گریه های حضرت زهرا(س)پس ازفوت پیامبر(ص)
س:آیاگریه های حضرت فاطمه(س)پس ازفوت پیامبر(ص)فقط جنبه احساسی دارد؟
ج: فاطمه (س) را زنى گريه اى و اشك ريز معرفى كرده اند و اين سخنى است كه در روايات و شرح احوال فاطمه (س) فراوان ديده مى شود. ابن شهر آشوب در كتاب خود مى نويسد: پس از فوت پيامبر(ص) ديدگانش گريان و قلبش سوخته بود، جهان را دربرابر چشمانش تاريك مى يافت. حتى گاهى به ياد پيامبر (ص) با فرزندان خود سخن مى گفت كه پدر مهربان شما چه شد؟ چه شد آن كس كه همه گاه شما را بر دوش خود سوار مى كرد… و آنگاه مى گريست .
دحلان مفتى شافعى هم مى نويسد فاطمه (س) پس ازمرگ پدرهرگز خنده بر لب نياورد . ديگران هم نمونه هایى از اين سخنان دارند. حتى برخى از مورخان فاطمه (س) را در رديف يكى از چهار اشك ريز دنيا معرفى كرده اند و…
بايد ديد چرا فاطمه (س) مى گريست. آيا گريه اش تنها يك گريه عاطفى براى مرگ پدر است ؟
تعمق در حالات و روحيات و طرز تفكر فاطمه (س) نشان مى دهد كه در وراى آن ظاهر مسأله مهمترى وجود دارد. اينكه فردى چون او براى مرگ پدر بگريد جاى انكار نيست ولى آيا همه گريه ها و اشك ريزى ها براى نفس فوت پدر بود؟ به نظر ما پاسخ منفى است. براى گريه هاى او محمله اى ديگرى وجود دارند از جمله:
– او گريان است زيرا اسلام را در مسير خطر مى بيند، اشك مى ريزد از آن بابت كه مى بيند مارهاى زخمى جاهليت جان گرفته و زنده شده اند مى خواهند دوباره به جان مردم افتند. او گريان است زيرا مى بيند خائنان به اسلام و مشركان كه از ترس شمشير اسلام، ايمان آورداند متوليان اسلام مى شوند و مى خواهند انتقام خون بستگان خود را بگيرند، همانگونه كه ما بعدها در ياوه گویي هاى يزيد پس از ديدن سر بريده سيدالشهداء ديده ايم و بالاخره او مى گريد زيرا حتى انسانيت را بر باد رفته مى يابد واسلام را در مسلخ كفر درحال ذبح شدن .
بدين سان گريه او يك فرياد است و يك اعتراض، او با اين فرياد مى خواهد بشريت را بيدار كند، پرونده اى عليه خصم بگشايد كه تا قيامت گشوده باشد و لااقل آيندگان دريابند كه بر اسلام چه گذشته است و آنچه كه به آنان معرفى مى شود از لحاظ منبع و منشاء مورد ارزيابى قرار دهند و اين گريه گريه هاى زبان دار وخالصترين و لطيفترين زبانهاست و متعهدانه است و تعهد آور.