به همین دلیل در آیات پیشگفته، تعبیر به اسوۀ حسنه شده است؛ یعنى كار حضرت ابراهیم علیه السلام و یارانش و نیز پیامبر اکرم ص ، سرمشق خوبى براى شماست.
قصههای قرآن دربارۀ دیگر انبیای الهی و مردان و زنان بزرگ و نیز روایاتی که معصومان علیه السلام را اسوه معرفی کرده و یا سیرۀ زندگی آنان را بازگو میکند، همه برای این است که آنان را سرمشق خود قرار دهیم.
در میان پیروان مكتب انبیای الهی و امامان معصوم علیه السلام نمونه هاى درخشانى از صبر و پایدارى در صحنۀ امتحان دیده مى شود كه هركدام مىتواند برای ما اسوه باشد؛
امام خامنهای میفرمایند:
آنچه بعد از معرفت اجمالى به اين بزرگوار (امام علی علیه السلام) و ساير اوليا براى ما مهم است، اين است كه توجه كنيم آن مثال اعلايى كه خداى متعال در روى زمين به افراد بشر نشان مى دهد تا انسانها بفهمند كه الگو چيست و بهسمت چه چيزى بايد حركت كنند، با ديدن امام امكان پيدا مى كند. مهم اين است.
لذا امام در مفهوم اسلامى صحيحش، به همان اندازه كه با زبان و دستورات خود انسانها را هدايت مى كند، به همان اندازه يا بيشتر، با منش و شخصيت و رفتار خود انسانها را جهت مى دهد و آنها را بهسمت راه راست هدايت مى كند. اين مسئلۀ مهمى است.[5]
من به بسيجيان عزيز فعّال اين كشور علوى و فاطمى عرض مى كنم: اميرالمؤمنين عليهالصّلاةوالسّلام را الگوى خودتان قرار دهيد كه بهترين و بزرگترين الگو براى بسيجيان مسلمان در همۀ عالم، علىبن ابىطالب علیه السلام است.[6]
منابع
[1]. نعمانبن محمد ابنحیون، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار علیه السلام، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ج 1، ص190.
[2]. «وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (نحل: 78).
[3]. بیانات امام خامنهای در دیدار با پاسداران انقلاب اسلامى، 24/9/1375، دسترسی در: https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2821.
[4]. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 17، ص242.
[5]. بیانات امام خامنهای در دیدار با اقشار مختلف مردم، 6/10/1372، دسترسی در: https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7226.
[6]. بیانات امام خامنهای در دیدار با مداحان، 3/9/1373، دسترسی در: https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2732.