چطور میتوانم نظم را در همه امور کاری و خانوادگی خود حاکم کنم؟
ابتدا باید بدانید نظم و انضباط برای رشد و پیشرفت ضروری است و بدون آن، اهداف فردی و جمعی به شکست میانجامند. برای حاکم کردن نظم در زندگی، مراحل زیر پیشنهاد میشود:
- هدفگذاری: تعیین اهداف روشن و دستیافتنی، شامل اهداف بلندمدت و کوتاهمدت.
- ایجاد تعادل: مقابله با کمالگرایی و اجازه دادن به اشتباهات.
- تلاش در برابر راحتطلبی: تشخیص عواقب تنبلی و شروع کارها با اراده قوی.
- بستن پروندههای باز: کاهش ایدهها و برنامههای غیرضروری که انرژی را هدر میدهند.
- برنامهریزی: تنظیم برنامهای انعطافپذیر بر اساس اولویتها.
- ریشهیابی: در صورت عدم موفقیت، بررسی مسائل روانشناختی با کمک متخصص.
پاسخ کامل
باید بدانید رشد و پیشرفت مستلزم نظم است و بدون نظم و انضباط، اهداف فردی یا جمعی به شکست می رسند، اضطراب و افسردگی را افزایش یافته، انسان را نسبت به معنویات دلسرد کرده و آینده تاریک به دنبال می آورد. علی بن ابیطالب علیه السلام در سختترین شرایط یعنی در لحظات پایانی عمر خود وصیت به نظم و تقوا کرده است: «أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وُلْدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ[1]» و این نشان از اهمیت نظم دارد. برای رسیدن به نظم به مؤلفههای زیر نیاز است؛
هدفگذاری؛
فرد بیهدف ارادهای بر تغییر امور ندارد و کسی که اراده او ضعیف باشد در نظم بخشی و دقت نیز انگیزهای نخواهد داشت. در نتیجه در گام اول نیازمند اهداف روشن و دستیافتنی است. به تعبیر ضرب المثل؛ «اگر ندانی به کجا میخواهی بروی، به هرکجا میخواهی برو».
اگر نداند این هدف چه سود مادی یا معنوی برای او دارد هیچ انگیزه ای برای نیل به آن نخواهد داشت. پس در درجه اول باید ببیند کارها را برای کدام مقصدی میخواهد انجام دهد؛ برای هدف گذاری پیشنهاد می دهیم تا از اهداف بلند مدت شروع کنید سپس به اهداف کوتاه مدت برسید؛ تا قله را نشناسیم مسیر خودش را نشان نخواهد داد. این اهداف در ابعاد مهم زندگی باید ترسیم شوند؛
فرض کنید به سنین بالای عمر خود مثلا 70 ساله رسیدید، در این سن از نظر مهارتی چه چیزهایی را یاد گرفتید؟، از لحاظ علمی چه علومی را فراگرفتید؟، از لحاظ بدنی در چه وضعیتی هستید؟، هوشی، مالی، شخصیتی، اخلاقی، اجتماعی و همچنین اهداف معنوی. این هدفگذاریهای بلند مدت، هدفهای میان مدت و کوتاه مدت را برای شما مشخص میکنند.
ایجاد تعادل و مقابله با کمالگرایی؛
از جمله راهکارهای ایجاد نظم، حفظ تعادل در کارها است؛ افراط در نظم گاه منجر به بی نظمی می شود. در این موارد باید به خود بگوییم کمال مطلق تنها خداوند است و «سبحان» که در نمازها تکرار می کنیم تنها اوست، در نتیجه اجازه خطا و اشتباه به خود یا اطرافیان بدهیم و انتظار بهترین ها را نداشته باشیم. بدانیم عقل ما و خداوند ما در حد توان از ما می خواهند، «لا یکلف الله نفسا الا وسعها». در برابر کمال گرایی درونی و انتظار افراطی از خود و اطرافیان خودگویی هایی داشته باشیم که «بس است». خط مرزی برای کارها قرار دهیم که تا فلان موقع باید کار را تمام کرده باشم و با هر ندای درونی که کمال گرایانه از من میخواهد که افراط داشته باشم مقابله جدی داشته باشم[2].
تلاش و مقابله با راحت طلبی؛
شاید مهم ترین دلیل بی نظمی راحت طلبی و تنبلی باشد؛ این درد مشترک تمام انسانها است و راه نفوذ شیطانی بسیار بزرگی است. مهم ترین راه مقابله با این درد نشان داده نتیجه ادامه مسیر تنبلی است، انتهای مسیر تنبلی تباهی و نابودی است و بهترین کسی که اینجا می تواند به من کمک کند تنها خودم هستم که باید خودم را از تباهی نجات دهم.
خداوند به ما اراده بخشیده تا خود راه نجاتمان را پیگیری کنیم. موفقیت انسانها فقط و فقط با تلاش است و شانس و استعداد درصد بسیار ناچیزی در این رشدها دارد. در نتیجه روش انسانهای موفق را به خود باید گوشزد کنیم و کمر همت ببندیم و اولین قدم آن هم نظم بخشی به امور شخصی خود است و هیچکس به جای ما نمی تواند کارهای شخصی ما را انجام دهد. یک راهکار کمک کننده اینجا این است که اگر کاری را می خواهیم انجام دهیم و راحت طلبی فشار می آورد 5 ثانیه به خود مهلت بدهیم ولی بعد از آن بدون درنگ شروع کنیم. و اگر کاری را شروع کردیم و دیدیم که سخت و آزار دهنده است به خود بگوییم که 5 دقیقه انجام می دهم و اگر دیدم طاقت فرسا بود رها می کنم[3].
بستن پرونده های باز؛
از دیگر آسیب هایی که موجب بی نظمی می شود هدف گذاریهای افراطی و داشتن برنامه های متنوع و ایده آلهای جذاب و زیاد است که ذهن را مشغول کرده و مانع از اقدامات موثر می شوند. این پروندههای باز توان و انرژی ما را از بین می برند و حتی برای مواردی که توان ما هست نیز انرژی نمی گذارند.
راه تشخیص آنها وجدان خود ماست، هر فردی معمولا می تواند تشخیص بدهد که این کار در توان و وقت او هست یا خیر. این برنامه ها و پرونده های باز را شروع کنید به بستن.
برنامه ریزی؛
از دیگر اقداماتی که برای نظم بخشی به کارهای خود نیاز داریم، برنامه ریزی درست است. برای برنامه ریزی صحیح اقدامات فوق ضرورت دارند. پس از هدف گذاری، مقابله با کمال گرایی و راحت طلبی و همچنین بستن پرونده های باز نوبت به برنامه ریزی می رسد.
اینجا باید به هدفگذاری خود توجه کنید و از آنهایی که بیشترین اهمیت و ضرورت را به خود اختصاص داده اند شروع کنید. منظور از اهمیت، کارهایی هستند که در این سن و موقعیت ما بیشترین امتیاز را برای اهداف آینده ما به خود اختصاص میدهند و منظور از اولویت، کارهایی است که نسبت به دیگر کارها فوریتر هستند و اگر زمان آنها بگذرد جبران آنها سخت تر خواهد بود.
به این ترتیب برنامه انعطاف پذیری برای ایام خود بنویسید و خود را متعهد به انجام آنها کنید[4].
ریشه یابی؛
چنانچه همه موارد فوق را اجرا کردید و همچنان می بینید که روان شما نظم را نمی پذیرد، احتمال دارد که مسائل ریشهای روانشناختی در این موضوع دخیل هستند، مسائلی که کم و بیش در درون همه انسانها هست و در شرایط خاص خود را نشان می دهند. به عنوان نمونه اگر فردی از سالیان گذشته حمایت والدینی را دریافت نکرده باشد نسبت به آینده خود را تنها و بدون پشتوانه می بیند و این مشکل به شکل ناهشیاری بر اراده های او اثر گذاشته و جلوی اقدامات موثر او را خواهد گرفت و اینجا نیاز به درمان های ریشه ای تر روانشناختی است.
نتیجه
نظمدهی به زندگی نیاز به اقدام جدی برای 1-هدفگذاری، 2- مقابله با کمال گرایی، 3- مقابله با راحت طلبی، 4- بستن پرونده های باز، 5- برنامه ریزی و در نهایت چنانچه هنوز موفق به نظم نمیشود 6- ریشه یابی با کمک متخصص دارد.
منابع
[1] محمدبن حسین سیدرضی، نهج البلاغة، قم، هجرت، 1414، ص 130.
[2] محمد فرهوش و عماد رحیمی، تلاش با نشاط تعدیل کمال گرایی افراطی، قم، اخلاق و تربیت وابسته به موسسه فرهنگی هنری اخلاق و تربیت نبوی قم، ۱۴۰۰، ص 85.
[3] فرهوش محمد و عماد رحیمی، نباشه برای بعد!، قم، معارف، ۱۴۰۱، ص 36.
[4] مسعود جانبزرگی و مژگان آگاه، مهارتهای موفقیت در دانشگاه، تهران، ارجمند، ۱۳۹۳، ص 34.