شخصیت محمدرضاشاه از دیدگاه امام خمینی(ره)
س:از نظر امام خینی محمدرضاشاه چگونه شخصیتی داشت؟
ج: 1
در حديث است كه لايزال يويد هذا الدين برجل الفاجر با مردهاى فاجر به اراده خدا اين دين تاييد مى شود محمدرضا مرد فاجر، خواهى نخواهى اين دين به واسطه او تاييد شد براى اينكه هر چه ظلم بيشتر باشد و هر چه ستمكارى بيشتر باشد، دين عدل بيشتر تاييد مى شود. ظالم با اعمال ظالمانه خودش دين عدل را تاييد مى كند و لايزال اينطور بوده است ، فرعون با فرعونيت و طغيانش دين موسى را تا یيد مى كند و ابوسفيان با طغيان ، دين رسول اكرم را تاييد مى كند و محمدرضا با طغيان و عصيان و جور و ستم دين اسلام را تاييد مى كند. خدا همان طورى كه از قشر متفكرين روحانى تاييد مى كند، از قشرهاى فاسد هم ، از رجل فاجر هم دين اسلام و دين خدا تاييد مى شود و آن به همين معناست كه گفتم نه تاييد مى كند، تاييد مى شود.[1]
2
شاه بله قربان گو بود و من اين را مكرر گفته ام و از بس متاثرم باز هم پيش شما عرض مى كنم كه من وقتى عكس شاه را پهلوى جانسون [2] ديدم كه جانسون عينكش را برداشته و از اين طرف دارد چشم هايش آن طور مى كند و نگاه مى كند و به او نگاه نمى كند و او آن طرف ميز او سر جاى خودش بود، او آن طرف ميز او ايستاده بود مثل يك بچه مكتبى كه ايستاده پيش معلمش چيز مى كند، من همچو متاثر شدم كه ما در چه حالى هستيم كه اين شخص اول مملكت ما به اصطلاح هست ، در مقابل او اين طورى ايستاده و آن هم اين طور بى اعتنا چشم هايش را آن طرف گذاشته و در روزنامه انداخته بود اين عكس را و تحميل هم گمان مى كنم كرده بودند كه در روزنامه هاى ايران منعكس بشود.[3]
3
محمدرضا پهلوى به واسطه تعلقى كه به دنيا داشت ، نفسش غير از دنيا چيزى نمى فهميد، سر منشا اينهمه فساد براى ملت و اينهمه بدبختى براى خودش شد. دوستان او كه جنود شيطان بودند، براى تعلقى كه به دنيا داشتند كه نفوسشان غير از دنيا ادراك نمى كرد، به واسطه همين تعلق ، منشا اين همه بدبختى براى ملت و بدتر آنكه براى خودشان شدند، هم بدبخت كردند ملت را و به باد دادند همه چيز ملت را و هم بدبخت كردند خودشان را.[4]
4
شاه را مى گفتند كه آدم باذكاوتى است ، اگر ذكاوت داشت مبتلا نمى شد به اين ابتلايى كه الان مبتلا شده است و به نصيحت علماء اسلام گوش مى كرد، اينكه مبتلاى به اين بليات شد براى اين است كودن بود و ذهنش صاف بود، نه .
و اما آن جهت ديگر كه خودخواه و قدرت طلب و اينها بود، همين طور هست و شايد يك مقدار هم براى همين جهت بود كه ابتلائات پيدا كرد.[5]
5
اين بيمارى تا يك اندازه اى هم در محمدرضا بود و همين بيمارى اسباب اين شد كه از بين رفت او اين بيمارى كه خودش را ببيند و چند تا از اين تملق گوهايى كه اطرافش هستند و آن دلقك هائى كه دور و برش هستند، همين ها را ببيند و ملت را اصلا به حساب نياورد، نفهمد كه هر مملكتى ملتش اساس هستند، دولت ها يك اقليتى هستند كه بايد براى خدمت اين ملت باشند و اينها نمى فهمند كه دولت خدمتگزار ملت بايد باشد، نه حاكم بر ملت اين بيمارى در آن آدم هم بود كه خودش را همه چيز مى دانست و خودش را فرمانفرما و خودش را همه ملت مى دانست ديگر براى ديگران اصلا چيزى قائل نبود و همين اسباب اين شد كه به اين ملت اين خيانت ها را كرد.[6]
[1] صحيفه نور جلد:6 صفحه :111 تاريخ سخنرانى :14/2/58
[2] ليندون جانسون سى و ششمين رئيس جمهورى آمريكا (1969-1963) وى در سال 1960 معاون كندى رئيس جمهورى وقت آمريكا شد و به دنبال ترور كندى ، مقام رياست جمهورى را به دست آورد و در صحنه سياست خارجى ميزان درگيرى و حضور آمريكا را در ويتنام بشدت افزايش داد.
[3] صحيفه نور جلد:7 صفحه :86 تاريخ سخنرانى :22/3/58
[4] صحيفه نور جلد:7 صفحه :191 تاريخ سخنرانى :3/4/58
[5] صحيفه نور جلد:10 صفحه :820 تاريخ سخنرانى :27/8/58
[6] صحيفه نور جلد:10 صفحه :212 تاريخ سخنرانى :29/8/58