آیه ی 18 سوره ی یونس
با سلام لطفا در باره آیه «آنها غير از خدا، چيزهايى را عبادت میکنند كه نه به آنان زيانى مى رساند، و نه سودى مى بخشد; و مى گويند: «اينها شفيعان ما نزد خدا هستند.» بگو: «آيا خدا را به چيزى خبر مى دهيد كه در آسمانهاو زمين سراغ ندارد؟!» منزّه است او، و برتر است از آنچه همتاى او قرار مى دهند! (010 | يونس – 18) » توضیح بفرمایید که چگونه با مسله شفاعت شیعیان از ائمه و بزرگان دین هم خوانی دارد ؟
باسلام دوست عزیز خداوند متعال درقرآن ميفرمايد:
و اتقوا يوماً لا تجزي نفس عن نفس شيئاً و لا يقبل منها شفاعة و لا يؤخذ منها عدل و لا هم ينصرون، بترسيد از آن روزي كه كسي به جاي ديگري مجازات نميشود! و نه شفاعت پذيرفته مي شود و نه غرامت و بدل قبول خواهد شد و نه ياري ميشوند(بقره/48).
اين آيه خط بطلاني است بر انديشهها و اعتقادهاي باطل يهود، چرا كه آنها معتقد بودند، چون نياكان و اجدادشان، پيامبران خدا بودهاند، بنابراين آنها را نيز شفاعت خواهند كرد و يا گمان ميكردند كه در آخرت براي آمرزش گناهان از فديه و بدل استفاده ميشود، چنانچه در اين دنيا معمول است، كه براي نجات مجرمان از مجازات، از راههاي گوناگوني وارد ميشوند؛ گاه يك نفر جريمة ديگري را پرداخت ميكند تا مجرم رهايي يابد ، اگر اين معنا ممكن نشد متوسل به شفاعت ميگردد و اشخاص را بر ميانگيزد كه از او شفاعت كنند. اگر اين هم نشد، سعي ميكنند كه با پرداختن غرامت (رشوه) خود را آزاد سازند، و اگر دسترسي به اين كار هم نداشتند از دوستان و ياران كمك ميگيرند تا از او دفاع كنند و از چنگال مجازات رهائي يابند.
ميتوان گفت: قرآن كريم بهطور عموم، اصول حاكم بر مجازاتها را در قيامت به كلي از اين امور جدا ميداند و ميفرمايد: هيچ يك از اين امور در آنجا به كار نميآيد، تنها راه نجات، پناه بردن به ايمان و تقوي و استمداد از لطف پروردگار است.
قرآن و مسأله شفاعت
مسألة شفاعت با آنچه كه در دنيا مرسوم به «پارتي بازي» و «روابط به جاي ضوابط» معروف شده است، كاملاً متفاوت است، زيرا اين گونه شفاعتها در افكار عمومي، از نوع شفاعت منفي است، كه نه تنها مجرم را از جرم باز نميدارد، بلكه او را تشويق به جرائم و گناهان ديگر نيز ميكند، ولي آنچه كه بهطور صحيح در مكتب اسلام به عنوان شفاعت مطرح است، يك ابزار عالي تربيتي و وسيلة اصلاح افراد گناهكار و آلوده، همراه با بيداري و آگاهي است كه شخص شفاعت شونده با توجّه به سوابق بد خود، بايد با ارتباط با شفيع در صدد اصلاح خود برآيد و درون خود را متغير و متحول نمايد. حال كه اين مسأله روشن شد، به بررسي آيات شفاعت در قرآن كريم ميپردازيم.
آياتي كه در اين زمينه وجود دارند در حقيقت به چند دسته تقسيم ميشوند:
الف- آياتي كه بهطور كلي، شفاعت را نفي ميكنند، مانند: انفقوا مما رزقناكم من قبل أن يأتي يوم لا بيع فيه و لا خلّة و لا شفاعة، از آنچه به شما روزي داديم انفاق كنيد، پيش از آنكه روزي فرا رسد كه در آن، نه خريد و فروش است، نه دوستي و نه شفاعت(بقره/254). و نيز مانند آية مورد پرسش.
ب- آياتي كه شفاعت را تنها براي خدا ثابت ميكنند و شفيع را تنها خدا معرفي ميكنند، مانند: و ما لكم من دونه من ولي و لا شفيع، غير از خداوند، هيچ ولي و شفيعي نيست(سجده/4) و نيز مانند: قل لله الشفاعة جميعا، همة شفاعتها مخصوص خداست(زمر/44).
ج- آياتي كه شفاعت را براي ديگران ثابت ميكند، امّا با اذن و فرمان خداوند: من ذا الذي يشفع عنده الا باذنه، كيست كه در نزد او جز به فرمان او شفاعت كند(بقره/255)، يا مانند: و لا تنفع الشفاعة عنده الا لمن اذن له، شفاعت جز براي كساني كه خدا اجازه دهد سودي ندارد(سبأ/23).
علت اينكه خداوند در آغاز شفاعت را نفي نموده، سپس براي بعضي ثابت كرده، اين است كه بهطور كلي شيوة قرآن، اين است كه ابتدا، هر نوع كمالي را از غير خدا نفي ميكند، سپس آنرا براي خدا بهعنوان يك امر ذاتي و استقلالي و سپس براي غير خدا، به عنوان كسي كه از طرف او اجازه دارد، اثبات ميكند، و در حقيقت ميفهماند كه غير خداوند، كمالاتي را كه دارند از خودشان نيست و خداوند به آنها عطا فرموده است.
بنابراين، آية مورد بحث از نظر محتوايي، رد انديشههاي باطل يهود و دنيا پرستان است كه برا رهايي مجرم، متوسل به روابط و دوست و شفيعهاي باطل ميشوند، ولي از نظر اعتقادي، نفي شفاعت نميكند، بلكه با ضميمة آيات ديگر روشن ميشود كه شفاعت غير صحيح مانند شفاعتهاي دنيايي را مردود ميداند، ولي شفاعت خداوند و كساني كه از طرف پروردگار اجازه دارند؛ مانند پيامبر صلي الله عليه وآله و ائمه عليهم السلام مطلوب بوده و با هدف خداوند در تربيت انسان، سازگار است.