مد و مدگرايي در جوامع اسلامي
درباره مد و مدگرايي در جوامع اسلامي راهنمايي کنيد.
در خصوص موضوع مورد نظرتان نكات زيرا را تقديم ميداريم:
مدگرايي و تنوعطلبي از ويژگيهاي دوران جواني زندگي است اما آنچه در اين ميان حائز اهميت است سه موضوع زير ميباشد:
الف. آيا آن مدگرايي با مشي و زندگي يك مسلمان مغاريت دارد يا نه؟
ب. اگر مغايرت دارد وظيفه افراد مدگرا چيست؟
ج. در صورت مغايرت وظيفه ديگران در برابر چنين افرادي چيست؟
در دين اسلام توصيه مؤكد، كه نشانه وجوب عمل در رفتار پوششي ويژه باشد وجود ندارد يعني شكل خاصي از لباس و با رنگ مخصوصي از لباس واجب نشده و يا تحريم نگرديده است آنچه در قالب كلي بيان ميگردد آن است كه پوشيدن لباس و يا عمل به رفتاري خاصي كه موجب شهرت و شناخته شدن انسان ميگردد و يك فرد به آن لباس و رفتار معرفي ميشود، جايز نيست يعني همان لباس شهرت و يا عمل شهرت تحريم شده است و از جانب ديگر همانند كفّار و غير مسلمانان عمل كردن و پوشيدن نيز شايسته مسلمانان نيست و اين اعمال اگر موجب اهانت به مقام مسلمانان شود ـ كه امروزه گاه چنين است ـ جايز نيست . يعني اگر مدگرايي ابزار و زمينه سلطه بيگانگان گردد بگونهاي كه مشاهده مظاهر رفتار مسلمانان همه را به ياد كشورهاي كفر بياندازد حرام است.
آنچه گفته شد از زاويه احكام فقهي است در حالي كه اخلاق اسلامي چيز ديگري را اقتضا ميكند و معيار آن چنين است كه هر عمل، رفتاري كه ياد خداوند را از دلها بزدايد و دنياپرستي و دلبستگي به دنيا را در دل ما فزوني بخشد شايسته مسلماني نيست. مسلمان بايد در تمام حالات و رفتارهاي خود خدا را بجويد و رضايت او را به طلبد و حتي اگر لباسي را انتخاب ميكند و ميپوشد علاوه بر حفظ بدن خود و رعايت عفت و حجاب كه واجب است به شكلي بايد خود را بيآرايد (چه لباس جلوهاي از زيبائي است) كه خداوند راضي است. بي ترديد شخصي كه هنوز گرفتار رنگ لباس و مد آن باشد و همّ و غمّ او متوجه ظاهرسازي ميگردد نميتوانند آنگونه كه شايسته است به خداوند دل دهد و رضايت او را بجويد. و چه بسا كه توجه به همين امور سطحي آدمي را از انجام واجبات و ترك محرمات الهي باز دارد و در اين صورت پرداختن به اين امور يقينا حرام خواهد بود چون مانع انجام واجبات و ترك محرمات ميگردد در حالي كه شخص مسلمان در ذره ذره اعمال خود و لحظه لحظه عمر خويش بايد در صدد تقرب جستن به حضرت حق باشد و از عمق دل باور داشته باشد كه تعلق به دنيا مانع تعالي و تكامل اوست. و مدگرايي از برترين و بارزترين مظاهر دنياپرستي و روي آوردن به دنياست. و از جانب ديگر از ديدگاه اجتماعي اهتمام به مد و مانند آن زمينهساز سلطه فرهنگي و اجتماعي بيگانگان بر مسلمانان ميباشد كه اين عمل بيترديد جايز نيست.
سادهزيستي از وظايف اخلاقي و گاه بنابر برخي حالات از وظائف شرعي ما مسلمانان است و توجه جدّي و افراطي به لباس و شيوه دوخت و مدگرايي در لباس پديدهاي است كه كاملاً با سادهزيستي مغايرت دارد و هر چه مانع اين روحيه شود مذموم و نكوهيده است و بايد از آن اجتناب نمود و اسلام در حالي كه به پوشش عنايت كامل دارد و برخي از رنگها را براي لباسها توصيه ميكند هيچگاه آن رنگ خاص را واجب نكرده است تا موجب رها كردن درون و اهتمام به ظاهر شود و آدمي در جنبه اهتمام به امور گذرا و ظاهري از پرداختن به طهارت قلب و پاكي اعمال غافل شود. در اينجا اين نكته را بايد خاطر نشان سازيم كه براي زنان در كنار رعايت حجاب، اهتمام به عفت و حيا نيز واجب است و چه بسا افرادي كه در ظاهر محجوب هستند اما شكل حجاب آنها از حيا و عفت كاملاً عاري است و در اين زمينه گاهي اوقات مدگرايي موجبات زير پا نهادن عفت و حيا ميشود كه از اين زاويه نيز بايد (واجب است) رعايت گردد تا عفت عمومي محفوظ بماند كه اگر حيا از جامعه رخت بپوشد به قول امام(ع) آدمي از انجام هيچ عملي ابا نخواهد داشت. پس از اين زاويه بايد رفتارهاي پوششي خود را مورد مداقه قرار دهيد و در يك كلام پوشش كامل همراه با عفاف و حيا كه بر تكبرورزي استوار است شيوه زندگي اجتماعي زنان مسلمان است و بس.