خودداری از امر به معروف و نهی از منکر هنگام خطر
سوال: آیا ضرورت خودداری از «امر به معروف و نهی از منکر به هنگام به خطر افتادن جان و مال» برای امام حسین (ع) صدق نمیکرد؟ پس چرا حضرت به انجام دو فریضه اقدام کرد؟
پاسخ: امر به معروف و نهی از منکر یکی از ضروریترین و مؤثرین احکام اسلام است که باید مورد توجه و عمل همگان قرار گیرد و تعریف و گستره و شیوهی آن نیز محدود نیست. لذا برای آشنایی بیشتر و پاسخ سؤال مذکور، لازم است به نکات ذیل توجه شود:
الف – «امر به معروف و نهی از منکر» همانطور که از نامش پیداست، از سنخ، تعلیم، ارشاد، موعظه، تبلیغ و نصیحت نیست. بلکه از سنخ «امر و نهی» است که در فارسی میتوانیم به «وادار نمودن» یا «بازداشتن» تعبیر کنیم. پس حتماً نوعی تحکم در آن مستتر است.
ب – به طور قطع ابتدا باید «معروف» را شناخت و سپس نسبت به آن «امر» کرد و هم چنین «منکر» را شناخت و سپس از آن «نهی» نمود. و همین امر نشان میدهد که مسلمان باید ابتدا خود را مورد امر به معروف و نهی از منکر قرار دهد و سپس دیگران را. حکم شرع و عقل همین است و اگر چنین نکند، کاری غیر عقلایی کرده است – مانند یهودیانی که همگان را به تورات دعوت کرده و از خود غافل بودند:
«أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» (۴۴)
ترجمه: آیا مردم را به نیکوکاری فرمان میدهید و خویشتن را فراموش میکنید؟ در حالی که شما کتاب را میخوانید، آیا نمی اندیشید؟
بدیهی است که گسترهی «معروف»ها و «منکر»ها محدود نیست و در تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی جریان دارد. و ممکن است هر یک در هر زمان یا مکانی نسبت به دیگری یا بقیه اولویت داشته یا از اهمیّت ویژهای برخوردار باشد.
ج – اگر چه «امر به معروف و نهی از منکر» یکی از احکام ضروری اسلام است، اما مانند سایر ارزشها و ضد ارزشها اختصاصی به اسلام ندارد. همهی ملتها و اقوام با توجه به فرهنگ و دینشان برای خود «معروف»ها و «منکر»هایی دارند که گاه عمومی و همگانی و حق است و گاه خصوصی و یا حتی باطل است. لذا همگان نسبت به معروفهای خود «امر» و نسبت به منکرهای خود «نهی» دارند. مگر امریکاییها امر و نهی به معروفها و منکرهای خودشان ندارند و آن را به زور تبلیغ، تحریم و جنگ اعمال نمیکنند؟!
خداوند میفرماید شما مسلمانان بهترینها به دلیل امر به معروف و نهی از منکر هستید [چرا که حکم خدا را بیان و عمل میکنید] و کفار نیز به منکر «امر» و به معروف «نهی» میکنند:
«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ» (آل عمران، ۱۱۰)
ترجمه: شما بهترین امت هستید که برای مردم پدیدار شده، فرمان به کارهای پسندیده میدهید و از کارهای ناپسندیده جلوگیری میکنید و به خدا ایمان دارید، و اگر اهل کتاب (نیز) ایمان آورده بودند برایشان بهتر بود. [اما پارهای] از آنها گرویدگانند و بیشترشان فرمان نابردگان هستند (فاسقند).
«الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقینَ هُمُ الْفاسِقُونَ» (التوبه، ۶۷) ترجمه: مردان منافق و زنان منافق، بعضی از بعضی دیگرند، به ناشایسته فرمان میدهند و از [کار] پسندیده نهی میکنند، و دستهای [انفاق] خود را میبندند، خدا را فراموش کردهاند پس [خدا هم] فراموششان کرد، آری، منافقین همان عصیانپیشگانند.
د – اسلام برای این مهم اهمیّت بسیاری قایل است، تا جایی که [ضرورت و اثر] همهی نیکوییها و حتی جهاد در راه خدا را در مقابل آن ناچیز میشمارد. چنان چه حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام میفرمایند: «تمام کارهای نیک و (حتی) جهاد در راه خدا، در برابر امر به معروف و نهی از منکر، همچون آب دهان در برابر دریای پهناور است. (نهج البلاغه، کلمات قصار، ۳۷۴)».
دامنه و مصادیق معروفها و منکرها در تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی گسترده است و برخی نسبت به برخی دیگر در اولویت قرار دارند. و انسان حکیم نیز عاقلانه عمل مینماید.
به عنوان مثال: اگر کسی پوست موزی به زمین بیاندازد، عمل منکری انجام داده و باید او را از این کار نهی نمود و به رعایت بهداشت، سلامت و امنیت شهر و شهروندان امر نمود. اما اگر این فرد مست باشد و قمهای نیز در دست داشته باشد چه؟ آیا آدم عاقل، جانش را به خاطر پوست موزی که مستی بر زمین انداخته به مخاطره میاندازد؟!
اما یک موقع است که دین مردم به خطر افتاده و آنها را به سوی هلاکت میبرند و خودشان نیز در خواب غفلت هستند. به یزید امیرالمؤمنین میگویند و اطاعتش را اطاعت خدا و رسول میانگارند! اطاعتشان و تبعیتشان از یزید یک درد است، اما حاکم اسلامی و امیر مؤمنان شناختن یزید، درد بیدرمان دیگری است و شرایط به گونهای است که انسان والایی چون امام حسین (ع) باید جانش را فدا کند [نه این که فقط به مخاطره بیاندازد و احتمال خطر بدهد]، لذا به حکم شرع که عین عقل است عمل مینماید.
امیرالمؤمنین علی (ع) بدین مضمون میفرمایند که: «مالتان را سپر جان و جانتان را سپر دینتان کنید»، اگر قرار باشد که هر امر به معروف و نهی از منکری به خاطر ترس از به مخاطره افتادن مال و جان رها شود که بر عکس عمل شده است. یعنی دین سپری برای جان، و جان سپری برای مال شده است!
امام حسین (ع) فرمودند: هرگاه چون یزیدی حاکم امت اسلامی شود، فاتحهی اسلام خوانده است. این جمله ژرف حاکی از آن است که نه تنها این امر به معروف و نهی از منکر بر امام حسین (ع) و آن هم در مقابل یزید واجب بود، بلکه هر گاه چون یزیدی حاکم شد، این قیام بر همگان لازم است.