رسالت دين، رهانيدن سياست از وابستگى به اديان است نه حكومت
برخی ادعا میکنند دین برای حکومت و سیاست نیامده است، بلکه برای برقراری توحید در جامعه و از بین بردن تضادها و تبعیضها و بیعدالتیها آمده است.
پاسخ:
اولا: چنان که در این شبهه تصریح میشود یکی از کارکردهای دین از بین بردن تضاد و اقامۀ عدل است. اکنون این پرسش مطرح می شود که آیا اقامۀ عدل و قسط بدون قانون و بدون نظام سیاسی ممکن است؟ در کجای دنیا یک مکتب، بدون در دست داشتن قدرت سیاسی و بدون ورود در سیاست، توانسته عدالت را برقرار کند و تبعیضها را از بین ببرد؟
ثانیا: ادعای مطرح در شبهۀ فوق، با تاریخ صدر اسلام نقض میشود. پیامبر (ص) که رئیس اسلام است و امیرالمؤمنین (ع) که خلیفۀ ایشان میباشد ورود مستقیم در سیاست داشتند. حال آنکه اگر ادعای شبهۀ فوق درست باشد، این دو بزرگوار بر خلاف دستورات دینی و مقاصد دین حرکت کردهاند.
ثالثا: دستورات دینیِ قرآن همه حاکی از این است که اسلام پیوند عمیقی با سیاست دارد؛ مانند دستور به جهاد، اطاعت از اولوا الامر، صلح و وفای به پیمانهای بینالمللی، شیوۀ تعامل با اقلیتهای دینی، کیفیت ارتباط با کشورهای دوست و دشمن و هزاران دستور دیگری که کاملاً مشخص میکند ناظر به فضای حاکمیت سیاسی صادر شدهاند.
منبع: سلسله کتاب های جهاد تببین، جلد 8، تلازم دین و سیاست، ص 97-96