به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه: نشست علمی «سنجش عیار تمدنی بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» با حضور حجت الاسلام دکتر احمد رهدار، درپژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق علیه السلام برگزار شد.
در این نشست حجت الاسلام رهدار به چند نکته اساسی از بیانیه گام دوم انقلاب اشاره نمودند و در ذیل آن نیز نکاتی را بیان داشتند:
الف: بیانیه گام دوم از حیث محتوا، با بیانیه مقام معظم رهبری مدظله العالی در سال اول رحلت امام خمینی(ره) و بیانیه ایشان به مناسبت بیستمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، مشابهتهایی دارد که بیانیه گام دوم، در ادامه آنها و با تأکید بر ثبات مبانی و تکمیل کننده دو بیانیه قبل است.
ب: در این بیانیه، مقام معظم رهبری مدظله العالی از انقلاب اسلامی با عنوان «آغاز کننده عصر جدید» یاد کردند و با این اصطلاح، عملاً به تقابل با رنسانس رفتند؛ در ادبیات جهانی اصطلاح عصر جدید برای رنسانس بکار گرفته میشود که این اعلام تقابل و آغازی برای عصری جدید، نشان از توانایی و جرئت و جسارت انقلاب اسلامی مردم ایران برای ایجاد تحولات شگرف در آینده را دارد.
پ: نکته بعدی، توان انقلاب اسلامی در ساختن دوگانههای هویتساز برای حرکت انقلابی مردم ایران است که از واژهها و اصطلاحات تبیین کننده این تقابل، به تقابل «استکبار» و «استضعاف» در ادبیات سیاسی جهان میباشد. ایشان با ذکر این مثال گفتند: «اگر انقلاب داعیهدار ایجاد عصر جدید است باید بتواند داشتههای خود را ضمن ادبیات جدیدی ارائه نماید؛ نه اینکه اصطلاحاتی را از غرب به عاریت بگیرد و این دوگانهسازیها که در بیانیه هم به نمونههایی از آن اشاره شده، حرکتی در اصطلاحسازیِ مختص این حرکت است.
ت: در میان مبانی انقلاب اسلامی که وجه ممیزه آن با حرکتهای سیاسی در جهان است، تأکید انقلاب به «معنویت» میباشد. حرکتی که غرب به دنبال آن بود، کنار نهادن عنصر معنویت و توجه ویژه به مادیت است که نه از روی فراموشی معنویت بلکه با تئوریپردازی در جهت نفی معنویت و نابودی آن به پیش میرود.
ث: نکته مهم دیگری که ایشان در ضمن تبیین بیانیه گام دوم بدان اشاره نمودند، نگرانی رهبری معظم انقلاب مدظله العالی از عدم توجه به تاریخ و گذشته و عدم استفاده از تجربیات جنبشهای معاصر است که پایان این بیتوجهی به تاریخ و تجربه گذشته، تحریف تاریخ و نهایتاً از دست دادن انقلاب خواهد بود؛ در این زمینه، ایشان به نمونههایی که مورد غفلت یا تحریف عمدی تاریخ واقع میشوند نیز اشاراتی داشتند.
استاد در توضیح این مطلب افزودند:« خواستههایمان، متغیری از داشتههایمان است که اگر داشتهها خوب شناخته و تبیین نشوند، در وصول به خواستهها دچار مشکل و دردسر خواهیم شد».
ج: نکته مهم دیگری که استاد در ارائه نشست علمی برآن تاکید داشتند، توجه جریان انقلابی به «مقیاس تحلیل انقلاب» و تحلیل موفقیت و یا شکست انقلاب در برهههای گوناگون براساس مقیاس صحیح بود. ایشان، مقیاس تحلیل انقلاب را نه «جامعه شناسی سیاسی»، بلکه «فلسفه تاریخ » دانسته، بیان داشتند: جامعهشناسی که گرفتار روزمرگی و کَثَرات است، فاقد توانایی تحلیل کامل از انقلاب و اغلب بر ضد انقلاب میباشد ولو اطلاعات و مقدمات اولیه صحیح هم باشد، نتایج غلطی را ارائه خواهد داد. اما با توجه به تحلیلهای فلسفه تاریخی، میشود برگ برنده و مزیت نسبی انقلاب نسبت به سایر حرکتهای سیاسی را تحلیل درست نمود.
بر اساس این تحلیلهای فلسفه تاریخی- نه براساس دستاوردهای مادی که در همه جای دنیا با بیش و کمی موجود است- «میشل فوکو» در جزوه چند صفحهای خود در ابتدای انقلاب، «معنویت سیاسی» را مزیت انقلاب میداند و دانشمند دیگری در کتابی به نام «انقلابی به نام خدا»، سطح تحلیلها را در این حد میدانند که هم اکنون برای تحلیل انقلاب اسلامی و چیستی آن از این اصطلاحات باید بهره برد.
نشست با پرسش برخی از حضار و پاسخهای استاد ادامه یافت….