حرام نبودن موسیقی لهوی
امروزه موسیقی حرمت ندارد؛ زیرا موضوعا از بحث لهو و لعب خارج شده است و حالت درمانی پیدا کرده است، آمار و ارقام مؤید این ادعا است.
پاسخ:
اوّلا، در باب موسیقی و غنا به تعبیر شهید مطهری ره: «آنچه مسلّم است اين است كه اسلام خواسته است از عقل انسان حفاظت و حراست كند».[1] موسیقیهایی که تحت عنوان لهو و لعب قرار میگیرند، به دلیل خوار و ذلیل کردن عقل انسان[2] حرام هستند و صرف فایده داشتن آنها دلیل بر خروج از موضوع لهو و لعب نیست؛ زیرا ممکن است چیزی حرام باشد و فایده هم داشته باشد، مثل شراب و قمار که قرآن کریم میفرماید: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ قُلْ فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما(بقره: 219)؛ درباره شراب و قمار از تو سؤال مىكنند، بگو: «در آنها گناه و زيان بزرگى است؛ و منافعى (از نظر مادى) براى مردم در بردارد؛ (ولى) گناه آنها از نفعشان بيشتر است». بر اساس این آیه نفع داشتن شراب و قمار سبب خروج از موضوع و برداشته شدن حرمت آن نیست. در موسیقیهای لهوی هم نمیتوان به صِرف اینکه فایده درمانی دارد، حکم حرمت آن را نفی کرد؛ زیرا اوّلا شاید در اثبات فایده داشتن آن انسان اشتباه کند و ثانیا با توجه به لهوی بودن و حرمت آن قطعا ضررش بیشتر از نفع آن است و هیچ انسان خردمندی برای رسیدن به نفع کمتر خود را در معرض ضرر بیشتر قرار نمیدهد.
ثانیا، واضح است که راههای مختلفی برای درمان و شفای بیماریها وجود دارد بنابر این تا آنجایی که امکان دارد باید برای درمان بیماریها از چیزهایی که حرمت آن در شریعت ثابت شده اجتناب کرد و از شیوه و راههای دیگری استفاده نمود، علاوه بر اینکه برخی روایات، استفاده از چیزهای حرام برای درمان بیماریها را وسوسه شیطانی دانسته و وجود شفا و خاصیّت درمانی در آنها را مردود میدانند.[3]
[1] . نرم افزار مجموعه آثار شهید مطهری، ج 22، ص 561.
[2] . به تعبیر فقها «خفّت عقل».
[3] . ر.ک: حر عاملى، محمد بن حسن. وسائل الشيعة، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 1409 ق، ج25، ص343، باب عدم جواز مداوا با چیزهای حرام. برای مثال شخص پیری به امام صادق (ع) عرض میکند که زمانی که مبتلا به درد شدید میشوم مقداری از نبیذ میخورم تا درد ساکن شود. امام فرمود این کار را نکن. شخص به کوفه برگشت و درد او دوباره شروع شد و خانواده او بر او اصرار کردند و او خورد و درد او ساکت شد و سال بعد بازهم به مدینه آمد و مطلب را به امام صادق عرض کرد و امام فرمود این کار را نکن؛زیرا خمر شیطانی است که بر تو موکل شده است. اگر از تو مایوس بشود رفته است سپس زمانی که به کوفه برگشت درد او شدید تر از قبل برگشت و خانواده او اصرار کردند که از خمر بخورد و او گفت قسم به خدا یک قطره از خمر نمینوشم و اهل او مایوس شدند و درد او زمانی ادامه پیدا کرد سپس خداوند درد را برطرف کرد و آن درد بر نگشت تا اینکه از دنیا رفت. (همان، ج 25، ص 347).