نشست علمی جریانها و گفتمانهای رقیب انقلاب اسلامی در حوزه علمیه قم
28 بهمن, 1403گزارش مشروح نشست علمی-تخصصی «روش تحلیل تئوری: روشی تحلیلی برای شناخت عملکرد و منطق مواجهه نظریههای علوم انسانی با مسائل جامعه»
14 اسفند, 1403
بسم الله الرحمن الرحیم
در عالم کتاب و اندیشه، همواره آثاری پدیدار میشوند که نهتنها مرزهای دانش را گسترش میدهند بلکه نگاهها و نگرشهای ما را به دنیای پیرامون تغییر میدهند. یکی از این آثار مهم و تأثیرگذار، کتاب «تبیین نظریه مقاومت مبتنی بر اندیشه امامین انقلاب اسلامی» است که به قلم حسین میر چراغ خانی به رشته تحریر درآمده است. این کتاب با برخورداری از نگاهی عمیق و تحلیلی به اندیشههای امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی)، به بررسی مفاهیم مقاومت و پایداری در برابر ظلم و استکبار میپردازد.
در این مصاحبه، فرصتی پیشآمده است تا با نویسنده گرانقدر، حسین میر چراغ خانی، به گفتوگو بنشینیم و از نگاه و دیدگاه او درباره این کتاب و مفاهیم مطرحشده در آن بیشتر آشنا شویم. ایشان نهتنها پژوهشگری برتر و موفق است، بلکه با قلمی شیوا و روان، توانسته است مفاهیم پیچیده و اساسی مقاومت را به شکلی ساده و قابلفهم برای همگان تبیین نماید.
- 1- جناب آقای میر چراغ خانی، در ابتدا از شما تشکر میکنیم که وقت خود را برای این مصاحبه اختصاص دادید. لطفاً مختصری از زندگی شخصی و تحصیلی خود بگویید و اینکه چگونه به مطالعه و تحقیق درزمینه نظریه مقاومت علاقهمند شدید و این کتاب تاکنون حائز چه رتبهها و مقامهایی شده است؟
بنده اهل کرمان هستم، سال 1365 دریکی از روستاهای جنوب کرمان متولد شدم، از سال 1387 برای ادامه تحصیل دروس حوزوی به شهر مقدس قم آمدم و در قم زندگی میکنم. دروس حوزوی را تا سطوح عالی پیش بردم، همزمان با تحصیل حوزوی به تحصیل در دانشگاه پرداختم، سال 1395 در رشته کارشناسی ارشد علوم سیاسی با دفاع از پایاننامهام با عنوان: « آراء و مواضع سیاسی سید حسن نصرالله و بازتاب آن در جهان عرب» فارغالتحصیل شدم و بلافاصله وارد مقطع دکتری شدم و در سال 1399 با دفاع از رساله دکتری با عنوان:« راهبردهای برونرفت جهان اسلام از بحران رژیم صهیونیستی با تأکید بر الگوی جهاد در قرآن» موفق به اخذ دکتری علوم سیاسی از دانشگاه باقرالعلوم(ع) شدم. از سال 1391 توفیق همکاری با پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق (ع) رادارم، تاکنون حدود 10 کتاب و بیش 20 مقاله و چندین پروژه موفق علمی را انجام دادم، یکی از کتابهای موفقی که خداوند توفیق داد بنویسم و بازتاب خیلی خوبی هم داشت کتاب « تبیین نظریه مقاومت مبتنی بر اندیشه امامین انقلاب اسلامی» بود، تصمیم بر تدوین این کتاب را زمانی گرفتم که مقام معظم رهبری در بیانات ۱۳۹۷/۰۸/۱۲ فرمودند:« نظریه اصیل مقاومت را تبیین کنید» این کتاب تاکنون در سه رویداد ملی به شکل زیر حائز رتبه و برگزیدهشده است.
* برگزیده و حائز رتبه اول در دومین دوره جشنواره ملی کتاب سال انقلاب اسلامی
* برگزیده و حائز رتبه اول در سومین دوره آثار پژوهشی مقاومت و دفاع مقدس
* برگزیده و حائز رتبه شایسته تحسین در بیست پنجمین همایش کتاب سال حوزه
2 ـ نظریه مقاومت در اندیشه امام خمینی (ره) و امام خامنهای (مدظله) چگونه تعریف میشود و چه اصولی را شامل میشود؟
وقتی در علوم انسانی صحبت از نظریه میکنیم با یک بحث کاملاً تخصصی و چندوجهی مواجه هستیم و لازم است بر اساس ساختار و زبان نظریههای علمی به این بحث بپردازیم و نمیتوان صرفاً بر اساس نقلقولها و دادههای عمومی به تعریف نظریه مقاومت پرداخت، اساساً نظریهها بهمثابه یک سیستم عمل میکنند، یعنی مبانی منطقی و نفس الأمری دارند، مفاهیم پایه و عناصر قوامبخش دارند، صورتبندی مفهومی دارند، چهارچوب تحلیلی دارند، روششناسی دارند، اولویتهای معرفتشناختی دارند و از همه مهمتر هدفمند هستند، یا میخواهند پدیدهای را توصیف و تبیین و پیشبینی کنند و یا میخواهند مشکل و مسالهای را حل کنند و یا هدفشان کشف و گسترش مرزهای دانش است. درباره نظریه مقاومت نیز این واقعیت وجود دارد، اگر بخواهم خیلی کوتاه نظریه مقاومت مبتنی بر اندیشه امامین انقلاب اسلامی را معرفی کنم باید عرض کنم برخلاف آنچه مشهور است، نظریه مقاومت صرفاً یک نظریه امنیتی و نظامی نیست، نظریه مقاومت یک نظریه انسان شناسانه است که بعد امنیتی و نظامی تنها یک بعدازاین نظریه است. به همین دلیل نباید صرفاً با فرازوفرودهای نظامی و امنیتی درباره نظریه مقاومت قضاوت کنیم.
در این مصاحبه مجال پرداختن به همه ابعاد نظریه مقاومت نیست، خواننده را ارجاع میدهم به کتاب تبیین نظریه مقاومت، اینجا خیلی کوتاه فقط بهصورت بندی مفهومی نظریه مقاومت اشاره میکنم تا قلمرو و گسترده مفهومی و موضوعی نظریه مقاومت را نشان بدهم.
نظریه مقاومت پنج مفهوم پایه دارد که عبارتند از؛ «مفهوم امت»،« مفهوم ارزش»،« مفهوم راه»،« مفهوم استقامت» و« مفهوم کرامت» این پنج مفهوم در یک ارتباط منطقی فرآیند و مسیر کلی نظریه مقاومت را به این شکل به تصویر میکشند که امت جمعیتی متکی به ارزشهای مشترک است، ارزشهای مشترک راه و مسیر مشخصی را ترسیم میکنند بهطور طبیعی در طی این مسیر موانعی وجود دارد که با استقامت رفع میشود، این فرآیند یک نتیجه دارد و آن احیای کرامت انسانی است. مفاهیم مذکور هرکدام بیانگر یک نماد در نظریه مقاومت هستند؛ «امت» نماد تجمیع قدرت، «ارزش»، نماد غیریت سازی، «راه» نماد حرکت و پویایی، «استقامت» نماد اراده و «کرامت» نماد سعادت و حیات طیبه است.
حالا مشخص میشود که استقامت برای تحقق همه ارزشها اعم از نظامی و غیرنظامی ضرورت دارد و استقامت نظامی و امنیتی فقط یکی از ابعاد این نظریه است، وقتی استقامت بهمثابه یک ضرورت برای تحقق ارزشها پذیرفته شود در این صورت مشخص میشود که قلمرو موضوعی نظریه مقاومت بسیار فراتر از موضوع نظامی و امنیتی است؛ یعنی اگر فرد یا گروه یا حزب یا ملت و یا امت اسلامی بخواهد مبتنی بر نظریه مقاومت عمل کند، در گام اول باید به ارزشهای که دین اسلام «کما امرت» امر کرده عمل کنند، در گام دوم باید به راه و روشی که این ارزشهای تجویز میکنند شناخت پیدا کند و به پیمودن این مسیر پایبند باشد و در گام سوم هر الزام، یا مانع و سختی و مزاحمتی که درراه تحقق ارزشها وجود دارد را باید از پش رو بردارد در این صورت است که به کرامت و عزت و سعادت میرسد.
وقتی نظریه مقاومت را با این نگاه تبیین میکنیم مشخص میشود که بحثهای نظامی و امنیتی صرفاً یکی از مؤلفههای است که الزامها و موانع نظامی و امنیتی را از پیش رو برمیدارد، همین بحث در عرصه علم، فکر، فرهنگ، اجتماع، اقتصاد و سایر عرصهها نیز وجود دارد؛ یعنی میتوانیم فرهنگ مقاومت، اقتصاد مقاومتی و جامعه مقاوم داشته باشیم و باید هم داشته باشیم. لازمه این کار شناختن ارزشها و اوامر دینی و قرآنی در این عرصهها است و این عرصهها را باید در مسیر و راهی که دین توصیه میکند پیش برد، بهطور طبیعی حرکت کردن در این مسیر به الزامها و برداشتن موانع نیازمند است. خیلی خلاصه میتوان گفت که نظریه مقاومت در همه عرصههای فکری، فرهنگی، اجتماعی، علمی، اقتصادی و نظامی و امنیتی جریان دارد.
پس وقتی میخواهیم درباره نظریه مقاومت داوری کنیم باید متوجه باشیم که نظریه مقاومت را به بحث نظامی تقلیل ندهیم، مثلاً در قضیه طوفان الاقصی باوجود همه بحثهای نظامی و امنیتی که وجود دارد، اما به نظر میرسد دست آورد بزرگ مقاومت یکدست آورد فرهنگی و فکری بود، درواقع بزرگترین پیروزی مقاومت این بود که تفکر و فرهنگ مقاومت را جهانی کرد درواقع نشان داد که ملتی وجود دارند که حاضر است تمام هستی خودش را فدا کند ولی به ارزشهایش پشت نکند هرچند که عزیزترین فرزندان و بینظیرترین فرماندهانش را از دست بدهد، اینیک پیروزی راهبردی برای مقاومت است که قدرت و عظمت نظریه مقاومت را به جهانیان نشان داد؛ بنابراین باید جبهه مقاومت و تحولات جبهه مقاومت را مبتنی بر نظریه مقاومت تحلیل کنیم و جامعنگر باشیم و امیدوار باشیم و به رویکرد منطقی و مطمئن نظریه مقاومت ایمان داشته باشیم.
نکته دیگری که باید درباره مقاومت عرض کنم این است که مقاومت همیشه به معنای انفعال و واکنش در مقابل کنش دیگران نیست، یعنی اینطور نیست که جبهه مقاومت منتظر بماند کسی برای او مانع و مزاحمت ایجاد کند تا در مقابل او ایستادگی کند. حتی وقتی دشمنی در کار نباشد مقاومت وجود دارد و مقاومت به سمت عملی کردن ارزشهایش پیش میرود و مسیرهای دشواری که لازم باشد را طی میکند، مثلاً در عرصه علمی برای دستابی به مرزهای دانش تلاش میکند هرچند دشمنی در مقابلش وجود نداشته باشد، در عرصه فرهنگ برای دست یافتن به بهترین فرهنگ تلاش میکند، در عرصه اقتصاد نیز برای رسیدن به بهترین وضعیت اقتصادی تلاش میکند، بنابراین مقاومت واکنشی یک مقاومت اولیه است اما اساس نظریه مقاومت مبتنی بر مقاومت کنشی و فعال است، کنشی یعنی اینکه خود جبهه مقاومت زمینبازی را تعریف میکند اینطور نیست که همیشه مقاومت در زمینی بازی کند که دشمن طراحی کرده است.
3 ـ چگونه میتوان اصول نظریه مقاومت را در زندگی روزمره مردم به کاربرد و تأثیر آن بر جامعه چیست؟
نظریههای علوم انسانی برای عملی شدن و کاربردی سازی در گام اول نیازمند به معرفی و تبیین هستند، درواقع جامعه مخاطب باید شناخت درستی از نظریه داشته باشد و به نقش و اثرگذاری نظریه در زندگی خودآگاهی پیدا کند. در گام دوم برای ارتباط نظریه با جامعه لازم است اهل علم نظریهها را سادهسازی کنند و بهصورت چهارچوب و مدل در اختیار جامعه قرار دهند. درواقع نمیتوان و نباید انتظار داشت جامعه مخاطب با مبانی و مفاهیم تخصصی نظریه ارتباط برقرار کند، جامعه نیازمند به الگوهای سادهشده و مفاهیم عملیاتی شده است، به همین دلیل لازم است نظریه بهوسیله مفاهیم عملیاتی و مدلهای کاربردی در اختیار جامعه مخاطب قرار گیرد.
4 ـ نقش نظریه مقاومت در حفظ اصول اسلام و مقابله با چالشهای امروزی جامعه چگونه است؟
طبیعی است که نظریههای برآمده از هر مکتب و آئینی برای تبیین و ترویج آن مکتب تولید میشوند. نظریه مقاومت نیز بهمثابه یک نظریه برآمده از مبانی اسلامی چنین حالتی دارد، درواقع نظریه مقاومت نشان میدهد که دین اسلام ظرفیت مدیریت و پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی انسان را دارد و قادر است مشکلات و مسائل جامعه انسانی را حل کند، یعنی میتواند بهدرستی مسائل و مشکلات مرتبط با زندگی انسان را شناسایی کند و پاسخ آنها را ارائه دهد، قابلیت پیشبینی پدیدههای انسانی و ارتباط بین آنها را دارد و قادر است راههای برونرفت از مسائل و مشکلات را نشان دهد و میتواند جامعه را از وضعیت موجود و مشکلات پیش روی آن به سمت وضعیت مطلوب پیش ببرد.
5 ـ نظریه مقاومت چگونه میتواند بهعنوان یک ابزار مؤثر در گسترش اسلام در دنیا استفاده شود؟
اساساً جامعیت و کارآمدی هر دینی در قدرت پاسخگویی آن دین به نیازهای انسان و جامعه نمود پیدا میکند، دین اسلام که دین خاتم است از این ظرفیت برخوردار است و میتواند به همه نیازهای انسان و جامعه پاسخ دهد. موضوع اصلی این است که اندیشمندان دینی و اهل علم و فکر باید بتوانند نظریههای دینی را استخراج کنند و در اختیار جامعه قرار دهند درواقع اهل علم نقش میانجی دارند که با تخصص خود دین را بهصورت روشمند میفهمند و نظریههای دینی را استخراج میکنند و در اختیار جامعه قرار میدهند. نظریه مقاومت یک نظریه دینی است که به دست امامین انقلاب اسلامی استخراجشده است و به زندگی اجتماعی راه پیداکرده است، طبیعی است که وقتی نظریه مقاومت میتواند پاسخی برای مشکلات و مسائل جامعه بشری داشته باشد و میتواند مسائل مرتبط با استعمار و استکبار را حل کند چنین نظریهای مورد استقبال قرار خواهد گرفت، بههرحال وقتی نظریههای مستخرج از مبانی دین اسلام بهدرستی کشف و تبیین گردند میتوانند به ترویج و گسترش اسلام کمک کنند.
6 ـ چه نقشی تحقیقات شما در تعمیق فهم عمومی از مقاومت اسلامی و تأثیرات آن بر جامعه دارد؟
به نظرم پژوهش ما یعنی کتاب «تبیین نظریه مقاومت مبتنی بر اندیشه امامین انقلاب» ازاینجهت مورد استقبال قرار گرفت که در نوع خود اولین پژوهش روشمند در موضوع نظریه مقاومت بود که بر اساس زبان و ساختار نظریههای علمی تدوینشده بود، درواقع بهصورت علمی و روشمند تلاش کردیم تا علمی بودن نظریه مقاومت را ثابت کنیم، یعنی ابعاد منطقی و معرفتی نظریه را تبیین کردیم، صورتبندی مفهومی نظریه را ترسیم کردیم و نوع رابطه و زمینههای ارتباطی نظریه با جامعه را ترسیم کردیم و نشان دادیم که مسئله اصلی نظریه مقاومت چیست؟ و این نظریه چه پاسخی به مسائل داده است و چه راهبردهای را تجویز میکند.
7 ـ آیا میتوانید نمونهای از تأثیرات واقعی نظریه مقاومت در کشور ما (ایران) و سایر جوامع اسلامی را بیان کنید؟
آشکارترین تأثیر نظریه مقاومت در جامعه ایران همین حرکت انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی و ماندگاری این نظام است. اینکه یک انقلاب دینی در دنیایی که دین از همه مناسبات اجتماعی حذفشده بود شکل میگیرد و میماند و تأثیرگذار میشود این نمونهای از تأثیرگذاری نظریه مقاومت در جامعه ایران است، اگر میخواهیم ارزش و اهمیت نظریه مقاومت و تأثیرگذاری بینظیر آن را درک کنیم باید به وسعت اردوگاه دشمنان انقلاب اسلامی نگاه کنیم، با اطمینان میتوان گفت در طول تاریخ هیچ انقلابی همانند انقلاب اسلامی به این اندازه دشمن نداشته است، تمدن غرب قدرتمندترین تمدن مادیگرا و آمریکا بینظیرترین نظام استکباری تاریخ بشر است که اراده کردهاند انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را از پیش رو بردارند اما حرکت انقلاب اسلامی ادامه دارد و نظام اسلامی سرپا است، پشتوانه این انقلاب و این نظام همین نظریههای دینی ازجمله نظریه مقاومت است.
در خارج از ایران نیز نظریه مقاومت بهمثابه یک الگوی موفق در حال گسترش است، اصلیترین ویژگی نظریه مقاومت که در خارج از ایران در حال ترویج است نپذیرفتن هژمونی استکبار و نشان دادن راههای مقابله با سلطه گری است این همان الگوی است که نظام سلطه به رهبری آمریکا از آن وحشت دارد. درواقع نظریه مقاومت بهصورت روشمند و علمی راههای شکست نظام سلطه و رسیدن ملتها به کرامت و آزادی را ترویج میکند. در حقیقت نظریه مقاومت پیشقراول شکست هژمونی نظام سلطه است.
8 ـ بازخوردی که تاکنون از خوانندگان کتاب دریافت کردهاید چگونه بوده است و چه تأثیری بر دیدگاههای آنها داشته است؟
حقیقت این است که بنده پیش از تدوین این کتاب نسبت به پژوهش در موضوع مقاومت علاقهمند بودم، به همین دلیل پایاننامه کارشناسی ارشد و رساله دکتری خودم را در موضوع مقاومت نوشتم، با تدوین این کتاب و بازخوردهای که دریافت کردم به این نتیجه رسیدم که موضوع مقاومت نیازمند پژوهشهای بنیادی و عمیق است و باید به این سمت گام برداریم، حقیقت این است که نظریه مقاومت وارد نزاع معرفتشناختی و انسانشناختی با نظریههای تمدن غرب شده و اگر باکارهای بنیادی و تخصصی از نظریه مقاومت دفاع نکنیم در عرصه میدان و اجتماع با چالشهای جدی مواجهه میشویم، وقتی نظریه مقاومت در مقابل نظریههای باتجربه و کهنهکار تمدن غرب قرار میگیرد اگر با پشتوانههای معرفتی تقویت نشود و بهدرستی تبیین نشود نمیتواند در مقابل نظریههای رقیب میدانداری کند؛ بنابراین فکر میکنم پرداختن به پژوهشهای بنیادی و پرداختن به الهیات سیاسی و اجتماعی نظریه مقاومت یک ضرورت پژوهشی است.
9 ـ نظر شما در مورد آینده تحقیقات درزمینه علوم اسلامی و نظریه مقاومت چیست و چه توصیهای برای پژوهشگران جوان دارید؟
پرسشهای در این سطح را باید اساتید و اندیشمندان علوم اسلامی پاسخ بدهند که به این موضوعات اشراف دارند، به نظر میرسد میدان اصلی منازعه هویتها و تقابل اصلی مکاتب و تمدنها در همین میدان علوم انسانی رقم میخورد. موفقیت و شکست در این میدان نشاندهنده موفقت و شکست در آینده است. این علوم انسانی است که مطلوبها را به تصویر میکشد و آینده را ترسیم میکند و چگونه رسیدن به آینده را تحلیل میکند. اگر در این عرصه حضور مؤثر نداشته باشیم یا شکست بخوریم در حقیقت سهم خود در ساختن آینده را از دست میدهیم و نمیتوانیم وضعیت موجود خودمان را بشناسیم و راه و روش رسیدن به وضعیت مطلوب را ترسیم کنیم.
درباره پژوهشگران جوان میتوانم به این تجربه خودم اشارهکنم وقتی یک مقدار وارد فضای تخصصی پژوهشهای علوم انسانی شدم به این نتیجه رسیدم که هر پژوهشگری که بخواهد عمق پیدا کند و از این دانشها و دادههای عام عبور کند بهشدت به علومی مانند فلسفه، معرفتشناسی و منطق نیاز دارد، بهعبارتدیگر مادامیکه پژوهشگر علوم انسانی با دانشهای چون فلسفه، معرفتشناسی و منطق آشنا نباشد نمیتواند به عمق نظریههای علوم انسانی دست پیدا کند درنتیجه نمیتواند بر این نظریهها اثر بگذارد و با نگاه انتقادی به دنبال نوآوری باشد. علاوه براین تخصص در معارف اسلامی بهخصوص پذیرش مرجعیت علمی قرآن نقش تعیینکنندهای در موفقیتهای علمی و پژوهشی دارند.
10 ـ نقش مقاومت در مقابله با تهدیدات خارجی و حفظ امنیت کشور چیست؟
نظریه و جبهه مقاومت در خط مقدم صیانت و دفاع از امنیت کشور قرار دارند. بزرگترین ویژگی واصلیترین نقش نظریه مقاومت در مقابل تهدیدات دشمنان این است که نظریه مقاومت قادر به شناسایی این دشمنان است، دشمنان ما با تسلطی که بر جنگهای شناختی دارند، تلاش میکنند تا حد امکان ناشناخته بمانند، اما نظریه مقاومت به دلیل بهرهگیری از منبع و ابزار معرفتشناختی وحی بهخوبی قادر به شناخت دشمنان است و این قدرت شناخت از دلایل اصلی بغض و کینه دشمن نسبت به نظریه و جبهه مقاومت است. درواقع نظریه مقاومت بهدرستی دشمن و دشمنان امت اسلامی را شناسایی کرده است و در مقابل آنها ایستاده است، این در حالی است که هنوز بخش عمده امت اسلامی و حکومتهای اسلامی قادر به شناخت دشمن حقیقی نیستند، بنابراین بزرگترین قابلیت و حُسن نظریه مقاومت همین قابلیت آن در شناخت دقیق از پدیدههای انسانی و اجتماعی است و این قدرت شناخت از ویژگیهای منحصربهفرد نظریه مقاومت است، اگر این نظریه در امت اسلامی فراگیر شود دیگر دشمنان اسلام نمیتوانند بر سرنوشت امت اسلامی تسلط پیدا کنند. باید توجه داشته باشیم اولین گام در مواجهه با هر تهدیدی شناخت دقیق آن تهدید است.
11- نظر شما در مورد نقش جوانان در پیشبرد نظریه مقاومت و آینده انقلاب اسلامی چیست و چگونه میتوان آنان را در این مسیر هدایت کرد؟
اینیک واقعیت است که جوانان سرمایه اصلی کشور هستند که اگر در مسیر مقاومت وارد نشوند و حمایت نکنند کار خیلی دشوار میشود؛ اما این پرسش که چگونه میتوان جوانان را در مسیر مقاومت و حمایت از مقاومت هدایت کرد بسیار مهم است، یک نکته کلیدی که برای همراه کردن جوانان وجود دارد این است که جوانان متأثر از نظریهها، الگوها و چهارچوبهای هستند که در زندگی آنها حضور دارند، امروزه سبک زندگی جامعه بهوسیله نظریههای غیربومی و غیردینی ساختاربندی شده است، وقتی محیط زندگی و زیستن جوانان با نظریهها الگوها و مدلهای غیربومی اشغالشده است. طبیعی است که جوانان تحت تأثیر این نظریهها و الگوها قرار میگیرند، مثلاً در جامعه ما سرمایهداری به یک الگو تبدیلشده است وقتی این الگو وارد سبک زندگی میشود برای جوان تبدیل به یک آرمان و اولویت میشود درنتیجه برای رسیدن به آن تلاش میکند. اگر بخواهم خلاصه عرض کنیم مادامیکه نظریههای دینی و نظریههای مثل مقاومت وارد سبک زندگی نشوند و تبدیل به الگو و اولویت برای جوانان نشوند نمیتوانند نسل جوان را با خود همراه کنند.