کفار حربی و ذمی
کفار حربی را با ذکر نام کشور بیان کنید.
به طور كلى كفار در برخورد با مسلمين به دو گروه تقسيم مىشوند:
1- كفار حربى:
كسانى كه با مؤمنان مىجنگند تا آنان را از دين الهى منحرف كنند وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا(1). قرآن وظيفه مسلمين را در مقابل اين چنين كفارى دفاع و مبارزه دانسته و فرموده است: وَ قاتِلُوا فِى سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا و قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ(2). از طرفى كسانى را كه دست نياز به سوى كفار دراز كرده، تهديد نموده و مىفرمايد: وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ(3).
2- كفار ذمّى:
كسانى كه قصد از بين بردن مسلمين و فرهنگ ارزشمند آنان را ندارند و به آيين و قوانين مسلمانان احترام مىگذارند. در اين جا اسلام به مسلمين اجازه داد و ستد، خريد و فروش، معاشرتهاى سالم (در چاچوبه قوانين اسلامى) را داده است. حتى آمده است: اگر بتوانيد با معاشرتهاى صحيح انسانى اسلامى خويش آنها را هدايت نماييد، واجب است چنين كنيد و بدانيد ارزش هدايت يك نفر براى شما مساوى با زنده كردن كل بشر است مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً در اين جا توجه به چند نكته ضرورى است:
الف) بايد احتمال عقلايى هدايت شدن آنها يا حداقل فريب نخوردن خودمان را بدهيم.
ب) كفارى كه معتقد به خدا نيستند يا براى خدا شريك قائل هستند، به اتفاق تمام مراجع معظم تقليد نجس هستند، ولى اهل كتاب (يهود و نصارا) اگر چه به نظر حضرت امام و برخى از مراجع (بهجت، زنجانى، مكارم، صافى) نجس مىباشند، اما به نظر مقام معظم رهبرى و آيت اللَّه فاضل لنكرانى، آنها پاك مىباشند.
ج) ازدواج دختر مسلمان با كافر به طور كل حرام است و ازدواج پسر مسلمان با دختر اهل كتاب فقط به صورت ازدواج موقت جايز مىباشد. در نتيجه گفتنى است كه اگر بتوانيد آنها را هدايت كنيد، معاشرت شما اشكال ندارد، ولى سعى كنيد با تهيه خوردنىهاى خشك در پذيرايى و احتياط در تماس بدن در حال رطوبت، به وظايف شرعى عمل كنيد (البته طورى رفتار كنيد كه او متوجه نشود). حتى گاهى او را به عزادارى امام حسين (ع) ببريد و او را با آن حضرت و قيام عارفانه ايشان آشنا سازيد.
پىنوشت
(1) بقره، آيه 217)
(2)) بقره، آيه 190)
(3) هود، آيه 113)