کشته شدن امیة بن خلف به دست بلال
س:امیة بن خلف چگونه به دست بلال کشته می شود؟
ج: از آنجا كه آثار و ضعى اعمال انسان هر گز نهفته نمى ماند، وهر عملى كه انسان انجام مى دهد، روزى اثر وضعى خود را نشان مى دهد اگر چه انسان بكوشد كه آن را در قعر درياها يا اوج آسمانها و دل خاكها پنهان سازد(6) اتفاقاً در جنگ بدر، اميه و فرزند وى اسير گرديدند، در ميان مسلمانان كسانى بودند كه نمى خواستند اميه و فرزندش كشته شوند، ولى همين كه چشم بلال به اميه و فرزندش افتاد ، و آن شكنجه هاى ضد انسانى را به خاطر آورد، بى اختيار مسلمانان را به كمك خود خواست و گفت : يا انصار الله رأس الكفر اميه بن خلف لانجوت ان نجا: يعنى اميه از سران كفر و پايه گذاران شرك ، و تشكيل دهنده اين ارتش است ، او را نبايد زنده گذاشت ، دعوتهاى پياپى بلال گروهى را تحت تأثير قرار داد، و اميه و فرزندش كه مدتها بلال را شكنجه داده بودند به دست بلال كشته شدند.
بلال بر اثر انتقال از مكه به سرزمين مدينه گرفتار تب سختى شده بود، نه تنها بلال، بلكه اكثر مهاجران، در اين نقطه دچار «وبا» و تب نوبه بودند، هر موقع بلال به ياد آن شكنجه ها مى افتاد و تب و لرزى كه در مدينه دامنگير او شده بود او را تحت فشار قرار مى داد، بى اختيار به سران كفر لعنت مى فرستاد و مى گفت :
اللهم العن عتبه بن ابى ربيعه و اميه بن خلف « خدايا عتبه و اميه را از رحمت خود دور كن، زيرا آنان ما را از وطن دور ساخته به سرزمين تب خيز روانه ساخته اند» و بعداً اشعار غم انگيزى مى سرود كه ترجمه آنها به قرار زير است:
«آيا روزى فرامى رسد كه من شبى را در مكه صبح كنم، و اطراف من گياهان خوشبو باشد ؟! آيا روزى من از آبهاى «مجنه» (نقطه ايست در مكه) خواهم نوشيد ؟!
آيا من كوههاى «شامه» و « طفيل» را خواهم ديد(7)؟»
با در نظر گرفتن اين مراتب، ( بياد آوردن آن شكنجه ها، و رنجورى و ناتوانى در غربت) تصديق خواهيد نمود كه بلال حق داشت احساساتى شود، و مسلمانان را براى كشتن اميه دعوت نمايد