‘گفتگو علی فرجادیان بجستان – مصاحبه اختصاصی با دکتر رشیدی زاده؛ دفاع مقدس، حافظه راهبردی ملت ایران
#پژوهشکده_علوم_سیاسی
#گروه_انقلاب_اسلامی_مسایل_ایران
مقدمه
دفاع مقدس، آن حماسه سترگ هشتساله، صرفاً یک نبرد نظامی نبود؛ بلکه تجلیگاه روح جمعی ملتی بود که در برابر تهاجم بیرحمانه رژیم بعث عراق، با تمام وجود ایستاد. این واقعه تاریخی، در دل خود تجربهای چندوجهی از مدیریت جهادی، فرهنگ ایثار، عقلانیت راهبردی و هویت ملی را نهفته دارد. نسلی از جوانان، با دستان خالی اما دلهایی سرشار از ایمان، توانستند در برابر یکی از مجهزترین ارتشهای منطقه مقاومت کنند و برگهایی زرین در تاریخ معاصر ایران رقم زنند.
امروز، در سایه تحولات منطقهای و تهدیدهای نوین، ازجمله جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران، بازخوانی آن تجربه تاریخی نهتنها ضرورتی علمی و فرهنگی، بلکه راهبردی برای تداوم مقاومت و بازدارندگی ملی است. در همین راستا، گفتوگویی داشتهایم با دکتر بهنام رشیدی زاده، پژوهشگر برجسته حوزه مطالعات مقاومت و عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علوم اسلامی امام صادق علیهالسلام تا ابعاد مختلف این تجربه را واکاوی کنیم.
محور اول: تحریفات و شبهات دفاع مقدس
آیا ایران آغازگر جنگ بود؟
خیر، چنین ادعایی نهتنها خلاف واقع است، بلکه تحریفی آشکار از تاریخ معاصر محسوب میشود. در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، رژیم بعث عراق به فرماندهی صدام حسین، با نقض آشکار قوانین بینالمللی، حملهای گسترده به خاک ایران آغاز کرد. این تجاوز با اشغال بخشهایی از استان خوزستان همراه بود. ایران در واکنش به این تهاجم، وارد فاز دفاعی شد. سازمان ملل متحد نیز در قطعنامههای بعدی، عراق را بهعنوان آغازگر جنگ و متجاوز معرفی کرد؛ بنابراین، ایران نه آغازگر جنگ، بلکه مدافع تمامعیار استقلال و تمامیت ارضی خود بود
چرا باوجود آزادسازی خرمشهر، جنگ ادامه یافت؟
فتح خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱، نقطهای درخشان در تاریخ دفاع مقدس بود، اما پایان تهدیدات نبود. بخشهایی از خاک ایران همچنان در اشغال دشمن باقیمانده بود و رژیم بعثی هیچ نشانهای از عقبنشینی یا پذیرش صلح عادلانه نشان نمیداد. پذیرش آتشبس در آن مقطع، به معنای تثبیت اشغالگری و پاداش دادن به متجاوز بود. ادامه جنگ، ضرورتی راهبردی برای آزادسازی کامل خاک، تأمین امنیت ملی و جلوگیری از تکرار تجاوزات بود
آیا دفاع مقدس فقط بر احساسات مذهبی تکیه داشت؟
ایمان مذهبی بیتردید نقش محرک و انگیزشی داشت، اما دفاع مقدس تنها بر احساسات استوار نبود. عملیاتهای پیچیدهای مانند والفجر ۸ و کربلای ۵ حاصل تحلیلهای دقیق اطلاعاتی، طراحیهای نظامی نوآورانه و مدیریت جهادی بودند. دفاع مقدس تلفیقی از عقلانیت راهبردی، معنویت عمیق و تجربهگرایی عملی بود که توانست در برابر ارتشی مجهز و موردحمایت قدرتهای جهانی ایستادگی کند
آیا جنگ هشتساله فقط خسارت داشت؟
جنگ تحمیلی خسارتهای مادی و انسانی فراوانی داشت، اما در کنار آن، دستاوردهای مهمی نیز حاصل شد:
- شکلگیری صنایع دفاعی بومی
- تربیت نسل جدیدی از فرماندهان و مدیران
- تقویت وحدت ملی و انسجام اجتماعی
- تثبیت استقلال سیاسی و امنیت ملی
این دستاوردها امروز نیز در ساختار دفاعی و امنیتی کشور مشهودند و بهعنوان سرمایههای راهبردی محسوب میشوند.
پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شکست ایران بود؟
پذیرش قطعنامه تصمیمی عقلانی و راهبردی بود. ایران پس از تثبیت موقعیت نظامی و سیاسی خود، برای جلوگیری از فرسایش بیشتر و حفظ دستاوردها، قطعنامه را پذیرفت. درنهایت، عراق بهعنوان متجاوز شناخته شد و ایران توانست موقعیت خود را در عرصه بینالمللی تثبیت کند.
آیا مردم بهاجبار به جنگ رفتند؟
نه. میلیونها نفر از اقشار مختلف جامعه، ازجمله دانشآموزان، دانشجویان، کارگران و زنان، داوطلبانه به جبههها رفتند. بسیج مردمی نقش محوری داشت و روحیه ایثار و فداکاری در سراسر کشور موج میزد. سربازی اجباری وجود داشت، اما ستون اصلی جنگ را نیروهای داوطلب تشکیل دادند.
آیا ایران میتوانست بهجای مقاومت، به قدرتهای جهانی تکیه کند؟
اتکا به قدرتهای جهانی در آن زمان به معنای از دست دادن استقلال بود. بسیاری از قدرتهای غربی از صدام حمایت میکردند. ایران با تکیهبر مردم، ایمان و توان داخلی توانست استقلال خود را حفظ کند. این تجربه امروز نیز در مواجهه با تهدیدهای منطقهای تکرار شده است.
چرا دشمنان امروز تلاش میکنند تاریخ جنگ را تحریف کنند؟
تحریف دفاع مقدس باهدف تضعیف روحیه ملی و کاهش اعتمادبهنفس نسل جوان صورت میگیرد. دشمنان تلاش دارند جنگ را بیفایده یا شکستخورده جلوه دهند تا مشروعیت مقاومت را زیر سؤال ببرند. بازخوانی دقیق دفاع مقدس، ابزاری برای مقابله با این تحریفهاست.
محور دوم: پیوند دفاع مقدس با جریان مقاومت و تحولات منطقه
چگونه دفاع مقدس ایران به شکلگیری جریان مقاومت منطقهای کمک کرد؟
دفاع مقدس، نخستین تجربه عملی ایستادگی در برابر سلطهطلبی جهانی بود. ایران با تکیهبر ایمان مردم، توان داخلی و مدیریت جهادی، نشان داد که میتوان در برابر قدرتهای بزرگ ایستادگی کرد. این الگو، الهامبخش گروههایی مانند حزبالله لبنان، حماس فلسطین و انصار الله یمن شد و به شکلگیری جریان مقاومت منطقهای انجامید؛ جریانی که امروز در برابر اشغالگری و تجاوز ایستاده است
چرا بازخوانی دفاع مقدس برای نسل امروز ضروری است؟
نسل امروز با تهدیدهایی نوین مانند جنگهای رسانهای، اقتصادی و سایبری مواجه است. بازخوانی دفاع مقدس، روحیه ایستادگی، ابتکار و اعتماد به توان داخلی را تقویت میکند. این بازخوانی نهتنها یک ضرورت تاریخی، بلکه یک نیاز راهبردی برای استمرار مقاومت در برابر چالشهای نوین است
آیا تجربه دفاع مقدس میتواند آینده جریان مقاومت را تضمین کند؟
تجربه دفاع مقدس، نهتنها یک واقعه تاریخی، بلکه یک مکتب راهبردی و فرهنگی است که بنیانهای مقاومت را در ایران و منطقه شکل داده است. این تجربه، ایران را از یک کشور آسیبپذیر به یک قدرت منطقهای با توان بازدارندگی تبدیل کرد. در طول هشت سال جنگ، ملت ایران آموخت که با تکیهبر ایمان، خودباوری و اتکاء به ظرفیتهای داخلی میتوان در برابر قدرتهای جهانی ایستاد.
امروز، جریان مقاومت منطقهای از لبنان تا فلسطین، از یمن تا عراق، از همین مکتب الهام گرفته و توانسته است در برابر تجاوزات و اشغالگریها ایستادگی کند. بااینحال، تضمین آینده مقاومت تنها با تکرار گذشته ممکن نیست؛ بلکه نیازمند بازخوانی هوشمندانه تجربهها، بهرهگیری از فناوریهای نوین و انطباق با تحولات ژئوپلیتیکی است. دفاع مقدس، چراغ راه است؛ اما حرکت در مسیر آینده نیازمند بصیرت، نوآوری و وحدت راهبردی است.
شباهتهای راهبردی میان دفاع مقدس و جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران چیست؟
در هر دو نبرد، ایران با دشمنی مواجه بود که ازنظر تجهیزات، حمایت بینالمللی و قدرت رسانهای برتر به نظر میرسید؛ اما آنچه این معادله را برهم زد، عنصر ایمان، ابتکار و حضور مردم درصحنه بود. در دفاع مقدس، رزمندگان با دستخالی اما دلهای پر از ایمان، توانستند ماشین جنگی دشمن را متوقف کنند. در جنگ ۱۲ روزه نیز، پاسخ قاطع ایران به تجاوز اسرائیل، نشان داد که دوران بیپاسخماندن حملات گذشته است.
شباهت دیگر، نقش مردم است. در هر دو عرصه، مردم نهتنها پشتیبان بلکه بازیگر اصلی بودند. از حضور در جبههها تا حمایتهای مردمی، از تولید محتوا تا مقاومت فرهنگی. دشمن در هر دو مورد، نتوانست به اهداف راهبردی خود برسد و این شکست، حاصل مقاومت مبتنی بر مردمسالاری دفاعی است.
نقش رسانهها در تحریف واقعیتهای دفاع مقدس و مقاومت امروز چیست؟
رسانههای معاند، با بهرهگیری از فنهای جنگ نرم، تلاش دارند تصویر مقاومت را مخدوش کنند. آنان با تحریف تاریخ، وارونه نمایی واقعیتها و القای یأس، سعی دارند نسل جوان را از آرمانهای مقاومت دور سازند. دفاع مقدس را بهعنوان یک جنگ بیثمر و مقاومت امروز را بهعنوان ماجراجویی بیهدف معرفی میکنند.
در برابر این هجمه، وظیفه رسانههای متعهد، بسیار سنگین است. باید با روایتگری دقیق، مستند و هنرمندانه، حقیقت را به تصویر کشید. تولید فیلم، مستند، رمان و محتوای دیجیتال با محوریت مقاومت، میتواند سد محکمی در برابر تحریفها باشد. همچنین بازخوانی تاریخی، گفتوگو با رزمندگان و تبیین دستاوردهای مقاومت، ابزارهایی مؤثر برای مقابله با جنگ روایتها هستند.
چگونه تجربه دفاع مقدس به بازدارندگی امروز ایران کمک کرده است؟
دفاع مقدس، ایران را به خودباوری رساند. در آن دوران، تحریمهای گسترده، کمبود تجهیزات و فشارهای بینالمللی، ایران را وادار کرد تا به ظرفیتهای داخلی روی آورد. نتیجه آن، شکلگیری صنایع دفاعی بومی، توسعه سامانههای موشکی و تسلط بر تاکتیکهای جنگ نامتقارن بود.
امروز، این توانمندیها در قالب قدرت پهپادی، دفاع سایبری و شبکههای مقاومت منطقهای، بازدارندگی مؤثری ایجاد کردهاند. دشمنان ایران، پیش از هر اقدام، باید هزینههای سنگین آن را محاسبه کنند. این بازدارندگی، نه حاصل خرید تسلیحات، بلکه نتیجه تجربهای است که با خون و ایثار بهدستآمده است.
ابعاد فرهنگی و هویتی دفاع مقدس چه تأثیری بر جریان مقاومت دارد؟
دفاع مقدس، ارزشهایی را در فرهنگ ملی ایران نهادینه کرد که امروز شالوده جریان مقاومت هستند. ایثار، صداقت، استقلالطلبی و وحدت، مفاهیمی هستند که در دل جامعه ایرانی ریشه دواندهاند. این ارزشها، نهتنها در میدان جنگ، بلکه در عرصههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز حضور دارند.
جریان مقاومت امروز، بدون این بنیان فرهنگی، نمیتواند پایدار بماند. انگیزه حضور در میدانهای نوین، از همین ارزشها نشأت میگیرد. مقاومت، یک تاکتیک نظامی نیست؛ بلکه یک فرهنگ زیسته، یک هویت جمعی و یک آرمان انسانی است که در دفاع مقدس شکل گرفت و امروز در برابر ظلم و اشغالگری ایستاده است.
آموزش و انتقال تجربه دفاع مقدس به نسل جدید چه ضرورتی دارد؟
نسل جوان، آیندهساز مقاومت است. اگر این نسل، باتجربههای دفاع مقدس آشنا نباشد، در برابر تهدیدهای نوین آسیبپذیر خواهد بود. آموزش صحیح، بازخوانی عملیاتها، تبیین مدیریت جهادی و بیان درسهای اخلاقی جنگ، ابزارهایی حیاتی برای تربیت نسلی مقاوم، هوشمند و مسئولیتپذیر هستند.
این آموزشها باید در قالبهای متنوع ارائه شوند؛ از کتاب و فیلم گرفته تا بازیهای رایانهای و شبکههای اجتماعی. همچنین گفتوگو با رزمندگان، بازدید از مناطق عملیاتی و شرکت در برنامههای فرهنگی، میتواند پیوند نسل جدید با آرمانهای مقاومت را تقویت کند. انتقال تجربه، نهتنها وظیفهای فرهنگی، بلکه یک مسئولیت ملی است.
محور سوم: نقش جوانان، مدیریت جنگ و مدیریت امروز کشور
نقش جوانان در دوران دفاع مقدس چه بود؟
در دوران پرشکوه دفاع مقدس، جوانان نهتنها نیروی انسانی جبههها بودند، بلکه روح و جان آنها محسوب میشدند. آنان با شور ایمان و شعور انقلابی، در صف مقدم نبرد ایستادند و با دستانی خالی اما دلهایی سرشار از امید و اراده، حماسههایی آفریدند که تاریخ را به تحسین واداشت.
بسیاری از فرماندهان میانی و حتی عالیرتبه، از میان همین جوانان برخاستند؛ جوانانی که نه تجربه نظامی داشتند و نه آموزشهای کلاسیک، اما با تکیهبر بصیرت، جسارت و توکل، فرماندهی عملیاتهای پیچیده را بهدست گرفتند.
ابتکارات رزمی، مهندسی جنگ، طراحی عملیاتهای چریکی و حتی ساخت تجهیزات ابتدایی، همه و همه محصول ذهنهای خلاق و دستان پرتوان جوانان بود.
روحیه ایثار، فداکاری و بیاعتنایی به دنیا، آنان را به نمادهای مقاومت بدل کرد؛ جوانانی که مرگ را نه پایان، بلکه آغاز راهی جاودانه میدانستند.
در حقیقت، جوانان در دفاع مقدس، نهتنها مدافع خاک وطن بودند، بلکه حافظ شرافت، ایمان و آرمانهای انقلاب اسلامی شدند.
جوانان امروز چه وظیفهای در ادامه راه مقاومت دارند؟
جوان امروز، وارث میراثی عظیم است؛ میراثی که با خون و جان نسل پیشین به او رسیده است. اگر دیروز میدان نبرد، خاکریزهای جنوب و غرب کشور بود، امروز سنگر مقاومت در عرصههای نوین شکلگرفته است.
عرصههایی چون علم و فناوری، اقتصاد دانشبنیان، فضای مجازی، رسانه و دیپلماسی فرهنگی، میدانهای جدیدی هستند که دشمن در آنها صفآرایی کرده است.
جوان امروز باید با همان روحیه ایثار و ابتکار، در این جبههها بدرخشد؛ باید مرزهای دانش را فتح کند، باید در برابر تهاجم فرهنگی بایستد و باید با تولید قدرت نرم، پیام انقلاب را به گوش جهانیان برساند.
موفقیت جریان مقاومت در آینده، نه با سلاح، بلکه با اندیشه، خلاقیت و توانمندیهای علمی و فرهنگی نسل جوان رقم خواهد خورد.
جوان امروز، باید حافظ آرمانها باشد و درعینحال، معمار آیندهای روشنتر؛ آیندهای که در آن، استقلال، عزت و پیشرفت، ثمره مجاهدت او خواهد بود.
مدیریت جنگ تحمیلی چه ویژگیهایی داشت؟
مدیریت در دوران دفاع مقدس، الگویی بیبدیل از رهبری جهادی و مردمی بود؛ الگویی که در آن، عقلانیت، ایمان و حضور میدانی درهمآمیخته بودند.
فرماندهان جنگ، نه در اتاقهای شیشهای، بلکه در دل میدان نبرد تصمیمگیری میکردند؛ آنان خاکنشین بودند، نه تختنشین.
سبک مدیریت مبتنی بر سادهزیستی، اعتماد به مردم و مشارکت عمومی بود؛ هر رزمنده، خود یک مدیر بود و هر تصمیم، حاصل مشورت و شناخت دقیق از شرایط میدانی.
ایمان به وعدههای الهی، روحیه توکل و باور به پیروزی، موتور محرک این مدیریت بود؛ مدیریتی که در سختترین شرایط، امید را زنده نگه میداشت و شکست را به فرصت بدل میکرد.
این سبک مدیریتی، نهتنها جنگ را اداره کرد، بلکه روحیهای را در جامعه تزریق نمود که تا امروز، الهامبخش حرکتهای بزرگ ملی است.
چه نسبتی میان مدیریت دوران دفاع مقدس و مدیریت امروز کشور وجود دارد؟
مدیریت دفاع مقدس، گنجینهای است که اگر بهدرستی استخراج و به کار گرفته شود، میتواند بسیاری از گرههای امروز کشور را بگشاید.
اصولی چون مدیریت جهادی، اعتماد به نیروهای جوان، مردمیکردن امور و سادهزیستی مسئولان، همچنان کارآمد و راهگشا هستند.
هرجا این اصول رعایت شده، شاهد پیشرفت بودهایم؛ از صنایع دفاعی گرفته تا فناوری هستهای، از اقتصاد مقاومتی تا تولیدات دانشبنیان.
در گام دوم انقلاب، کشور نیازمند مدیرانی است که مانند فرماندهان دفاع مقدس، اهل میدان باشند، نه اهل شعار؛ مدیرانی که با مردم زندگی کنند، نه در حاشیه آنها.
نسبت میان مدیریت آن دوران و امروز، نسبت الگو و نیاز است؛ دفاع مقدس، دانشگاهی بود که درسهای آن هنوز خواندهنشدهاند و نسل امروز باید با بازخوانی آن، مسیر آینده را روشن سازد.
سخن پایانی …
در هنگامهای که جهان در گرداب تحولات شتابزده و تهدیدهای نوین فرورفته، بازخوانی دفاع مقدس همچون چراغی در تاریکی، مسیر عزت و استقلال را روشن میسازد. آنچه در هشت سال حماسه و خون رخ داد، صرفاً نبردی برای خاک نبود؛ بلکه آزمونی برای سنجش ایمان، اراده و هویت یک ملت بود. دفاع مقدس، مدرسهای بود که در آن، جوانان با دستان خالی اما دلهایی سرشار از یقین، درس ایستادگی نوشتند و با مرکب خون، سند استقلال را امضا کردند.
دکتر رشیدی زاده در این گفتوگوی ژرف، نشان داد که دفاع مقدس نه یک خاطره، بلکه یک راهبرد زنده است؛ نه یک رویداد گذشته، بلکه الگویی برای آینده. تحریف آن، تحریف روح مقاومت است و فراموشی آن، بریدن ریشههای هویت ملی. از دل آن تجربه، نهتنها صنایع دفاعی و مدیریت جهادی زاده شد، بلکه فرهنگی از ایثار، صداقت و اعتماد به مردم شکل گرفت که امروز نیز ستون فقرات جریان مقاومت منطقهای است.
نسل امروز، اگرچه در میدانهای متفاوتی چون علم، فناوری، اقتصاد و رسانه میجنگد، اما همچنان وارث همان روحیهای است که خرمشهر را آزاد کرد و در برابر ارتشهای تا بن دندان مسلح ایستاد. وظیفه این نسل، نه تکرار گذشته، بلکه تداوم آن در قالبی نوین است؛ با همان ایمان، همان ابتکار و همان اعتماد به توان داخلی.
در پایان، دفاع مقدس را باید نه در قابهای خاکخوردِ تاریخ، بلکه در آیینه امروز دید؛ آیینهای که در آن، چهره مقاومت، بازدارندگی و عزت ملی همچنان میدرخشد. این تجربه، میراثی است که اگر با بصیرت و آگاهی منتقل شود، میتواند نسلهای آینده را در برابر هر طوفان، استوار نگاه دارد.