دین و بحرانهای اخلاقی
نقش دین در رفع بحرانهای اخلاقی چیست؟
دین به طور كلى از دو بخش اعتقادى و عملى مركب مى باشد. بخش اعتقادى، يك رشته اعتقادات اساسى و واقع بينى هاست كه بايد انسان پايه ى زندگى خود را بر روى آنها گذارد و آنها سه اصل كلى: توحيد و نبوت و معاد هستند كه با اختلال يكى از آنها پيروى دين صورت نبندد.
بخش عملى، يك رشته وظايف اخلاقى و عملى است كه مشتمل است بر وظايفى كه انسان نسبت به پيشگاه خداى جهان و وظايفى كه انسان در برابر جامعه بشرى دارد، و از اينجاست كه وظايف فرعى كه در شرايع آسمانى براى انسان تنظيم شده بر دو گونه است: اخلاق و اعمال و هر يك از آنها نيز بر دو قسم است: قسمتى اخلاق و اعمالى است كه به پيشگاه خداوندى ارتباط دارد مانند خُلق و صفات ايمان و اخلاص و تسليم و رضا و خشوع و مانند عمل نماز و روزه و قربانى و اين دسته به ويژه «عبادات» ناميده مى شود و خضوع و بندگى انسان را نسبت به پيشگاه خدايى مسجل مى سازد و قسمتى اخلاق و اعمال شايسته اى است كه به جامعه ارتباط دارد مانند اخلاق و صفات بشر دوستى و خيرخواهى و عدالت و سخاوت، و مانند وظايف معاشرت و داد و ستد و غير آنها و اين قسم به ويژه «معاملات» ناميده مى شود.
بسیاری از بحرانها ناشی از ضعف معرفت و بی معنائی و پوچی زندگی است که دین در این جهت با معنادادن به زندگی و تعیین هدف راه را بر این عامل می بندد.
از جنبه عملی نیز قواى مختلف را هنگام طغيان به حال اعتدال بر مى گرداند و رشته ى زندگانى دنيوى و اخروى، مادى و معنوى انسان را به نظم درمى آورد و آن كس كه با ايمان باشد و اخلاق الهى را در جان خود پياده كند و بر پايه آن ايمان و اين اخلاق عمل نمايد در فرهنگ قرآن كريم، انسان است و اين هويّت انسانى نه تنها در دنيا او را از ديگران جدا مى سازد بلكه در برزخ و قيامت و بهشت نيز همواره مميّز او از ديگران است.
نقش مهم دین این است که بسیاری از قوانین را درونی می کند و یک بازدارنده درونی ایجاد می کند. وقتی این عامل مهم درونی ایجاد شد بسیاری از بحرانها اصلا به وجود نمی آیند چون عمده مشکلات اخلاقی برخاسته از خودخواهی و تکبر و منفعت طلبی است اما دین به شکل ریشه ای این مشکل را حل می کند. وانگهی انسانی که یک تکیه گاه بزرگ و بی نهایت دارد هیچ گاه به بحرانهای روحی و روانی دچار نمی شود.