logo-new-javabgoo4logo-new-javabgoo4logo-new-javabgoo4logo-new-javabgoo4
  • صفحه اصلی
  • موضوعات
    • اخلاق
    • اعتقادات و کلام
    • تاریخ
    • دفاعی
    • سبک زندگی
    • سیاسی
    • عرفان و تصوف
    • فقه اهل سنت
    • فقه واحکام
    • قرآن و عترت
    • مراجع عظام
    • مشاوره‌
  • درباره
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • ورود
پژوهشگاه امام صادق (ع)
✕
  • شما اینجا هستید
  • مطالب
  • تاریخ تاریخ اسلام
  • اقدامات قریش برای بازگرداندن مسلمانان از حبشه

اقدامات قریش برای بازگرداندن مسلمانان از حبشه

دسته بندی ها
  • تاریخ اسلام
برچسب ها

س: اقدامات قریش برای بازگرداندن مسلمانان از حبشه چه بود؟

ج: چون قريش از رفاه و آسودگى مهاجران در حبشه خبر يافتند بر آنان شدند كه دو مرد نيرومند و شكيبا از قريش نزد نجاشى فرستند تا مسلمانان مهاجر را از كشور حبشه براند و به مكه بازگرداند تا دست قريش در شكنجه و آزار آنان باز شود. بدين منظور عبدالله بن ابى ربيعه  و عمرو بن عاص ‍ بن وائل  را با هديه هايى براى نجاشى و وزراى او فرستادند.
ابوطالب  با خبر يافتن از كار قريش اشعارى براى نجاشى فرستاد و او را بر نگهدارى و پذيرايى و حمايت از مهاجران ترغيب كرد. [1]
عبداللّه و عمرو به حبشه آمدند و دستور قريش را اجرا كردند و هداياى نجاشى را تقديم داشتند و به وى گفتند: پادشاها! جوانانى بى خرد از ما كه كيش قوم خود را رها كرده و به كيش تو هم در نيامده و دينى نو ساخته آورده اند كه نه ما مى شناسيم و نه تو، به كشورت پناه آورده اند كه اكنون بزرگان قوم يعنى پدران و عموها و اشراف طايفه شان ما را نزد تو فرستاده اند، تا اينان را به سوى آنان بازگردانى ، چه آنان خود به كار اينان بيناتر و به كيش نكوهيدهشان آشناترند. نجاشى گفت : نه به خدا قسم ، آنان را تسليم نمى كنم تا اكنون كه به من پناه آورده و در كشور من آمده و مرا بر ديگران برگزيده اند، آنان را فراخوانم تا از گفتارتان پرسش كنم . نجاشى اصحاب رسول خدا را فراخواند و كشيشها را نيز فراهم آورد، رو به مهاجران مسلمان كرد و گفت : اين دينى كه جدا از قوم خود آورده ايد و نه كيش من است و نه كيش ديگر ملل جهان ، چيست ؟
جعفر بن ابى طالب سخن خود آغاز كرد و گفت : پادشاها! مخالفت دينى ما با ايشان به خاطر پيغمبرى است كه خدا در ميان ما مبعوث كرده است و او ما را به رها كردن بتها و ترك بخت آزمايى دستور داده و به نماز و زكات امر فرموده و ستم و بيداد و خونريزى بى جا و زنا و ربا و مردار و خون را بر ما حرام فرموده ، و عدل و نيكى با خويشاوندان را واجب ساخته و كارهاى زشت و ناپسند و زورگويى را منع كرده است .
نجاشى گفت : خدا عيسى بن مريم را هم به همين امور برانگيخته است ، سپس جعفر بن ابى طالب به درخواست نجاشى به تلاوت سوره مريم مشغول شد و چون به اين آيه رسيد: و هزّى اليك بجذع النخلة تساقط عليك رطبا جنيّا فكلى و اشربى و قرّى عيناً… اى مريم ! شاخ درخت را حركت ده تا از آن براى تو رطب تازه فروريزد و روزى خود تناول كنى  پس ، از اين رطب تناول كن و از اين چشمه آب بياشام …[2]  نجاشى گريست و كشيشهاى او نيز گريستند، آنگاه نجاشى رو به عمرو و عبداللّه  كرده گفت : اين سخن و آنچه عيسى آورده است هر دو از يك جا فرود آمده است ، برويد كه به خدا قسم : اينان را به شما تسليم نمى كنم و هداياى آنان را پس فرستاد و به مسلمانان گفت : برويد كه شما در امانيد.[3] بعد از بازگشتن عمروبن عاص  و عبداللّه بن ابى ربيعه  از كشور حبشه ، رجال قريش فراهم آمدند و بر آن شدند كه عهدنامه اى عليه بنى هاشم  و بنى مطلب  بنويسند كه از آنان زن نگيرند، به آنان زن ندهند، چيزى به آنها نفروشند و چيزى از آنها نخرند.
عهدنامه رانوشتند و نويسنده آن منصوربن عكرمه و به قولى : نضر بن حارث بود كه دست او فلج شد، آنگاه عهدنامه را در ميان كعبه آويختند.
كار بنى هاشم  و بنى مطلب  كه در شعب ابى طالب  محصور شده بودند به سختى و محنت مى گذشت ، زيرا قريش خواربار را هم از ايشان قطع كرده بود و جز موسم حج (ماه ذى الحجه ) و عمره (ماه رجب ) نمى توانستند از شعب  بيرون آيند. رسول خدا در موسم حج و عمره بيرون مى آمد و قبايل را به حمايت خويش دعوت مى كرد، امّا ابولهب  پيوسته مى گفت : گول برادرزاده ام را نخوريد كه ساحر و دروغگوست .
در اين هنگام قريش نزد ابوطالب  كه پيوسته حامى رسول خدا بود، پيام فرستادند كه محمد را براى كشتن تسليم كن تا تو را بر خويش پادشاهى دهيم . ابوطالب در پاسخ قريش قصيده لاميه خود را گفت و اعلام داشت كه بنى هاشم  در حمايت رسول خدا تا پاى جان ايستادگى دارند.[4]

[1] سيرة النبى ، ج 1/356 – 357؛ اعلام الورى ، ص 55؛ بحارالانوار، ج 18/418.

[2] مريم /24 و 25.

[3] بدگويان شما زيان كارانند (سه بار چنين گفت ).

[4] ديوان ابوطالب ، ص 100 – 134 (به نقل از ابن ابى الحديد، ج 14/79.)

تعداد بازدید: 155
اشتراک گذاری

مطالب مرتبط

آیا پیامبران تفاوت درجه دارند؟

آیا پیامبران تفاوت درجه دارند؟

2 اردیبهشت, 1404

آیا پیامبران تفاوت درجه دارند؟


مطالعه کامل
استغفار پیامبر

استغفار پیامبر

1 اسفند, 1403

چرا پیامبر استفغار می‌کردند؟


مطالعه کامل
توسل به کودکان

توسل به کودکان

30 بهمن, 1403

توسل به کودکان منطقی است؟


مطالعه کامل
اسلام

اسلام

21 دی, 1403

چرا اسلام هیچ‌وقت با ظلم کنار نمی‌آید؟


مطالعه کامل
مرکز جوابگو

مرکز جوابگو ، با هدف جوابگویی دینی و تخصصی راه اندازی گردیده است و با بهره گیری از اساتید و فضلای حوزه و دانشگاه در ده گروه تخصصی پرسش‌های مخاطبان جواب می دهد ..


بیشتر بخوانید
تمام حقوق مربوط به پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق علیه السلام می باشد
    پژوهشگاه امام صادق (ع)