چگونه میتوانم در زندگی انسان موفقی باشم؟
برای موفق شدن، باید عوامل آن را شناخت و بعد به آن عمل کرد ما در این جا بعضی از مهمترین آن ها را برای شما بیان میکنیم:
الف) ارادۀ قوی:
انسان باید نفس خود را بشناسد و با قدرتها و تواناییهایی که خدا در ذات او به ودیعه نهاده، آشنایی داشته باشد و آنها را از قوّه و اقتضا به فعلیت برساند؛ یکی از این نیروهای مهم، قوّۀ اراده است؛ بهگونهایکه اگر انسان آن را پرورش داده و تقویت کند، با استفاده از نیروی عظمت آن نه تنها میتواند بسیاری از مشکلات خود و جامعه را برطرف کند، بلکه به موفقیتهای بالاتر دست مییابد.
با نگاهی به تاریخ بشر، بهراحتی میتوان به این نکته دست یافت که مردان نامی جهان، بلندهمتان و قویارادهها بودهاند و از آن در راه اهداف عالی خویش و خدمت به دیگران استفاده کردهاند. اما کسانیکه ضعف روحی و همت ضعیف دارند، هیچگاه نتوانستهاند موفقیتی کسب کنند و به اهداف بزرگ دست یابند؛ پس، انسان باید ارادۀ خود را قوی کند و یقین بداند که در سایۀ همت عالی و ارادۀ قوی، به موفقیت و پیروزی نائل خواهد آمد.
نقطۀ مقابل ارادۀ قوی، تردید و دو دلی و سست عنصری است كه علامت ضعف اراده و مانع اصلی موفقیت در كارهاست؛ امام علی علیه السلام فرمودند: «سَبَبِ الْحِرْمَانِ التَّوَانِی؛[1] علت و سبب محرومیت و نرسیدن به مقاصد، سستی و سستعنصری است.»
ب) برنامهریزی و نظم:
برنامه ریزی، نردبان موفقیت، بهره گیری از لحظهلحظۀ عمر و راه رسیدن به هدف، با كمترین امكانات است؛ درواقع، برنامهریزی یعنی شناسایی مسیر حرکت و تهیۀ نقشۀ آن.
با برنامهریزی میتوان گامهای بلند، استوار و پیاپی برداشت، زمان رسیدن به هدف را کوتاه کرد و ضریب امنیت آن را بالا برد و از سستی، لغزش و دوبارهکاری دوری جست. برنامهریزی موجب میشود:
كارها با سرعت و دقت بیشتر انجام شود؛ افكار انسان نظم و انسجامی ویژه یابد؛ فرصت هایی تازه برای برخی كارها پیدا شود؛ اعصاب و روان فرد آرامش یابد و وقت انسان صرف كارهای بیهوده نشود؛ ازاینرو، لازم است جوانان برای پیشرفت و موفقیت، با برنامههای ثابت و موقت، کوتاهمدت و میانمدت و برنامههای راهبردی و عملیاتی آشنایی داشته باشند و براساس آن، زندگی و تحصیلات خود را با یک روند منظم و منطقی که لازمۀ شکوفایی استعداد و رشد و ترقی آنان است، بهبود و اعتلا بخشند.
امام علی علیه السلام در آخرین لحظه های حیات خویش كه حساس ترین و ضروریترین مطالب را در قالب وصیتنامه بیان فرموده اند، نظم و برنامهریزی را در كنار یكی از والاترین ارزشهای الهی، یعنی تقوا نشانده و فرموده اند: «اُوصيكُمْ بِتَقوَی اللّهِ وَ نَظْمِ اَمْرِكُمْ؛[2] شما را به حفظ و حراست از خویش و نظم و انضباط در امور سفارش میكنم.»
پ) تلاش و کوشش:
تلاش کلید گشایش هر استعداد در وجود انسان و کامیابی و پیروزی است. قرآنکریم، تلاش را عامل هویت و شخصیت انسان معرفی کرده و بقای وجود و هستی انسان را منوط به آن میداند و میفرماید: «وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَی (نجم: 39)؛ و اینکه برای انسان جز حاصل تلاش او نیست.»
هُمای سعادت بر سر كسی مینشیند كه حیاتش توأم با جوشش و حركت است و عدم موفقیت، محصول روحیۀ راحت طلبی، تنبلی و نداشتن نشاط در كار است.
در طول تاریخ نیز همواره افراد پرتلاش و زحمتکش به ساحل پیروزی و موفقیت رسیدهاند و افراد خوش گذران و سست و بیاراده، به سرخوردگی و شکست دچار شدهاند؛
یكی از نوابغ میگوید: «مردم به من میگویند تو نابغه هستی؛ من از نبوغ خود خبر ندارم، فقط میدانم شخص زحمت كشی هستم.»[3]
نیوتن میگوید: اگر به جایی رسیده ام، بر اثر كار و كوشش و فعالیت بوده است.[4]
مرجع كل و افتخار شیعه، آیتاللّه بروجردی كه منشأ تحولات ارزشمندی در حوزۀ علمیه گردید و بهگونهای، از زمینه سازان انقلاب اسلامی و عزت شیعه در دنیای معاصر است، بهقدری پر تلاش بود كه میگوید در دوران جوانی در حوزۀ علمیۀ اصفهان مشغول تحصیل بودم. گاه میشد که شب سرگرم مطالعه میشدم و آنچنان غرق در مطالعه میشدم كه ناگهان صدای مؤذن كه اذان صبح را میگفت مرا به خود میآورد.»[5]
ت) صبر و استقامت:
صبر و بردباری از فضیلتهای برجسته و ضامن اجراى همۀ برنامه ها و موفقیتهاست. در قرآن کریم پس از ایمان به خدا، هیچ صفتی مانند حلم و بردباری و سعۀصدر توصیه نشده است؛ تاجاییکه حدود هفتاد مرتبه در این کتاب الهی، از آن سخن به میان آمده است.[6]
صبر و استقامت به انسان روحیه میدهد و او را آمادۀ مقابله با مشکلات و موانع میکند.
بیشک وقتی روحیۀ انسان قوی و در فکرش نیروی استقامت پدیدار شد، ضعف جسمی او به قوّت و قدرت تبدیل میشود. علاوهبراین، صبر و استقامت همچون سدی محکم، از هدر رفتن تواناییها جلوگیری کرده و زمینه را برای موفقیت فراهم میکند.
خداوند متعال استقامت را سبب رسیدن به آب حیات و مایۀ موفقیت و کمال دانسته و میفرماید: «لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّريقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً (جن: 16)؛ و اگر بر طریقۀ حق پایدارى كنند، حتماً آنان را از آب فراوانى سیراب خواهیم كرد.»
امام حسن مجتبی علیه السلام شرط رسیدن به اهداف را صبر و پایداری در برابر مشکلات و موانع دانسته و فرمودند:
فَلَسْتُمْ اَيُّها النَّاسُ نائِلينَ ما تُحِبُّونَ اِلاَّ بِالصَّبْرِ عَلى ما تُكْرِهُونَ.[7]
اى انسانها! آنچه را كه دوست داريد به آن نخواهيد رسيد، مگر آنكه صبر كنيد بر آنچه از آن كراهت داريد.
ث) مشورت و همکفری:
خردمندی و فرزانگی، روشن فكری و پویایی اندیشه، دلیل بینیازی از چراغ روشنِ فكر دیگران و بهره مندی از فروغ دیگر خردمندان نیست؛
انسان هرقدر عاقل و چاره اندیش باشد، نور فكر و شعاع اندیشهاش بخشی را روشن و افقی خاص را نشان میدهد؛
ازاینرو، با بهره مندی از افكار دیگران میتوان محدودۀ نظر خویش را توسعه داده و زمینه های لغزش و خطا را هرچه كمتر کرد تا هرچه بیشتر به موفقیت نائل شد؛
امام علی علیه السلام فرمودند: «مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِی عُقُولِهَا؛[8] کسیکه با مردان و صاحبنظران مشاوره کند، در عقول و اندیشههاشان شریک شده است.»
جوانانی که به سعادت و رستگاری خود علاقه دارند، باید در تصمیم های خود فكر كنند و با افراد موجّه و پیران روشن ضمیر مشورت کنند و هم به سخنان پدران و مادران گوش دهند و از نصایح سودمند آنان پیروی كنند تا از رسوایی احتمالی و عدم موفقیت ها در امان بمانند؛
حضرت علی علیه السلام فرمودند: «مَن قَبِلَ النَّصيحَةَ سَلِمَ مِنَ الفَضيحَةِ؛[9] هركس نصیحت خیرخواهان را قبول كند، از رسوایی و سقوط در امان خواهد ماند.»
منابع
[1]. حسنبن علی ابنشعبه حرانی، ص80.
[2]. نهجالبلاغه، تصحیح صبحی صالح، نامۀ 47.
[3]. جعفر سبحانی تبریزی، رمز پیروزی مردان بزرگ، قم، نسل جوان، ۱۳۹۴، ص133.
[4]. همان.
[5]. محمدتقی عبدوس و محمد محمدی اشتهاردی، بیستوپنج اصل از اصول اخلاقی امامان، قم، بوستان کتاب، ۱۳۷۴، ص266.
[6]. ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج 1، ص518.
[7]. محمدباقر مجلسی،ج 50، ص44.
[8]. نهجالبلاغه، تصحیح صبحی صالح، حکمت 161.
[9]. محمد بن حسین آقا جمال خوانسارى، همان، ج 5، ص277.