دوران اصلاحات و سازندگی کشور
آیا در دوران سازندگی و اصلاحات ما واقعا شاهد سازندگی کشور و اصلاحات بودیم؟
در دوران سازندگی تحت عنوان توسعه و با محوریت اقتصاد کارهای عمرانی چشمگیری در کشور انجام گرفت، از جمله ترمیم خرابی های ناشی از جنگ، ساخته شدن سدها و زیر ساخت های اقتصادی، ولی با وجود این رشد، توسعه نامتوازن بود؛ زیرا اولاً، تاکید بیش از حد بر اقتصاد، دولت را از توجه کافی و مقتضی به حوزه های سیاست و فرهنگ باز داشت. ثانیا نسخه اقتصادی اتخاذ شده از سوی دولت، نه یک نسخه مبتنی بر اقتضائات بومی و اسلامی، بلکه الگو برداری شده از نسخه های شبه سرمایه داری غربی بود و همین امر موجب عدم تعادل هایی در بخش های اقتصادی، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی گردید که زیانبارترین آن ظهور طبقات مرفه جدید، انباشت ثروت در دست عده ای معدود، تغییر ارزش های انقلابی به ضد ارزش های ناشی از رویکرد تکنوکراتیک و پراگماتیک و به عبارتی مدرن دولت سازندگی بود که تحلیل آن در این پاسخ کوتاه نمی کنجد.
در دوران اصلاحات نیز این توسعه نامتوازن به نحو دیگری پی گیری شد و اینبار با تاکید بر توسعه سیاسی که بنیان های آن نیز بیشتر غربی بود تا اسلامی و بومی. علاوه بر این نقص اساسی غفلت از حوزه اقتصاد و فرهنگ نیز دامن گیر این نوع از توسعه شد و عناصر تدوین کننده و اجرای آن، نزدیک به محافل روشنفکر و پی گیر نوعی سکولاریزم بودند.
با این وصف در دوران سازندگی و در دوران اصلاحات ما شاهد توسعه متوازن، مطلوب و متناسب با شان واقعی جمهوری اسلامی نبودیم. البته یکی از لوازم این مهم، داشتن الگوی مناسب پیشرفت اسلامی-ایرانی است که هیچکدام از دولت ها گام موثری در تدوین این الگو بر نداشتند. و این مقام معظم رهبری بود که خود آستین ها را بالا زد و عده ای را مامور تدوین این الگوکرد.