دین ناقص
مسلمانان دین خود را کامل و ادیان دیگر را ناقص میخوانند؛ این یعنی معتقدند دین خدا تکامل یافته است چطور ممکن است خدا دین ناقص و معیوب برای مردم فرستاده باشد؟
پاسخ:
با تشکر از سوال شما، برای دریافت پاسخ باید سه مساله وضوح یابد:
تعدد ادیان
چون همه ادیان الهی از طرف خداوند متعال وضع و نازل شده است، هیچ خردمندی نمیپذیرد که کار خداوند متعال ناقص است. اگر نقصی باشد از جانب مخاطبان دین است نه خود دین. به تعبیر دیگر دين داراى حقيقت و ماهيّتى واحدی است كه بهترين معرّف آن، لفظ «اسلام» است.[1]
خداوند متعال هیچگاه دین متفاوت نمیفرستد و اگر اختلاف مشاهده میشود به خود مردم بر میگردد؛ «إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللَّهِ الإِسلامُ وَ مَا اختَلَفَ الَّذينَ أُوتُوا الكِتابَ إِلاَّ مِن بَعدِ ما جاءَهُمُ العِلمُ بَغياً بَينَهُم وَ مَن يَكفُر بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَريعُ الحِسابِ(آل عمران – 19)؛ قطعاً دين بر حق نزد خدا دين اسلام است. و آن افرادى كه كتاب به آنان داده شد اختلاف نكردند مگر بعد از آنكه علم براى ايشان آمد (اختلافشان) بعلت ستمى بود كه در بين آنان بود. و اگر كسى به آيات خدا كافر شود حتماً حساب خدا سريع است».
قرآن کریم پیامبران گذشته را نیز مسلمان خطاب میکند و میفرماید: «ما كانَ ابْراهيمُ يَهودِيّاً وَ لا نَصْرانِيّاً وَ لكِنْ كانَ حَنيفاً مُسْلِماً(ابراهیم: 67)؛ ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى، حق جو و مسلم بود.» و یا میفرماید: «وَ وَصّى بِها ابْراهيمُ بَنيهِ وَ يَعْقوبُ يا بَنِىَّ انَّ اللَّهَ اصْطَفى لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَموتُنَّ الّا وَ انْتُمْ مُسْلِمونَ(بقره: 132)؛ ابراهيم و يعقوب به فرزندان خود چنين وصيّت كردند: خداوند براى شما دين انتخاب كرده است، پس با اسلام بميريد». البته پيامبران در پارهاى از قوانين و شرايع با يكديگر اختلاف داشتهاند، ولی این به معنای اختلاف در اصل دین نیست. قرآن کریم در این باره میفرماید: «لِكُلٍّ جَعَلْنا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهاجاً(مائده: 48)؛ براى هر كدام (هر قوم و امّت) يك راه ورود و يك طريقه خاص قرار داديم». بنابر این دین یک حقیقت بیشتر ندارد و آن اسلام است و در آن نقصی وجود ندارد.[2]
جامعیت دین
پیامبران گذشته و ادیان قبل از اسلام از جهت زمانی و جامعة مخاطب، به تصریح قرآن کریم محدود بودند. قرآن کریم راجع به پیامبری حضرت موسی (ع) برای قوم بنیاسرائیل میفرماید: «وَ لَقَد آتَينا مُوسَى الهُدى وَ أَورَثنا بَني إِسرائيلَ الكِتابَ(غافر: 53)؛ و ما به موسى هدايت بخشيديم، و بنى اسرائيل را وارثان كتاب (تورات) قرار داديم». و راجع به پیامبری حضرت عیسی ع میفرماید: «وَ يُعَلِّمُهُ الكِتَابَ وَ الحِكمَةَ وَ التَّورَئةَ وَ الانجِيلَ * وَ رَسُولاً إِلىَ بَنىِ إِسرَ ائِيل(آل عمران: 48-49)؛ [و اى مريم خداى تعالى] به عيسى كتاب و حكمت و تورات و انجيل تعليم مىدهد * و فرستادهاى به سوى بنى اسرائيل».
امّا پیامبر اسلام و دین او محدودیّت زمانی و مخاطب ندارد بلکه برای همه بشریت در تمام دوران است؛ «وَ ما أَرسَلناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً وَ لكِنَّ أَكثَرَ النَّاسِ لا يَعلَمُونَ(سبأ: 28)؛ و ما تو را يا محمد (ص) نفرستاديم مگر براى همه مردم جهان، تا آنان را (به پاداش كار نيك) بشارت دهى (و از عذاب كار بد) بترسانى. ولى مردم اكثرا نمىدانند». همین محدودیّت زمانی دین و مخاطبان آن، موجب محدودیّت محتوای دین نیز میشود؛ زیرا ادیان گذشته تنها پاسخگوی نیازهای محدود همان دوران هستند، ولی دین اسلام باید به تمام نیازهای همه انسانها در تمام دورانها پاسخ دهد و لذا آموزههای آن باید کامل و متناسب با همه نیازها باشد.
کامل بودن اسلام
مسئله کامل بودن دین اسلام به معنای نقص ادیان گذشته نیست بلکه ممکن است به این دو معنا باشد:
الف: به گواه تاریخ کتابهای آسمانی پیش از قرآن مثل تورات و انجیل تحریف شدند و لذا نسبت به کتاب آسمانی قرآن که هیچ تحریفی در آن راه ندارد، ناقص هستند؛ علّت نقص تحریف است نه اصل دین.
ب: با توجه به شرایط زندگی مردم و امکانات آن دوران، زمینه حفظ دین و بقای آن برای آیندگان وجود نداشت و لذا خداوند متعال همه محتوای دین را در آن زمان نازل نکرد. تحریف کتابهای آسمانی تورات و انجیل شاهد و تأییدی بر این دلیل است، ولی وقتی شرایط و امکانات برای حفظ دین از تحریف حاصل شد، خداوند متعال همه محتوای دین را در زمان پیامبر اسلام ص نازل کرد؛ یعنی دین از اوّلین پیامبر تا ختم نبوّت به جهت شرایط محیطی و نیاز بشر سیر تکاملی دارد و این به معنای نقص در دین نیست. همانگونه که نزول دستورات دین توسط یک پیامبر نیز از ابتدا تا انتها سیر کمالی دارد؛ به این معنا که مقدار آموزههای دین که در ابتدای نزول به مردم گفته میشود نسبت به آخرین آموزهها بیشتر و کاملتر است، برای مثال قرآن کریم کمال دین اسلام را در یک روز مشخّصی اعلام کرده و میفرماید: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دينا(مائده: 3)؛ امروز، دين شما را كامل كردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم». در حالی که کامل شدن دین اسلام در این روز به معنای نقص دین نیست بلکه به این معناست که آموزههای دین به تدریج و در موقعیّتهایی که به آن نیاز شد، نازل گشت.
[1] . ر.ک: مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ختم نبوت، ج3، ص 158.
[2] . ر.ک: مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى، ختم نبوت، ج3، ص 158.