برخی معتقدند آمریکا به دنبال سوء استفاده از همه کشورهاست، برای من سوال است که آمریکا از کشورهای اروپایی چگونه بهرهکشی میکند؟
پاسخ
بله امریکا در زمینه حضور و مداخله در کشورها تنها به کشورهای آسیای و افریقایی اکتفا نکرده بلکه هر جا منافعی داشته باشد به مداخله و سلطه می پردازد. در ادامه مقداری این موضوع را توضیح میدهیم:
رفتار امریکا با کشورهای اروپایی
برای این که موضوع روشن شود بهتر است با یک مثال شروع کنیم: کشور آلمان! یک کشور معتبر و جنتلمن که از برترین کشورهای صنعتی و مهم اروپاست و اقتصاد پایداری دارد و حتی از نظر سیاسی آنقدر معتبر است که در مذاکراتِ برجام، همان «یک» در «1+5» است.
استفاده از خاک آلمان برای حمله به کشورهای دیگر
مجهزترین پایگاههای ارتش امريکا، در آلمان قرار دارد! به عنوان نمونه میتوان از پایگاه رامشتاینِ امريکا در آلمان نام برد که برای فرماندهی حملۀ هوایی به کشورهای عراق، یمن، سومالی و هر کشوری در این منطقه که مشکوک به فعالیتهای تروریستی باشد، مورد استفاده قرار می گیرد.[1]
تهدید آلمان توسط آمریکا
آمریکا همواره آلمان را تهدید می کند که اگر بخشی از ثروت خود را به آمریکا ندهد، در مقابل حملات نظامی دشمنان! از آلمان حمایت نمیکند و به این بهانه ثروت عظیمی از آلمان را راهی جیب خود میکند.
مثلا دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امريکا بر تصمیم خود برای کاهش شمار نیمی از نظامیان کشورش در خاک آلمان تأکيد کرد و گفت که برلین همچنان در پرداخت سهم خود از مشارکت در ناتو کوتاهی میکند و در روابط تجاری با ایالات متحده نیز رفتار مناسبی ندارد.
به گفته همین خبرگزاری «در حال حاضر (16 ژوئن 2020م) طبق گفته دونالد ترامپ حدود ۵۲ هزار سرباز امريکایی در خاک آلمان حضور دارند[2] و این میزان بیشترین شمار نظامیان امريکایی مأمور برای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ـ ناتو ـ در خارج از ایالات متحده را تشکیل میدهند. امريکا در نظر دارد این تعداد نیرو را به ۲۵ هزار نفر کاهش دهد.»[3]
ریچارد گرنل سفیر امريکا در آلمان با خبرگزاریهای آلمانی مصاحبه میکند و میگوید:
«این تصور که مالیاتدهندگان امريکایی باید هزینه حضور بیش از 50 هزار نظامی ایالات متحده در آلمان را بپردازند، بدون تردید توهینآمیز است!»[4] وی در ادامه میگوید:
جورجت ماسباچر، سفیر امريکا در ورشو نیز گفته که لهستان برخلاف آلمان به وعدۀ خود برای تخصیص 2 درصد تولید ناخالص داخلی این کشور برای تأمين بودجه ناتو پایبند است. با انتقال سربازان امريکایی از آلمان به لهستان موافق هستیم.[5]
میدانید دعوا بر سر چیست؟ واشنگتن از برلین خواسته 2 درصد از تولید ناخالص داخلی آلمان را برای این نیروها هزینه کند، اما این کشور تنها با 36/1 درصد موافقت کرده است.[6]
دیدگاه مردم آلمان از حضور نیروهای امریکا در این کشور
جالب است که خود مردم آلمان به این وضعیت اعتراض دارند. مدت کوتاهی پس از اتحاد دو آلمان (1990-1991م) نتایج نظرسنجی مؤسسۀ رند نشان داد 57 درصد آلمانیها، از جمله 84 درصد مردم آلمان شرقی، به خروج کامل نیروهای امريکایی از کشورشان امیدوار هستند.[7]
آهوی ختن
در اینجا آلمان، برای امريکا نقشِ گاو شیرده را بازی نمیکند بلکه آهوی خُتَن است که محصولات لبنیاش، بسیار باکیفیت تر از گاو شیرده است؛ چون 2 درصد از تولید ناخالص داخلی آلمان، بسیار مرغوبتر از پولِ نفتِ خامی است که عربستان با خام فروشی کسب میکند و در جیب امريکا می ریزد.
این همان سهم امريکا از ثروت کشورهای دیگر است که در عنوان قبلی به آن پرداخته شد. اما نکتۀ مورد نظر ما در اینجا، برخورد امريکا با آلمان در قبال پرداخت این سهم است. امريکا تحقیر میکند و از موضع بالا سخن میگوید ولی مسئولان آلمان می پذیرند!!!
سفیر آمریکا یا افسر استثمارگر
سفیرِ امريکا به قدری در امور آلمان دخالت میکرد که برخی احزاب آلمانی خواهان برکناریِ وی شدند. مارتین شولتز، از اعضای بلند پایه حزب سوسیال دموکرات و رقیب مرکل در انتخابات پارلمانی گذشته، ریچارد گرنل، سفیر جدید امريکا در برلین را غیر قابل تحمل دانسته و خواستار برکناری سریع وی شد.
شولتز در پیامی توئیتری اعلام کرد که ریچارد گرنل مانند یک دیپلمات رفتار نمیکند، بلکه مانند یک افسر استعمارگر رفتار میکند.[8] شرودر صدراعظم سابق آلمان، «ریچارد گرنل» سفیر امريکا در آلمان را با عبارت «افسر اشغالگر» توصیف کرده و گفته بود:
وقتی من به رفتارهای سفیر امريکا در آلمان نگاه میکنم این تصور را دارم که وی بیشتر خود را به عنوان یک افسر اشغالگر میبیند تا سفیر ایالات متحده امريکا در یک کشور مستقل.[9]
به تمام اینها، جاسوسی کردن آژانس امنیت ملی امريکا از آنگلا مرکل را هم اضافه کنید![10]
رفتار تحقیرآمیز امریکا با دیگر کشورها
رفتار تحقیرآمیز امریکا با دیگر کشورها
احتمالاً تحقیر رئیس جمهور صربستان توسط ترامپ را به خاطر دارید. ترامپ پشت میز خود نشسته و رئیس جمهور صربستان جلوی میز او روی یک صندلی مانند متهم قرار گرفته بود.[11] این غرور و تکبر، ربطی به ترامپ ندارد.
باراک اوباما و حامد کرزای
باراک اوباما هم همین طور بود. اوباما بدون اعلام قبلی، وارد پایگاه هوایی بگرام افغانستان می شود و با نظامیان امريکایی دیدار میکند و می گوید برنامهای برای دیدار با حامد کرزای ندارد و البته اگر کرزای مایل به ملاقات است به بگرام بیاید! متوجه هستید که اوباما در خاک افغانستان است.
البته کرزای هم به بگرام نمیرود و پیام میدهد که حاضر است در ارگ از اوباما پذیرایی کند.[12]
استقبال عجیب از رئیس جمهور افغانستان
اشرف غنی و عبدالله عبدالله رؤسای جمهور افغانستان در صدر هیأتی عالیرتبه وارد امريکا میشوند، ولی هیچ کس از مقامات سیاسی امريکا به استقبال آنها نمی آیند. امريکاییها حتی خودرو برای بردنشان به هتل نفرستادند. خودروهایی که برای انتقال شان آمد، توسط سفارت افغانستان در آنجا اجاره شده بود. اشرف غنی بعد از خروج از هواپیما، راننده تاکسی را با مقامات سیاسی کاخ سفید اشتباه گرفته و مقابل وی دست بر سینه می گذارد و تعظیم میکند.[13] خلاصه اینکه «حاکمیتِ امريکا»، مستکبر است و حتی از تحقیرِ کشوری مثل آلمان دست برنمیدارد.
شاه ایران فقط بله بله میگفت!
آنچه امريکا با آلمان در حال حاضر انجام میدهد، برای ایرانیان خاطره شده است. در زمان پهلوی همین اتفاقات می افتاد. به عنوان یک نمونه، سِر پیتر رمزباتم[14] سفیر انگلیس در ایران در سالهای 1350-1353 در مورد رفتار شاه ایران هنگامی که با وی صحبت میکرد، چنین میگوید:
او هم همیشه میگفت … همیشه میگفت «بله، هاه، بله، بله. شاید حق با شما باشه.» عملاً هیچ وقت … میدانید، عادت داشت بگوید «بله» و هیچ توجهی هم به مشاوره شما نکند. اما عادت داشت بگوید «بله». تقریباً هیچ وقت به وضوح کسی را پس نمیزد.[15]
همچنین وی در مورد ملاقاتهایی که با شاه داشت میگوید:
هر دو هفته یک بار شاه را میدیدم. فکر میکنم مشخصاً سفرای امريکا و بریتانیا را مرتبتر از باقی آدمها میدید. گمان میکنم هر دو هفته یک بار. وقتهایی که قضیهای بود، مثل مورد ابوموسی و تُنبها، بیشتر همدیگر را میدیدیم.[16]
دستور آمریکا به شاه برای ترک کشور
به عنوان یک نمونه بسیار عجیب از بیاختیاری محمدرضا شاه، به این قسمت از خاطرات ویلیام سولیوان توجه کنید:
… پيامى از واشينگتن دريافت داشتم مبنى بر اينكه در اولين فرصت با شاه ديدار كنم و به او بگويم كه دولت ايالات متحده امريكا مصلحت شخص شاه و کشور را در اين مىبيند كه هرچه زودتر از ايران خارج شود … من تا آنجا كه مىتوانستم با لحن ملايم و مهربان مضمون پيام واشنگتن را به شاه ابلاغ كردم.
او با دقت و با آرامش به پيامى كه او را به ترک كشور دعوت مىكرد گوش داد و وقتى كه حرفهاى من تمام شد، رو به من كرد و با لحنى كم و بيش ملتمسانه گفت:
«خيلى خوب. اما كجا بايد بروم؟» پيامى كه از واشنگتن دريافت كرده بودم به اين نكته اشارهاى نداشت. ناچار پاسخ گفتم در اين خصوص دستورى دريافت نكردهام، ولى به عنوان اظهارنظر خودم گفتم: «ملک شخصى شما در سوئيس چطور است؟» شاه بلافاصله اين نظر را رد كرد و گفت وضع سوئيس از نظر امنيتى مناسب نيست.
سپس قبل از اينكه من پيشنهاد ديگرى را عنوان كنم گفت :«ما در انگلستان هم ملكى داريم ولى هواى آنجا خيلى بد است.» شاه پس از بيان اين مطلب سكوت اختيار كرد و با چشمانى پر از احساس به من خيره شد. لحظهاى بعد گفتم: «آيا ميل داريد براى ارسال دعوتنامهاى از امريكا اقدام كنم و ترتيب مسافرت شما را به امريكا بدهيم؟» شاه يکمرتبه از جاى خود حركت كرد و با هيجانى شبيه پسربچهاى گفت: «اوه. شما اين كار را براى من مىكنيد؟»[17]
انقلاب معادلهها را عوض کرد
این وضعیت ایران در زمان شاه بود. چیزی شبیه آنچه که الآن برای آلمان ـ البته با کمی رنگ و لعابِ دیپلماتیک تر! ـ اتفاق میافتد. به همین دلیل است که میگوییم تحقیرهای آلمان توسط سفیر امريکا، برای ایرانیان، تبدیل به خاطره شده است. چون بعد از انقلاب، وضعیت کاملاً بر عکس شد. دیگر امريکا و انگلیس و کلّاً جهان سلطه، نتوانستند به ایران به عنوان یک کشور ضعیف و فرمانبردار نگاه کنند.
آنها دیگر نمیتوانند هر تصمیمی را که اراده کردند در داخل ایران اجرا کنند. دیگر نمیتوانند هر جور خواستند با ایران برخورد کنند و هیچ پاسخی نشوند. تحقیر کنند تحقیر میشوند. نمونۀ واضح آن، دستگیری تفنگداران امريکایی در خلیج فارس و در آبهای ایران و یا حمله به عین الاسد بود. احتمالاً صداهای بریده و پراسترس ترامپ را بعد از حمله به عین الاسد هنگام کنفرانس خبری به خاطر داشته باشید. هیچ کشوری در دنیا نمی توانست ترامپ را اینطور به نفس نفس زدن وادار کند.
امريکا دیگر نمیتواند ما را وادار کند تا بخشی از ثروت خود را برای حضور نظامیانش در نقاط مختلف دنیا به او بدهیم.
منابع
[1]. مهاجر نیوز، «ایالات متحده امريکا: بیش از ۹ هزار افغان در پایگاه رامشتاین امريکا در آلمان به سر میبرند»، دسترسى در: https://b2n.ir/z35390.
[2]. گفته میشود ۲۷ درصد پایگاههای نظامی امريکا در جهان، در آلمان قرار دارد. در حال حاضر حدود 20 درصد نیروهای نظامی ایالات متحده امريکا که در خارج از این کشور مستقر هستند، در آلمان بسر میبرند.
[3]. يورونيوز، «برلین: حضور نیروهای امريکایی در آلمان برای امنیت امريکا و اروپا مهم است»، همان.
[4]. خبرگزاری آناتولی، «سفیر امريکا در برلین: انتظار آلمان توهینآمیز است»، دسترسى در: https://b2n.ir/q79382.
[5]. همان.
[7]. خبرگزاری صدا و سیما، «آلمان، بزرگترین پایگاه نظامی امريکا در جهان»، دسترسى در: https://b2n.ir/p60034.
[8]. خبرگزارى تسنيم، «مارتین شولتز خواستار برکناری سفیر امريکا در برلین شد»، دسترسى در: https://b2n.ir/b20839.
[9]. خبرگزاری فارس، «گرهارد شرودر: امريکا همانند دستنشانده با اروپا برخورد میکند»، دسترسى در: https://b2n.ir/m75206.
[10]. آوا، «جاسوسی امريکا از سه صدر اعظم اخیر آلمانی و دفاتر کار آنان»، دسترسى در: https://avapress.com/fa/186007.
[11]. مشرق نيوز، «تحقیر رئیس جمهور صربستان در دیدار با ترامپ»، دسترسى در: https://b2n.ir/a17226.
[12]. دیپلماسی ایرانی، «پرسشهایی که اوباما پاسخ نداد»، دسترسى در: https://b2n.ir/s56376.
[13]. تابناک جوان، «استقبال عجیب از اشرف غنی در امريکا»، دسترسى در: https://b2n.ir/b35916.
[14]. Sir Peter Ramsbotham.
[15]. تاريخ ايرانى، «شاه به روایت سفیر انگلیس: احساس میکرد سقراط است»، دسترسى در: http://tarikhirani.ir/fa/news/8248.
[16]. همان.
[17]. ویلیام سولیوان و محمود مشرقی، مأموریت در ایران، تهران، هفته، 1361، ص 163.
لینک ها