رابطه سالاری در فرزندان انبیا
شایسته سالاری با کاری که پیغمبران و امامان میکردند، یعنی پسران خودشان را جانشین خود میکردند سازگاری ندارد. این کار همان کاری است که پادشاهان در طول تاریخ میکردند.
پاسخ:
شایسته سالاری در هر حوزه به ویژه حوزه مسئولیت حکومتی به این معناست که بهترین و شایستهترین فرد آن مسئولیت را به عهده بگیرد و در این معنا اختلافی نیست. آنچه در اینجا مهم است و جای اختلاف دارد این است که شایستهترین را چه کسی انتخاب و تعیین میکند، اگر به فرهنگ و جامعه امروزی غرب نگاه کنیم، اکثریت مردم با رأی خودشان شایستهترین را برای به دست گرفتن حاکمیّت انتخاب میکنند، ولی این مسئله در نگاه اسلامی به چند دلیل پذیرفته نیست:
اوّلا، امکان اشتباه در رأی اکثریت مردم وجود دارد. در دموکراسی غرب که حاکم را خودشان انتخاب میکنند معلوم نیست شایستهترین فرد انتخاب شده باشد یا خیر.
ثانیا، خداوند متعال خالق عالم بوده و مالک آن است و به تبع آن اختیار حاکمیّت عالم نیز ملک اوست و کسی غیر او حقّ حاکمیت بر عالم را ندارد تا حق انتخاب حاکم را داشته باشد. اینکه خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا(سجده: 24)؛ و از آنان پيشوايانى قرار داديم كه (مردم را) به دستور ما هدايت مىكردند»، نشان میدهد که حقّ تعیین امام به دست اوست و مردم نه حقّ چنین کاری را دارند و نه توانایی آن را.
ثالثا، امامت و حاکمیّت بر جامعه اسلامی برای اجرایی کردن دستورات دین از ویژگیهایی نظیر عصمت، تقوا، عدالت و… برخوردار است که تنها خداوند متعال به حقیقت آنها آگاهی داشته و میتواند امام و فرد شایسته را تعیین کند. به تعبیر قرآن کریم: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَه(انعام: 124)؛ خداوند آگاهتر است كه رسالت خويش را كجا قرار دهد!». امام خلیفه الهی، ولی خدا، انسان کامل، صاحب عصمت است، امام به تعبیر امام رضا علیه السلام: « زمام دین و نظام مسلمین و عزت مؤمنین است. امامت بنیاد پاک اسلام و شاخه با برکت آن است… کیست که به حق شناسائى امام برسد یا تواند او را انتخاب کند؟ هیهات هیهات، خردها دربارهاش گمراهند و خاطرها در گمگشتگی، عقلها سرگردان و چشمها بىدید، بزرگان در اینجا کوچکند و حکیمان در حیرت و بردباران کوتهنظر و هوشمندان گیج و نادان و شعراء لال و گنگ و ادباء درمانده و سخندانان بىزبان، شرح یک مقامش نتوانند و وصف یکى از فضائلش ندانند، همه به عجز معترفند، چگونه توان کنهاش را وصف کرد و اسرارش فهمید؟».[1]
با این وصف اکثریت جامعه علاوه بر اینکه حقّ تعیین حاکم و امام را ندارند، توانایی تشخیص چنین فردی را نیز نخواهند داشت.
بنابر این تعیین امام تنها به دست خداوند متعال است و حتّی پیامبران و امامان معصوم در تعیین آن نقشی ندارند تا این شبهه ایجاد شود که آنان نعوذ بالله شایستهسالای را رعایت نکردند و فرزندان خودشان را جانشین خود قرار دادند بلکه تنها نقش آنان به اذن الهی معرّفی پیامبر یا امام بعد از خودشان است که از طرف خداوند متعال تعیین شده است.
[1] . «… إِنَّ اَلْإِمَامَةَ زِمَامُ اَلدِّینِ وَ نِظَامُ اَلْمُسْلِمِینَ وَ صَلاَحُ اَلدُّنْیَا وَ عِزُّ اَلْمُؤْمِنِینَ إِنَّ اَلْإِمَامَةَ أُسُ اَلْإِسْلاَمِ اَلنَّامِی وَ فَرْعُهُ اَلسَّامِی … فَمَنْ ذَا اَلَّذِی یبْلُغُ مَعْرِفَةَ اَلْإِمَامِ أَوْ یمْکِنُهُ اِخْتِیارُهُ هَیهَاتَ هَیهَاتَ ضَلَّتِ اَلْعُقُولُ وَ تَاهَتِ اَلْحُلُومُ وَ حَارَتِ اَلْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ اَلْعُیونُ وَ تَصَاغَرَتِ اَلْعُظَمَاءُ وَ تَحَیرَتِ اَلْحُکَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ اَلْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ اَلْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ اَلْأَلِبَّاءُ وَ کَلَّتِ اَلشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ اَلْأُدَبَاءُ وَ عَییتِ اَلْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِیلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ وَ أَقَرَّتْ بِالْعَجْزِ وَ اَلتَّقْصِیرِ وَ کَیفَ یوصَفُ بِکُلِّهِ أَوْ ینْعَتُ بِکُنْهِهِ أَوْ یُفْهَمُ شَیْءٌ مِنْ أَمْرِهِ أَوْ یوجَدُ مَنْ یقُومُ مَقَامَهُ»، محمد بن يعقوب كلينى ، الكافي، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1407 ق، ج 1، ص 200.