پاداش زیارت امام حسین علیه السلام
پرسش :
آیا این همه پاداش در مورد زیارت و عزاداری امام حسین علیه السلام صحیح است؟
پاسخ :
سيد بحرالعلوم رحمت الله عليه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه اُفتاد، در بين راه راجع به اين مسئله كه گريه بر سیدالشهدا عليه السلام گناهان را ميآمرزد فكر ميكرد، همان وقت متوجه شد كه شخص عربي ، سوار بر اسب به او رسيد و سلام كرد بعد پرسيد : “جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفتهاي ؟ اگر مسئله علمي است بفرمائيد شايد من هم اهل باشم.”
سيد بحرالعلوم عرض كرد در اين باره فكر ميكنم كه چطور ميشود خدايِ تعالي اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان حضرت سيد الشهداء عليه السلام ميدهد ، مثلاً در هر قدمي كه در راه زيارت برميدارند، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملشان مينويسند و براي يك قطره اشك گناهانشان آمرزيده ميشود؟!
آن سوار عرب فرمود: « تعجّب نكن.من براي شما مثالي ميآورم تا مشكل حل شود، پادشاهی به همراه درباريان خود به شكار ميرفت، در شكارگاه از لشكريان دور شد و آنها را گم کرد. به سختي فوق العادهاي اُفتاده و بسيار گرسنه شده بود تا این که چشمش به خیمهای افتاد، وارد آن خيمه شد، در آن سياه چادر، پير زني را با پسرش ديد، آنها در گوشه خيمه بُز شيردهي داشتند و از راه مصرف شير اين بز زندگي خود را ميگذراندند، وقتي سلطان وارد شد او را نشناختند ولي به خاطر پذيرایي از مهمان، آن بز را سر بريدند و كباب كردند، چون چيز ديگري براي پذيرایی نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد از ايشان جدا شد و هر طوري بود خودش را به درباريان رساند و جريان را براي اطرافيان نقل كرد، در نهايت از ايشان سؤال كرد؛ اگر من بخواهم پاداش ميهمان نوازي پيرزن و فرزندش را داده باشم چه عملي بايد انجام بدهم ؟
يكي از حضّار گفت: خوب است پادشاه بر اساس کرامتشان در ازای آن یک بز، به او صد گوسفند بدهند. ديگري گفت : صد گوسفند و صد اشرفي به او بدهيد. نفر سوم گفت: علاوه به اینها فلان باغ را هم به ايشان بدهيد تا برای همیشه زندگی راحتی داشته باشند.
وزیر اعظم که از همه حکیمتر بود، گفت: جناب سلطان شما اگر بخواهید جبران کنید باید کل سلطنت و تاج و تخت و داراییتان را به ایشان بدهید که تازه آن وقت مقابله به مثل كردهاید و بدون هیچ لطف اضافهای فقط محبتشان را جبران نمودهاید چرا که آنها هر چه را داشتند به شما تقدیم کردند و شما هم باید آنچه دارید به آنها تقدیم کنید.
بعد سوار عرب به سيد فرمود: «حالا جناب بحر العلوم حضرت سيد الشهداء عليه السلام هر چه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت، همه را در راه خدا داد. پس اگر خداوند به سیدالشهدا عليه السلام این همه مقام و به زائرين و گريه كنندگان آن حضرت اين همه اجر و ثواب بدهد نبايد تعجب كرد. چون خدا كه خدایياش را نميتواند به سيد الشهداء عليه السلام بدهد اما در ازای آن، این همه مقامات به او داده است.
وقتي شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غائب شد و بعد ايشان متوجه ميشود كه آن سيد عرب امام زمان عليه السلام بوده است.
سيد بحرالعلوم رحمت الله عليه به قصد تشرف به سامرا تنها به راه اُفتاد، در بين راه راجع به اين مسئله كه گريه بر سیدالشهدا عليه السلام گناهان را ميآمرزد فكر ميكرد، همان وقت متوجه شد كه شخص عربي ، سوار بر اسب به او رسيد و سلام كرد بعد پرسيد : “جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرو رفتهاي ؟ اگر مسئله علمي است بفرمائيد شايد من هم اهل باشم.”
سيد بحرالعلوم عرض كرد در اين باره فكر ميكنم كه چطور ميشود خدايِ تعالي اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان حضرت سيد الشهداء عليه السلام ميدهد ، مثلاً در هر قدمي كه در راه زيارت برميدارند، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملشان مينويسند و براي يك قطره اشك گناهانشان آمرزيده ميشود؟!
آن سوار عرب فرمود: « تعجّب نكن.من براي شما مثالي ميآورم تا مشكل حل شود، پادشاهی به همراه درباريان خود به شكار ميرفت، در شكارگاه از لشكريان دور شد و آنها را گم کرد. به سختي فوق العادهاي اُفتاده و بسيار گرسنه شده بود تا این که چشمش به خیمهای افتاد، وارد آن خيمه شد، در آن سياه چادر، پير زني را با پسرش ديد، آنها در گوشه خيمه بُز شيردهي داشتند و از راه مصرف شير اين بز زندگي خود را ميگذراندند، وقتي سلطان وارد شد او را نشناختند ولي به خاطر پذيرایي از مهمان، آن بز را سر بريدند و كباب كردند، چون چيز ديگري براي پذيرایی نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد از ايشان جدا شد و هر طوري بود خودش را به درباريان رساند و جريان را براي اطرافيان نقل كرد، در نهايت از ايشان سؤال كرد؛ اگر من بخواهم پاداش ميهمان نوازي پيرزن و فرزندش را داده باشم چه عملي بايد انجام بدهم ؟
يكي از حضّار گفت: خوب است پادشاه بر اساس کرامتشان در ازای آن یک بز، به او صد گوسفند بدهند. ديگري گفت : صد گوسفند و صد اشرفي به او بدهيد. نفر سوم گفت: علاوه به اینها فلان باغ را هم به ايشان بدهيد تا برای همیشه زندگی راحتی داشته باشند.
وزیر اعظم که از همه حکیمتر بود، گفت: جناب سلطان شما اگر بخواهید جبران کنید باید کل سلطنت و تاج و تخت و داراییتان را به ایشان بدهید که تازه آن وقت مقابله به مثل كردهاید و بدون هیچ لطف اضافهای فقط محبتشان را جبران نمودهاید چرا که آنها هر چه را داشتند به شما تقدیم کردند و شما هم باید آنچه دارید به آنها تقدیم کنید.
بعد سوار عرب به سيد فرمود: «حالا جناب بحر العلوم حضرت سيد الشهداء عليه السلام هر چه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت، همه را در راه خدا داد. پس اگر خداوند به سیدالشهدا عليه السلام این همه مقام و به زائرين و گريه كنندگان آن حضرت اين همه اجر و ثواب بدهد نبايد تعجب كرد. چون خدا كه خدایياش را نميتواند به سيد الشهداء عليه السلام بدهد اما در ازای آن، این همه مقامات به او داده است.
وقتي شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيد بحرالعلوم غائب شد و بعد ايشان متوجه ميشود كه آن سيد عرب امام زمان عليه السلام بوده است.
منبع: کتاب بركات حضرت ولي عصر عليه السلام برگرفته از کتاب عبقري الحسان