چرا باید تنها بر خدا توکل کرد؟
توکل به چه معناست و چرا باید تنها برخدا توکل کرد؟ چه برداشت غلطى كه از مفهوم توكل شده؟
پاسخ
توكل از ماده وكل به معنى واگذار كردن است و در صورتيكه با كلمه على متعدى شود به معنى اعتماد است[1] در قرآن و روايات غالباً توكل با كلمه «على الله» استعمال شده و در مواردى هم كه بدون كلمه «على الله» بكار رفته، اين كلمه در آن مقدر است.
بعنوان مثال على (ع) مى فرمايد:
«التَّوَكُّلُ خَيْرُ عِمادٍ[2] توكل «بر خدا» بهترين تكيه گاه است».
اما مفهوم و معناى اصطلاحى اين واژه كه مورد نظر اصلى آيات و روايات است در بعضى روايات بيان شده است. پيامبر اكرم (ص) از جبرئيل پرسيد توكل چيست؟
«جبرئيل گفت: الْعِلْمُ بِانَّ الَمخْلُوقَ لايَضُرُّ وَ لا يَنْفَعُ وَ لا يُعْطى وَ لا يَمْنَعُ وَاسْتِعْمالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ»[3]
توكل عبارتست از:
علم به اينكه مخلوق نه ضرر مى زند و نه نفع مى رساند، نه مى بخشد و نه باز مى دارد (توكل) مأيوس بودن از خلق است.
وقتى كه بنده چنين باشد جز براى خدا كار نمى كند و جز به خدا اميد ندارد و از غير خدا نمى ترسد و به احدى جز خدا چشم طمع ندارد.
مفهوم توكل مانند برخى ديگر از مفاهيم دينى با حجاب هايى از جهل و خرافات پوشانده شده است بطوريكه گروهى مى پندارند توكل يعنى اينكه تصميم گير تنها خداست و تلاش و كوشش انسان كمترين اثرى در سرنوشت او و اداره زندگيش ندارد.
اين برداشت نادرست از مفهوم توكل، اختصاصى به زمان ما ندارد در زمان پيامبر اكرم (ص) نيز وقتى آيه شريفه:
«وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ انَّ اللَّهَ بالغُ امْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَىْءٍ قَدْراً»[4]
نازل شد عده اى از اصحاب پيامبر در خانه نشسته مشغول عبادت و دعا شدند و گفتند ديگر روزى ما تضمين شده است.
اين خبر به پيامبر (ص) رسيد آن حضرت كسى را به سراغ آنها فرستاد وقتى آمدند به آنها فرمود:
«چه باعث شد در خانه بمانيد و مشغول عبادت شويد و دست از كسب و كار برداريد؟ گفتند:
اى رسول خدا چون روزى ما تضمين شده است به عبادت خدا روى آورديم.
پيامبر اكرم فرمود:
كسى كه چنين كند دعايش مستجاب نمى شود دنبال طلب روزى برويد.[5]
بنابراين تعاليم حيات بخش اسلام ضمن آنكه توكل را يك ركن اساسى ايمان معرفى مى نمايد[6] اهميت و تأثير تلاش و كوشش انسان در سرنوشتش را انكار نمى كند بلكه قرآن كريم انسان را در گرو اعمالش مىداند: «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ (مدّثّر: 38)؛ هر كس در گرو عمل خويش است».
و بهره و نتيجه او را به اندازه تلاش و كوشش او معرفى مى كند: «وَ انْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ الّا ما سَعى (نمل: 39)؛
براى انسان (پاداش) جز آنچه خود كرده نيست».
مفسر بزرگ مرحوم علامه طباطبائى (رضوان الله تعالى عليه) درباره توكّل چنين مى نويسد:
معناى توكل اين نيست كه انسان نسبت امور را به خودش يا به اسباب، قطع يا انكار كند بلكه معنايش اينست كه خود را و اسباب را مستقل در تأثير ندانسته معتقد باشد كه استقلال و اصالت منحصراً از آن خداى سبحان است و در عين حال سببيت غير مستقله را براى خود و اسباب قائل باشد.[7]
استاد شهيد مطهرى نيز توكل را چنين معرفى مى كند:
«توكل يعنى انسان هميشه به آنچه مقتضى حق است عمل كند و در اين راه به خدا اعتماد كند كه خداوند حامى و پشتيبان كسانى است كه حامى و پشتيبان حق باشند توكل تضمين الهى است براى كسانى كه هميشه حامى و پشتيبان حقند».[8]
ريشه توكّل
پايه و اساس توكل شناخت و ايمان حقيقى به خداوند است. قرآن كريم توكل را لازمه ايمان دانسته، مى فرمايد: «وَ عَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلوا انْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (مائده: 23)؛ اگر مؤمنيد بر خدا توكل كنيد»
طبق اين آيه شريفه كسى كه توكل نداشته باشد مؤمن نيز نخواهد بود.
على (ع) مى فرمايد:
«التَّوَكُّلُ مِنْ قُوَّةِ الْيَقينِ[9] توكل نتيجه يقين قوى به خداوند است».
و با توجه به اينكه ايمان و يقين به خدا در نتيجه شناخت صحيح خداوند حاصل مى شود، ريشه و اساس توكل به خدا، شناخت و آگاهى نسبت به او است و تمام برداشت هاى نادرستى كه از مفهوم توكل در صحنه عمل و زندگى شده است ناشى از عدم درك صحيح همين موضوع است يعنى وقتى انسان درك درستى از خدا و جهان هستى نداشت نمى تواند از قرآن و روايات مقصود حقيقى را بدست آورد لذا ابتدا گرفتار اشتباه در انديشه و شناخت مى شود و نتيجه عدم درك صحيح، ايمان خرافى و عمل نادرست است.
نشانه هاى توكّل
توكل داراى علائم و نشانه هايى است كه در روايات متعدد به آنها اشاره شده است و در صورت ظهور آنها، انسان مى تواند مطمئن شود كه به اين مرحله عالى رسيده است. جبرئيل در پاسخ پيامبر (ص) نشانه هاى توكل را اينگونه بيان مى كند:
«فَاذا كانَ الْعَبْدُ كَذلِكَ لَمْ يَعْمَلْ لِاحَدٍ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَطْمَعْ فى احَدٍ سِوَى اللَّهِ[10]
وقتى انسان داراى توكل شد براى كسى جز خدا كارى نمى كند، جز به خدا اميد ندارد و از غير خدا نمى ترسد و چشم طمع به كسى جز خدا ندارد. اين علائم در ساير روايات نيز مورد توجه قرار گرفته است.
على (ع) مى فرمايد:
«حَسْبُكَ مِنْ تَوَكُّلِكَ انْ لا تَرى لِرِزْقِكَ مُجْرِياً الّا اللَّهَ سُبْحانَهُ.[11] از توكل تو همين بس كه غير خدا را روزى رسان خود ندانى».
و نيز از امام رضا (ع) درباره توكل سؤال كردند آن حضرت فرمود: «انْ لا تَخافَ احَداً الّا اللَّهَ[12] توكل يعنى اينكه از كسى جز خدا نترسى.
درجات و مراتب توكّل
در روايات توكل داراى مراتب و درجات مختلفى است. على بن موسى الرضا (ع) مى فرمايد:
توكل داراى درجاتى است:
اينكه در هر رفتارى كه با تو داشته و هر چه درباره تو كرده به او اعتماد داشته باشى به همه راضى باشى و بدانى كه در هيچ خيرى و هيچ رأيى در حق تو كوتاهى نكرده و اختيار بدست اوست پس بر او توكل كنى و كارها را به او واگذارى.[13]
بنابراين يك درجه توكل مربوط به اطمينان و اعتماد به خداوند است در رفتارى كه درباره انسان دارد و درجه ديگر مربوط به امورى است كه انسان از درك آن عاجز است و علم و آگاهى آن در اختيار خداوند و امناى اوست پس در اين امور هم توكل بر اوست كه انسان را قانع مى كند و به او آرامى مى بخشد.
توكل ثمره و نتيجه ايمان به خداست و همانگونه كه ايمان به خدا داراى مراتبى است توكل نيز مراتبى دارد:
توكل لفظى:
يعنى انسان توكل بر خدا را زياد بر زبان جارى كند اما نه به آن عقيده و ايمان داشته باشد و نه تأثيرى در زندگيش بگذارد.
توكل در عقيده:
اين توكل در صورتى است كه انسان به خدا ايمان داشته باشد و معتقد باشد رتق و فتق همه امور در دست اوست امّا در هنگام عمل بخصوص مواردى كه فاعليت خداوند در آن ناپيداست و دست موجود ديگرى خودنمائى مى كند خدا را فراموش كرده به غير او پناه مى برد.
توكل در عمل:
وقتى نور ايمان سراسر وجود انسان را فرا گرفت و باور كرد كه مؤثر حقيقى تنها خداست آنچنان كه خود مى فرمايد:
«وَ ما رَمَيْتَ اذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى (انفال: 17)؛ اى پيامبر وقتى تير انداختى تو نبودى كه تير انداختى بلكه پرتاب كننده تير، خدا بود». چنين شخصى جز او را شايسته توكل و اتكاء نمى داند زيرا باور كرده است كه:
«ما شاءَ اللَّهُ لاما شاءَ النَّاسُ ما شاءَ اللَّهُ وَ انْ كَرِهَ النَّاسُ.[14] آنچه خدا بخواهد همان مىشود نه آنچه مردم بخواهند و آنچه خدا بخواهد مى شود اگر چه مردم نخواهند»..
در اين صورت انسان بر او توكل كرده، براى او عمل مى كند و همه چيز را از او مى خواهد و مى داند غير او همه وسيله اند و اين بالاترين مرحله توحيد و توكل بر خداست.
توكّل فقط بر خدا
يك نكته اساسى در بحث توكل كه مورد توجه قرآن كريم و روايات ائمه عليهم السلام قرار گرفته و نبايد مورد غفلت قرار گيرد اين است كه توكل بايد فقط بر خدا باشد و ديگران اگر چه بى تأثير در كارها نيستند، امّا اثرشان مستقل و بى ارتباط با خداوند نيست.
قرآن كريم مى فرمايد:
«وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ (ابراهيم: 12)؛ توكل كنندگان بايد بر خدا توكل كنن»..
و نيز مى فرمايد: «فَاذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ انَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلين (آل عمران: 159)؛ چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن همانا خداوند متوكلين را دوست دارد».
هنگامى كه حضرت ابراهيم را به داخل آتش پرتاب كردند جبرئيل به آن حضرت گفت:
احتياجى ندارى؟ حضرت ابراهيم فرمود: «امَّا الَيْكَ فَلا، حَسْبِىَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ احتياج دارم اما نه به تو خداوند براى من بس است و او بهترين وكيل است».
سپس ميكائيل نزدش آمد و گفت اگر بخواهى آتش را خاموش مى كنم منابع باران و آب بدست من است حضرت ابراهيم فرمود:
نمى خواهم. سپس فرشته باد آمد و گفت: اگر بخواهى آتش را نابود مى كنم.
فرمود:
نمى خواهم. جبرئيل گفت: پس از خدا بخواه! حضرت ابراهيم فرمود: حَسْبى مِنْ سُؤالى عِلْمُهُ بِحالى[15] آگاهى او از وضع من كافيست ديگر احتياج به سؤال نيست.
اما اينكه تنها بايد بر خدا توكل كرد آنست كه در بينش اسلامى، جهان هستى و همه قوانين و اسباب و مسببات جارى در آن مخلوق و آفريده خداوند سبحان است و تنها ذات مقدس الهى مؤثر حقيقى در تمام امور است.
قرآن كريم مى فرمايد:
«انَّما امْرُهُ اذا ارادَ شَيْئاً انْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (يس: 82)؛ فرمان خداوند چنين است كه اگر چيزى را اراده كند همينكه بگويد باش، مى باشد».
با توجه به اين رابطه بين خدا و جهان هستى، تنها كسى كه شايسته اعتماد و توكل است ذات مقدس الهى است و توكل بر غير خدا نه تنها فايدهاى براى انسان نخواهد داشت بلكه مشكلات و گرفتاريهاى بيشترى را به همراه خواهد آورد.
جمع بندی:
توکل به خدا یعنی ایمان کامل به اینکه تنها ذات خداوند مؤثر حقیقی در امور انسان و جهان است و مخلوقات هرچند نقش واسطهای دارند، اثر مستقلی ندارند.
توکل حقیقی به معنای مأیوس بودن از خلق و تکیه بر قدرت و رزق خداوند است، نه ترک تلاش و کوشش انسان. این مفهوم دارای مراتب مختلف لفظی، اعتقادی و عملی است و نشانه آن کار کردن برای خدا، امید و ترس فقط از او و چشمداشت نداشتن به غیر خداست.
برداشت نادرست از توکل، انکار نقش تلاش انسان در سرنوشت است، در حالی که قرآن و روایات هر دو تلاش و توکل را لازم و مکمل یکدیگر میدانند.
منابع
[1] . سید علی اکبر قریشی، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1391، جلد 7، ص 240.
[2] . تمیمی آمدی، شرح غررالحكم و دررالكلم، تهران، دانشگاه تهران ، ج 1، ص 133.
[3] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء و التراث، ج 77، ص 20.
[4] . طلاق، آيه 3 (هر كس پرهيزگارى كند خداوند راه خروجى براى رهائيش از مشكلات قرار مىدهد و ازطريقى كه گمان ندارد روزيش را
مىرساند و هر كس بر خدا اعتماد كند خدا براى او كافيست همانا خداوند فرمان خويش را به نتيجه مىرساند براستى كه خداوند براى هر چيزى
اندازهاى قرار داده است.)
[5] . عبدل علی بن جمعه حویزی، تفسير نورالثقلين، قم، اسماعیلیان، 1415 ق، ج 5، ص 355.
[6] . از امام رضا( ع) نقل شده كه فرمود: ايمان داراى چهار ركن است. اول؛ توكل … محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، همان، ج 71، ص 135.
[7] . سیدمحمدحسین طباطبائی، المیزان، مترجم: سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1378، ج 22، ص 60.
[8] . بيست گفتار، ص 137.
[9] . تمیمی آمدی، شرح غررالحكم و دررالكلم، تهران، همان، ج 1، ص 184.
[10] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، همان، ج 78، ص 338.
[11] . تمیمی آمدی، شرح غررالحكم، همان، ج 3، ص 402.
[12] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، همان، ج 78، ص 338.
[13] . ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ترجمه: احمد جنتی، تهران، امیرکبیر، 1382، ص 521.
[14] . مفاتيح الجنان، تعقيبات نماز صبح.
[15] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، همان، ج 1، ص 156.
پیوندها
پرسش و پاسخ در خصوص معنای توکل ؟
سوال 1: توکل به چه معناست؟
پاسخ: توکل به معنای واگذار کردن امور به خدا و اعتماد به اوست. در قرآن و روایات، توکل عموماً با عبارت «على الله» بیان شده است.
سوال 2: برداشت نادرستی که از مفهوم توکل شده چیست؟
پاسخ: برخی تصور میکنند توکل به این معناست که تلاش و کوشش انسان اثر ندارد و همه چیز را باید به خدا واگذار کرد، در صورتیکه قرآن بر اهمیت تلاش و کوشش نیز تأکید دارد.
سوال 3: نشانههای توکل چیست؟
پاسخ: نشانههای توکل شامل کار نکردن برای کسی جز خدا، امید و ترس فقط از خدا و چشمداشت نداشتن به غیر خدا است.
سوال 4: چرا باید تنها بر خدا توکل کرد؟
پاسخ: تنها ذات خداوند مؤثر حقیقی در امور جهان است و مخلوقات نقش واسطهای دارند و اثر مستقلی ندارند. لذا اعتماد و توکل باید فقط بر خدا باشد.
سوال 5: درجات مختلف توکل کدامند؟
پاسخ: توکل شامل مراتب لفظی، اعتقادی و عملی است. لفظی یعنی بیان زبانی، اعتقادی یعنی باور قلبی به خدا، و عملی یعنی عمل مطابق با این باور.
سوال 6: نقش تلاش انسان در ارتباط با توکل چیست؟
پاسخ: قرآن و روایات هر دو تلاش و توکل را لازم و مکمل یکدیگر میدانند و تلاش در کنار توکل ضروری است.
سوال 7: پایه و اساس توکل چیست؟
پاسخ: پایه و اساس توکل، شناخت و ایمان حقیقی به خداوند است. طبق قرآن، توکل لازمه ایمان است و باید بر خدا توکل کرد اگر مؤمن باشیم.




