چگونه میتوان ثابت کرد که قرآنکریم کلام پیامبر نیست، بلکه کلام خداست؟
پاسخ:
در وحیانی بودن قرآن شکی نیست. اما اگر کسی صحت این کتاب را قبول دارد، ولی در وحیانیبودن آن شک دارد باید گفت قرآن به این امر تصریح کرده است. به طور نمونه در سوره نجم می فرماید: «إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحی (نجم: 4)؛ آن نیست مگر وحی که از جانب خدا به او میرسد.»
اما اگر پرسشگر کتاب خدا و پیامبر و اسلام را قبول ندارد، راههای دیگری برای اثبات وحیانیبودن این کتاب وجود دارد. به طور اختصار به دو طریق اثبات وحیانی بودن کلام خدا اشاره می کنیم:
1- از طریق آورندۀ قرآن
برای اثبات وحیانیبودن قرآن میتوان از طریق معرفی آورندۀ آن با بیان دو مقدمه اقدام کرد:
مقدمۀ اول: قرآن توسط پیامبر آورده شده است. به گواه قرآن و منابع تاریخی معتبر، رسول اکرم در هیچ کلاس درسی شرکت نکرده و تعلیم ندیده است.
مقدمۀ دوم: به گواه تمدنپژوهان، تمدن اسلامی یکی از بزرگترین تمدنهای جهان در کنار تمدنهایی همچون ایران و روم قرار دارد و در مواردی از آن ها پیشی گرفته است. ازسویدیگر، شالوده و اساس این تمدن تعالیم همین قرآن بوده است.
در نتیجه، قطعاً هیچ عاقلی انتساب چنین منبع علمی تمدنسازی را به یک انسان درسنخوانده نمیپذیرد. باتوجه به اینکه در آن محیط، بشری با چنین سطح علمی وجود نداشته است. پس باید این کتاب منسوب به منبع علمی فوقبشری باشد که همان وحی الهی است.
2- از طریق ویژگیهای فرابشری قرآن
قرآن معجزۀ الهی است؛ بنابراین، از این طریق هم میتوان وحیانیبودن آن را اثبات کرد. درواقع، این روشی است که خداوند در کتاب خود برای اثبات وحیانیبودن آن از آن استفاده کرده است. برای نمونه، یکی از این روشها تحدی به قرآن است که در ادامه، بهاختصار، بیان میشود.
یکی از روشهای اثبات وحیانیبودن قرآن تحدی آن (مبارزطلبی) است. خداوند در چندین آیه و طی مراحلی همگان را به تحدی دعوت میکند.
مراحل تحدی در قرآنکریم
اول، در ابتدای مبارزطلبی، دعوت به آوردن مثل قرآن میکند و میفرماید: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلی أَنْ یأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا یأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً (اسراء: 88). بگو، اگر جن و انس گرد آیند تا همانند آیات آن را بیاورند نمیتوانند همانند آن را بیاورند، هرچند که یکدیگر را یاری دهند».
دوم، چون از آوردن مثل همۀ قرآن، عاجز و ناتوان گشتند، سطح تحدی را به ده سوره پایین آورده و می فرماید: «أَمْ یقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کنْتُمْ صادِقِینَ، فَإِلَّمْ یسْتَجِیبُوا لَکمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّه (هود: 14-13). میگویند که از خود برمیبافد و بهدروغ به خدا نسبتش میکند. بگو، اگر راست میگویید، جز خدا هرکه را که توانید به یاری بطلبید و ده سوره مانند آن به هم بربافته، بیاورید. پس، اگر شما را اجابت نکردند، بدانید که قرآن به علم خدا نازل شد».
سوم، وقتی در مرحلۀ دوم ناتوانی خود را در آوردن ده سوره مثل قرآن نشان دادند، بازهم عجز و ذلت آنها را بیشتر به رخشان کشید که اگر میتوانید یک سوره مثل قرآن بیاورید: «وَ إِنْ کنْتُمْ فِی رَیبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کنْتُمْ صادِقِینَ (بقره: 23)؛ و اگر در آنچه بر بندۀ خویش نازل کردهایم در تردید هستید، سورهای همانند آن بیاورید و جز خدای همۀ حاضرانتان را فراخوانید، اگر راست میگویید».
در واپسین مرحله، ناتوانی همگان را برای همیشۀ تاریخ به رخ کشیده تا ثابت کند که این نه کلام بشری، بلکه الهی و فوقبشری است: «فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ (بقره: 24)؛ و هرگاه چنین نکردهاید، که هرگز نتوانید کرد، پس، بترسید از آتشی که برای کافران مهیا شده و هیزم آن مردمان و سنگها هستند».