احترام بوالدین
احترام بوالدین
یکی از مسائلی که در تربیت فرزند اهمیت ویژه دارد، «شخصیت» والدین است. به تجربه میدانیم که همه، نسبت به افراد باشخصیت و کسانی که ویژگیهای روحی و اخلاقی آنها در سطحی ممتاز قرار دارد، احساس فروتنی، احترام و فرمانبرداری میکنند. این قبیل از افراد از نفوذ کلام خاصّی برخوردار هستند و به همین دلیل برای اجرای مقاصد خود اغلب نیازی به متوسل شدن به سختگیری و شدتعمل یا خشونت و تنبیه ندارند.
معمولا کسانی که فاقد چنین ویژگی هستند یا کسی به حرف آنها بها نمیدهد یا این کمبود را با خشونت و تنبیه جبران میکنند.
ویژگیهایی از قبیل وقار، ادب، بزرگواری، قاطعیت و جدّیت، پرهیز از کارهای سبک و زیادهروی نکردن در شوخی، داشتن اعتماد به نفس و امثال آن در مجموع عواملی هستند که سبب پیدایش حسّ احترام در دیگران از جمله فرزندان نسبت به ما میشود.
امامعلی(علیهالسّلام)میفرماید: «كَثرَةُ المِزاحِ تَذهَبُ البَهاءَ وَتوجِبُ الشَّحناءَ. شوخى زياد، ارج و احترام را مىبرد و موجب دشمنى مىشود.»[1]
در اینجا باید به یک پدیده تأسفآور که در برخی خانوادهها به چشم میخورد اشاره کنیم، و آن اینکه در اینگونه خانوادهها، فرزندان هیچگونه حرمتی برای والدین خود قائل نیستند و چهبسا با بیاحترامی و پرخاش با پدرومادر خود رفتار میکنند. این برخورد نشان میدهد که شخصیت پدر و مادر در نظر فرزندان از بین رفته و در نتیجه آنها هیچگونه حرفشنوی نسبت به والدین از خود نشان نمیدهند.
در عین حال که فرزندان باید روابط صمیمانه و آمیخته با مهر و محبت با پدر و مادر خود داشته باشند، لازم است تا حدّی نیز از آنها حساب ببرند؛ یعنی هیبت پدر تا حدودی در دل آنها وجود داشته باشد. اگر پدر و مادر نزد فرزندان خود چنین موقعیتی نداشته باشند و در نظر آنها افرادی بیمقدار و بیشخصیت جلوه کنند، فرزندان خود را افرادی رها شده به حال خود خواهند دانست و بدیهی است که چنین احساسی تا چه اندازه برای آنها و خانواده منشاء ضرر و زیان خواهد بود.
حساب بردن فرزندان از والدین را نباید تنها معلول خشونت و تندخویی دانست. حساب بردنی که تنها ناشی از ترس و واهمه باشد، روابط فرزندان را با والدین از عاطفه و صمیمیت خالی ساخته و آن را به روابطی خشک و رسمی مبدّل میکند.
آنچه که اساس کار را تشکیل میدهد همان «شخصیت» والدین است. اگر پدرومادر به علت برخورداری از کمالات روحی، شخصیتی قابل احترام نزد فرزندان داشته باشند، در اینصورت فرزندان به طور طبیعی از آنان اطاعت خواهدکرد.
برخوردهای صمیمانه و در عین حال محترمانه میان پدر و مادر و مراعات حریم حرمت و شؤونات هریک از آنها از طرف دیگری، در پیدایش حسّ احترام نسبت به والدین بسیار موثّر است؛ از اینرو اگر در مواردی مشکلات و مسائلی در روابط پدر ومادر وجود داشته باشد، لازم است این مسائل را نزد فرزندان آشکار نکنند یا احیانا یکی در غیاب دیگری به انتقاد و بدگویی از طرف مقابل نپردازد.
این گونه برخوردها به حسّ احترام و اعتماد فرزندان نسبت به والدین خود بسیار صدمه میزند. این جاست که میتوان به اهمیّت مدیریّت و تدبیر پدر و مادر و رفتار عاقلانه آنها در محیط خانه پی برد.
اگر پدر نزد فرزندان، مادر را مورد اهانت قرار دهد و تحقیر کند، یا مادر شخصیت پدر را نادیده بگیرد، چگونه میتوان از فرزندان انتظار احترام داشت؟
منبع:
[1]. غررالحكم،ج4،ص597،ح7126