تلویزیون و رفتارسازی در کودک و نوجوان
تأثیر تلویزیون:
شاید مهمترین تحول در وسایل ارتباط جمعی در 30 تا 40 سال گذشته، رشد فزاینده تماشای تلویزیون باشد. اگر این روند ادامه یابد، کودکان تا سن 18 سالگی، بعد از خواب، به بیشترین فعالیتی که پرداختهاند تماشای تلویزیون میباشد. تقریباًدر تمامی منازل، تلویزیون وجود دارد. در کشورهای اروپایی 5 تا 6 ساعت در روز تلویزیونها روشن است و این آمار برای فرد به 3 ساعت در روز میرسد.
ظهور تلویزیون بر الگوها و برنامههای زندگی مؤثر بوده، بهگونهای که افراد خیلی از فعالیتهای خویش را بر اساس برنامههای آن تنظیم مینمایند. طی یک تحقیق که در 11 کشور امریکایی و اروپایی انجام شد، متوجه شدند که اکثر افرادی که در منازل تلویزیون دارند کمتر به فعالیتهایی از قبیل: اوقات فراغت، دیدار دوستان و بستگان، وظایف خانگی و … پرداختهاند. در نتیجه محققان به این مطلب رسیدهاند که تلویزیون بیش از هر نوآوری دیگری (خارج از حوزه اشتغال درآمدزا) بر زندگی روزانه مؤثر است. بهطور مثال: افرادی که اتومبیل دارند فقط 6 درصد بیش از افرادی که اتومبیل ندارند وقت صرف مسافرت میکنند. وقت، جهت دیگر وسایل خانگی برای داراها و ندارها فرقی نمیکند.
اثر تلویزیون بر رفتار:
بیشترین پژوهشهای انجام شده، درباره تأثیر تلویزیون بر کودکان است؛ زیرا کودکان مدت زمان قابلتوجهی را صرف تماشای آن میکنند و تأثیرات فراوانی را روی کودکان بجا میگذارند. سه موضوع قابل بررسی در این مورد عبارتند از: تأثیر تلویزیون بر گرایش به جرم و خشونت ـ اثرات پخش اخبار ـ نقش تلویزیون در زندگی سیاسی که ما فقط مورد اول را بررسی میکنیم.
تأثیر تلویزیون بر گرایش به جرم و خشونت:
رواج خشونت در برنامههای تلویزیونی کاملاً مستند است. محققین آمریکایی، مطالعات گستردهای را روی برنامههای خاص تلویزیونی و در ساعت پر بیننده انجام دادهاند و فراوانی خشونتهای برنامههای تلویزیونی را ترسیم کردهاند؛ خشونت در این تحقیقات به تهدیدها، استفاده از زور، آزار جسمانی و مرگ اطلاق میشود. بهطور متوسط 80 درصد برنامههای تلویزیونی دارای خشونت است. 5/7 درصد ماجرای خشن در هر ساعت به نمایش درمیآید، برای کودکان این آمار بیشتر است. برنامههای کودکان (کارتونها) در سطح بالایی از خشونت قرار دارند. اصولاً خشونت در تلویزیون چگونه بر افراد تأثیر میگذارد؟ «آندرسن» نتایج 67 بررسی را در 20 سال گردآوری کرده است (در میان کودکان). در حدود سه چهارم، مدعی یافتن چنین ارتباطی بودهاند و در 20 درصد نتایج صریح وجود نداشت؛ در حالیکه سه درصد نتایج محققان بیانگر این بود که تماشای خشونت عملاً پرخاشگری را کاهش میدهد. اما مطالعاتی که آندرسن انجام داده است با تعریف خشونت متفاوت است. در بسیاری از فیلمهایی که نمایش داده میشود، موضوعات عدالت و کیفر نهفته است. بهطوری که دراین برنامهها، مجرم و جانی به سزای عمل خویش میرسند؛ در نتیجه اینگونه نمایشها نمیتواند الگویی برای تقلید افراد خشن در تماشاچیان ایجاد کند وبیشتر تحت تأثیر مضامین اخلاقی نهفته در برنامهها قرار میگیرند. در نتیجه تحقیق درباره اثرات تلویزیون بر تماشاگران، بینندگان را فاقد قوه تشخیص در نظر گرفته است. دانشمندان معتقدند که واکنشهای کودکان نسبت به تلویزیون، متضمن تفسیر آنچه میبینند است و نه فقط ثبت محتوای برنامهها. آنها معتقدند که فرآیندهای پیچیده ذهنی کودکان را در نظر نگرفتهاند. تماشای برنامهها ذاتاً یک فعالیت ذهنی سطح پایین نیست، کودکان برنامهها را به سایر خشونتها ربط میدهند. این خشونت برنامههای تلویزیونی نیست که بر رفتارها مؤثر است بلکه بیشتر چارچوب کلی نگرشهایی است که خشونت در آن تفسیر میشود. با این وجود نمیشود باور کرد که نمایش مداوم خشونت روی کودکان تأثیر نگذارد. تحقیقاتی توسط دفتر بهداشت عمومی دولت امریکا انجام شده که گزارشات آن بر اختلافنظرهای محققان سرپوش میگذارد. ولی در این گزارش از نقش سازنده تلویزیون در رشد مثبت کودکان نامبرده است بهویژه از طریق تلویزیونهای خدمات عمومی این امر ممکن است. تلویزیونهای عمومی اگر چه حدود 5 درصد درآمدشان از راه آگهیهای تجاری میباشد، برنامههای آموزشی متعددی را به نمایش میگذارند که به رشد ذهنی کودکان کمک میکند.
تلویزیون بهعنوان زمینهساز نگرشهای اجتماعی:
نفوذ تلویزیون به عنوان یک وسیله فرهنگی نمیتواند بر حسب محتوای برنامههایش مورد ارزیابی قرار گیرد. تلویزیون به فراهم ساختن چارچوبهای فرهنگی جوامع کمک میکند. تلویزیون در گسترش شکلهای غیرمستقیم ارتباطات به اندازه دیگر رسانهها مهم است. تلویزیون شیوههای زندگی اجتماعی افراد را با کمک تجربههای دیگران قالبریزی میکند. تلویزیون به واسطه اهمیتش در فراهم آوردن عرصههایی برای طرح و معرفی نامزدهای انتخاباتی مهم است. نمادهایی از تبلیغات و آگهیهای تجارتی نشاندهنده تأثیر فراوان تلویزیون بر بیننده است. در بسیاری از آگهیها مردان هوشیار بهنظر میرسند در حالیکه زنان با رؤیاها به دوردستها خیره شدهاند.