چگونه میتوانیم خدا را از عمق جان و دلمان باور کنیم و در زندگی و همه لحظات حضور او را ببینیم؟
برای آن که بتوانیم خداوند متعال را همواره شاهد و ناظر خود ببینیم لازم است به وجود او و صفات الهی ایمان داشته باشیم، برای این کار راههایی ذکر کردهاند که در ادامه به آن ها اشاره میکنیم[1]:
2-2-1. شناخت خدا
یکی از مهمترین راههای خداباوری، شناخت خداست؛
بهگونهایکه برخی اندیشمندان مسلمان، شناخت خدا را مقدمۀ رسیدن به خداباوری دانستهاند[2]
و ازآنجاکه هیچ موضوعی باارزشتر و بااهمیتتر از خدای متعال نیست،
علم توحید و خداشناسی سرآمد همۀ علوم است؛
امام علی ع سرآغاز دین را خداشناسی دانسته[3] و آن را برترین شناختها معرفی میکنند:[4]
«چقدر بر یک مرد زشت است که هفتاد، هشتاد سال در ملک خدا زندگی کند و از نعمتهای الهی برخوردار شود و خدا را آنطورکه شایسته است، نشناسد.»[5]
2-2-2. تداوم عبادت و ذکر خدا
عبادت خدا و یاد او در قلب، گفتار و کردار، موجب ایمان و خداباوری انسان میشود.
ذکرهای زبانی، وجود و حضور خدا را به انسان تلقین و درونش را دگرگون میکنند و به ذکر قلبی میانجامند؛[6] امام خمینی ره میفرماید:
انسان با عبادت و اذکار به همراه خضوع و طمأنینه، میتواند مراحل ایمان را در درجات عالی بپیماید و با رعایت آداب مهم قلبی در عبادتها،
بهویژه عبادتهای ذکری به همراه طمأنینه در ادای اذکار، به مدارج عالی ایمان و سلوک ایمانی برسد.[7]
در قرآن کریم میخوانیم که خدا را زیاد یاد کنید و این ذکر زیاد موجب نورانیت دل و خروج از ظلمتها میشود که همان کفر و شرک است:
اى كسانىكه ايمان آوردهايد! خدا را بسيار ياد كنيد و صبح و شام او را تسبيح گوييد.
او كسى است كه بر شما درود و رحمت مىفرستد و فرشتگان او (نيز) براى شما تقاضاى رحمت مىكنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرک گناه) بهسوى نور (ايمان و علم و تقوا) رهنمون گردد. او به مؤمنان همواره مهربان بوده است.[8]
یاد خدا فضیلبن عیّاض را دگرگون کرد؛
او که عمرش را در معصیت خدا سپری کرده بود، شبی که برای دزدی از دیوار خانهای بالا رفته بود و میخواست پایین و به آن خانه بیاید، آیۀ 16 سورۀ حدید[9] را شنید که مرد عابد و زاهد همسایه مشغول خواندن آن بود.
فضیل گفت: «این خداست که بندهاش فضیل را مخاطب قرار داده و هماکنون زمان توبه است» و توبه کرد.
شهید مطهری نتیجه میگیرد اینکه فضیل منقلب شد، بدین سبب بود که خدا را بهمعنای واقعی و با همۀ وجود یاد کرد.[10]
یاد خدا میتواند با انجام واجبات، ترک محرّمات، خواندن نماز با خشوع، قرآن با تدبر، دعاها، اذکاری مانند
تسبیحات حضرت زهرا ص، تسبیحات اربعه، ذکر «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ»، صلوات و امثال آن باشد که تداوم آنها، تأثیر زیادی در نورانیت دل و خداشناسی و خداباوری دارد.
2-2-3. تسلیم محض خدا بودن
یکی از راههای ایمان و خداباوری، تسلیم محض در برابر فرمانهای الهی است:
به پروردگارت سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اينکه تو را در اختلافات خود به داورى طلبند و سپس در دل خود از داورى تو احساس ناراحتى نكنند و كاملاً تسليم باشند.[11]
در این آیه سه نشانه برای ایمان و خداباوری بیان شده است:
اوّلاً، تو را به داوری خود بطلبند و به طاغوت مراجعه نکنند؛ ثانیاً، بدون هیچ ناراحتی حکم را بپذیرند، حتی اگر به زیانشان باشد؛ ثالثاً، در مقام عمل نیز تسلیم محض بوده و دقیقاً آن را اجرا کنند.
امام صادق ع میفرمایند:
الْإِيمَانُ مَا اسْتَقَرَّ فِی الْقَلْبِ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ صَدَّقَهُ الْعَمَلُ بِالطَّاعَةِ لِلَّهِ وَ التَّسْلِيمِ لِأَمْرِهِ.[12]
ايمان آن است كه در قلب استوار است و بنده را بهسوى عمل مىكشاند كه نشانهاش، فرمانبردارى از خدا و تسليم به فرمان اوست.
امام خمینی ره میفرماید:
یکی از راههای چشیدن طعم ایمان در ذائقه روح انسانی، طبق بعضی آیات الهی،[13] تسلیم مقابل احکام الهی است؛
بهگونهایکه در مقابل این احکام در سینۀ شخص تنگی حاصل نشود و با روی گشاده از آن استقبال کند.[14] ايمان يک عمل قلبى است كه تا نباشد، ايمان نيست.
بايد كسىكه از روى برهان عقلى يا ضرورت اديان به چيزى علم پيدا كرد، به قلب خود نيز تسليم آنها شود و عمل قلبى را كه يک نحو تسليم و خضوع و تقبل و زيرباررفتن است،
انجام دهد تا مؤمن گردد و كمال ايمان «اطمينان» است.
نور ايمان كه قوى شد، دنبالش اطمينان در قلب حاصل مىشود و تمام اينها غير از علم است.
ممكن است عقل شما به برهان چيزى را ادراک كند، ولى قلب تسليم نشده باشد و علم بیفايده گردد.[15]
نمونۀ بارز رسیدن به مقام تسلیم و خداباوری واقعی، حضرت ابراهیم س است که خدا او را الگوی ما دانسته است؛
همچنین، امام حسین ع است که باوجود آن همه مصیبتها که کوه را ذوب میکرد، تسلیم امر پروردگار بود.
2-2-4. بهرهگیری از طبیعت
از راههای افزایش خداباوری، دقت در طبیعت است. طبیعت، گاه با زبان بیزبانی با انسان سخن گفته و بخشندگی خدا در تنوع و گوناگونی پدیدههای طبیعی را به او یادآور میشود.
ظرافت آفرینش انسان و دیگر موجودات، تنوع درختان و برگریزان آنها در پاییز، رنگهای گوناگون گلها، زیبایی بارش باران و وسعت اقیانوسها، عظمت کهکشانها و پیچیدگی آفرینش آسمانها، نشانههایی از بزرگی خداست.
[1] . ر. ک. مشکات، احمد رضایی، ص 47 – 60.
[2]. سیدروحالله موسوی خمینی، تفسیر سورۀ حمد، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینى، ۱۳۹۲، ص140.
[3]. «اوَّلُ الدّینِ مَعْرِفَتُهُ امام اوّل علیبن ابیطالب ع»، (محمد بن حسین شریف الرضی، نهجالبلاغه، قم،
مؤسسۀ فرهنگی تحقیقاتی امیرالمؤمنین ع، ۱۳۸۶، خطبۀ 1، ص20).
[4]. «مَعْرِفَةُ اللَّهِ سُبْحانَهُ اعْلَى الْمَعارِف» (آقا جمال خوانسارى، شرح غررالحکم و دررالکلم، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶، ج 6، ص148).
[5]. «مَا أَقْبَحَ بِالرَّجُلِ یأْتِی عَلَیهِ سَبْعُونَ سَنَةً أَوْ ثَمَانُونَ سَنَةً یعِیشُ فِی مُلْکِ اللَّهِ وَ یأْكُلُ مِنْ نِعَمِهِ ثُمَّ لَا یعْرِفُ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ»
(هاشمبن سلیمان بحرانی، الانصاف فی النص علی الائمة الاثنیعشر آل محمد ص الاشراف،
ترجمۀ سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۸، ص441).
[6]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق، ج 93، ص151.
[7]. سیدروحالله موسوی خمینی، آداب الصلاۀ، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینى ره، ۱۳۸۷، ص17-18.
[8]. «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِیراً وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِیلاً هُوَ الَّذِی یصَلِّی عَلَیكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِیخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیماً» (احزاب: 41-43).
[9]. «أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَق (حدید: 16)؛
آیا وقت آن نرسیده است كه دلهاى مؤمنان در برابر ذكر خدا و آنچه از حق نازل كرده است خاشع گردد؟»
[10]. مرتضی مطهری، آزادی معنوی، تهران، صدرا، ۱۳۸۴، ص49.
[11]. «فَلا وَ رَبِّکَ لا یؤْمِنُونَ حَتَّى یحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لا یجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیتَ وَ یسَلِّمُوا تَسْلِیماً» (نساء: 65).
[12]. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، همان، ج 2، ص26.
[13]. نساء (4)، آیۀ 65.
[14]. سیدروحالله موسوی خمینى، شرح حدیث جنود عقل و جهل، همان، ص404.
[15]. سیدروحالله موسوی خمینی، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره، ۱۳۸۸، ص27-28.