مسخره کردن
سلام؛ درباره مسخره کردن برام توضیح می دهید داستان درباره مسخره کردن بگوید.
با عرض سلام؛
قران كريم: (يا ايها الذين امنوا لايسخر قوم من قوم/حجرات (49)
:اى اهل ايمان ، نبايد قومى ، قوم ديگر را مسخره و تحقير كنند.
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : من حقر مؤمنا او غير مسكين لم يزل الله عز و جل حاقرا له ما قتا
:كسيكه مؤ من يا غير مسكينى را تحقير كند و كوچك بشمارد همواره خدا او را خوار و دشمن دارد.
مسخره كردن ديگران
از گناهان زبان ،مسخره و استهزاء ديگران است .مسخره كردن از اين جهت ناپسند است كه باعث توهين به ديگران مي شود.
ريشه هاي مسخرگي
1-دشمني وكينه
2-تكبر
3-تحقير كردن
4-شوخي ومزاح
5-سفاهت وناداني
«علي (ع ):مسخرگي ،تفريح سفيهان وكار نادانان است »
6- حقارت نفس وخودكم بيني
«امام صادق (ع ):ذليل ترين مردم شخصي است كه به مردم توهين مي نمايد»
گاهي مسخره كردن در مورد مسائل اعتقادي است .همانطور كه عده اي از اقوام گذشته ،پيامبران خدا را مسخره مي كردند.
«شماآنان (مومنين )را مسخره كرديد وياد مرا فراموش نموديد.شماكساني بوديد كه به آنان (مؤمنين )مي خنديديد.در قيامت من بخاطر صبرمؤمنين به آنان پاداش مي دهم و ايشان را رستگار مي كنم .»
گاهي مسخره كردن در مورد مسائل مالي است .مانند مسخره كردن بعضي از مردان وزنان پولدار،فقيران وبي بضاعتان را.
«پيامبر(ص ):كسيكه مؤمني را ذليل كند ويا بخاطر فقرش اورا تحقيرنمايد،خداوند اورا در كنار پل جهنم رسوا مي سازد.»
گاهي استهزاءدر مورد مسائل سياسي است.
انواع مسخره گي
1-موارد اخلاقي
«مثلا مي گويد فلان شخص بخيل است !»
2-موارد اعتقادي
«مجرمين كساني هستند كه در دنيا مؤمنين را مسخره مي كردند وبه آنان مي خنديدند وهرگاه به مؤمنين بر مي خوردند با گوشة چشم به آنان طعنه مي زدند…(روز قيامت )مؤمنين ،كفار را مسخره مي كنند.»مطففين 29
3-در مورد قيافه واندام افراد
«مثلا مي گويد فلاني كوتاه قد است !»
چه برخوردي با مسخره كنندگان بكنيم ؟
1-بي اعتنائي
«نقل شده كه روزي مالك اشتر ،سردار سپاه علي (ع )از بازار عبور مي كرد.شخصي از بازاريان كه اورا نمي شناخت ،براي مسخره كردن او،پوست خربزه اي به طرف مالك پرتاب كرد.اما مالك اعتنائي به اوننمود وبراه خود ادامه داد.بازاريان به آن مرد خبر دادند كه اين فرديكه تو اورا مسخره كردي ،مالك اشتر سردار نظامي لشكر اسلام است .آن مرد هراسان شد وبراي عذرخواهي بدنبال مالك رفت .او مالك را درمسجد يافت وعذرخواهي كرد.مالك گفت : من قصد نداشتم به مسجدبيايم .ولي وقتي اين حركت را از تو ديدم ،به مسجد آمده ونماز خواندم وبرايت دعا كردم تا خدا تورا بيامرزد.»
2-برخورد قاطعانه ونهي از منكر
«گاهي لازم است كه جلو مسخره كننده بايستد واورا نهي كند ومانع شودتا بعداً ديگري را مسخره ننمايد.»
رسول خدا(ص ):روز قيامت ،شخصي را كه در دنيا مؤمنين رامسخره مي كرده است ،مي آورند وبراي او دري از بهشت را مي گشايند
ومي گويند:داخل شو!اوهم كه خيلي ناراحت بوده است ،بطرف دربهشت حركت مي كند ،ناگهان در بهشت را مي بندندواز طرف ديگري دري مي گشايند!وبه او گفته مي شود:داخل شو!چون نزديك آن درشود،آن را هم مي بندند!
اگر ممالك روي زمين به دست آري وز آسمان بربايي كلاه جباري
وگر خزائن قارون وملك جم داري نيرزد آنكه وجودي زخود بيازاري
***
از آن جا كه افراد بشر از درون و روحيات يكديگر اطلاع ندارند و انسانهاي واقعي با انسان نمايان از نظر قيافه و اندام مشابه همند، چه بسا ممكن است افرادي كه بر اثر نداشتن قيافه زيبا و يا ثروت دنيا و منصب ظاهري مورد مسخره گروهي قرار مي گيرند، از نظر روح و روان پاكتر از آنها بوده و ارزش انساني آنها بر اثر داشتن ملكات عالي انساني و سجاياي اخلاقى، در پيشگاه خداوند به مراتب بالاتر و برتر از آنها باشد و اگر عظمت روحي و كمالات نفساني آنها براي مسخره كنندگان مجسم مي شد، به جاي مسخره كردن، دربرابر آنها سر تسليم فرود مي آوردند.
بر همين اساس (از آن جا كه ملاك و محور شخصيت انسانى، يك سلسله امور ناپيدا و غير قابل رؤيت است) مسخره كردن هيچ فرد با ايماني جايزشمرده نشده است؛ زيرا احتمال مي دهيم كه چنين فردى، از نظر روحيات و ملكات انساني و فضايل اخلاقي به مراتب، از شخص مسخره كننده بهتر و بالاتر باشد.
انگيزه رواني براي تمسخر افراد.
از نظر روانكاوي كساني كه مردم را مسخره مي كنند، نوعي كمبود شخصيت دارند و از طريق كوچك كردن مردم، مي خواهند كمبودهاي خود را جبران و از اين راه خود را اشباع نمايند ولذا افراد با شخصيت كه كمبود و نقصاني در خود احساس نمي كنند، هرگز دست به اين كار نمي زنند و از مشاهده چنين رفتاري سخت رنج مي برند.
علاوه بر اين، عامل ديگري نيز به اين كار كمك مي كند و آن اين است: كساني كه از تخريب شخصيت مردم و مسخره نمودن آنان لذت مي برند و انبساط روحي پيدا مي كنند روح سبعيت و درندگى، بر روان آنها حكمفرماست و اين حالت دروني با يك سلسله حالات رواني آميخته شده و به صورت مسخره كردن افراد، تجلي مي كند. درندگان با كشتن و پاره نمودن و دريدن جانداران ضعيف، سد جوع مي كنند و لذت مي برند؛ چنين افرادي نيز با حمله به افرادِ به ظاهر ناتوان و بيچاره و خورد كردن شخصيت و حيثيت آنان، گرسنگي رواني خود را رفع نموده و لذت مي برند.اسلام براي تحكيم شخصيت تمام طبقات، دستور مي دهد كه به تمام افراد احترام بگذاريم و هيچ فرد مسلماني را كوچك و سبك نشماريم: (لاتَحْقِرَنَّ اَحَداً مِنَ الْمُسلِمينَ فَاِنَّ صَغيرَهُمْ عِنْدَ اللّهِ كبير؛(1) هيچ فردي از مسلمانان را كوچك مشماريد؛ زيرا مسلماني كه در نظر شما كوچك است، در پيشگاه خداوند مقام بزرگي دارد).
خداوند به وسيله سفير خود حضرت ختمي مرتبت، چنين پيامي فرستاده است: (وقُلْ لِعبادي يَقولُوا الّتي هِىَ اَحْسَنُ؛(2) اي پيامبر! به بندگان من بگو به هنگام گفتن با مردم، به نيكي سخن بگويند).
امام باقر(ع)چنين مي فرمايد: (عَظِّمُوا اَصحابَكُمْ وَوَقِّروهم ولايَتَجَهَّمَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً؛(3).
دوستان خود را گرامي بداريد و هرگز با آنان با چهره گرفته برخورد ننماييد.).
زندگاني پيشوايان بزرگ اسلام درباره احترام گذاردن به شخصيت افراد، براي ما مسلمانان درس بزرگي است؛ پيامبر اكرم به همه طبقات مردم احترام مي گذاشت؛ هرگاه كسي بر او وارد مي شد، قباي خود را زير پاي او پهن مي كرد و بالشي را كه تكيه گاه خود بود، به او مي داد.
شأن نزول آيه.
1. مفسران در شأن نزولي كه براي آيه نقل كرده اند، چنين مي نويسند:.
ثابت بن قيس كه قوه شنوايي او ضعيف شده بود، وارد مسجد شد و صفوف مردم را شكافت تا خود را به نزديكي پيامبر برساند؛ يكي از مسلمانان از جلو رفتن او مانع گرديد و او را پشت سر خود نشانيد؛ وقتي كه پيامبر از سخنان خود فارغ گرديد؛ (ثابت) براي انتقام گيري رو به آن مرد كرد و گفت: تو كيستى وي به او گفت: فرزند فلاني هستم. ثابت براي مسخره كردن وي گفت:هان! فرزند فلان زن! و نام مادر او را برد كه در جاهليت مورد طعن قرار داشت. آن مرد از شنيدن نام مادر خود خجلت زده شد و سر به زير افكند.
2. ام سلمه، همسر پرهيزگار پيامبر اسلام، كمر خود را با پارچه سفيدي بسته بود؛ قسمت كوچكي از پارچه آويزان بود؛ عايشه به حفصه گفت:ام سلمه قطعه اي مانند زبان سگ به دنبال خود مي كشد.
براساس همين مناسبتها، آيه مورد بحث نازل گرديد و به عنوان تذكري به عموم مردان و زنان چنين مي فرمايد: (مردان نبايد يكديگر را مسخره كنند و همچنين هيچ زني نبايد زني ديگر را استهزا نمايد).
نقل اؤ كتاب: نظام اخلاقي اسلام
آية الله جعفر سبحاني