غائله ى 18تير 78
غائله ى 18تير 78 چه بود و چه كسانى در ايجاد آن نقش داشتند؟
حادثه كوي دانشگاه از جمله حوادثي است كه ممكن است در كشورهاي ديگر هم اتفاق بيفتد يا حتي اتفاق افتاده باشد همانند فرانسه که پس از کشته شدن دو جوان سیاه پوست به دست پلیس فرانسه جرقه یک بحران بی سابقه را در فرانسه موجب گردید که به رغم تلاش نیروهای امنیتی تا دوهفته متوالی ادامه یافت ، اما آنچه اهميت دارد، اين است كه ايران هر كشوري نيست و مردم آن هم هر مردمي نيستند.
بايد روشن شود که دلايل اصلي ايجاد اينگونه بحرانها چيست؟ وچرا برخي از جريانهاي سياسي داخل كشور با بحران سازان همنوايي ميكنند و تا کنون پس از گذشت 9 سال هنوز پاسخ مناسبي به آنها داده نشده است.
با مرور آسيب شناسي 18تير مي توان گفت كه بعضي افراد شعار تحريم، تغيير ساختار كلي نظام، تغيير ساختار قانون اساسي، براندازي و… را مي دادند و با تاكيد بر راديكاليسم عملي و نظري موافقت ضمني خود را با بيگانگان نشان مي دادند كه اين اوج مسئوليت ناپذيري و خيانت به ايران است. گروهي از ملحدان سرسخت و نيز از منافقان و ضد انقلابهاي كينه توز كه سالها كينه اسلام و امام و انقلاب را در دل انباشته بودند يك باره فرصت يافتند و در پناه بسياري از همان نوع دولتيان نه تنها هرچه خواستند گفتند و نوشتند بلكه عملا اقدام به براندازي نظام كردند كه غائله 18تير 78 نمونه آن است- غائله اي كه طيف نفاق از مركز وزارت علوم آن را هدايت مي كرد!- ماجراي همدان، مشهد، دانشگاهها، دانشگاه اميركبير و ساير حركات سياسي برانداز هم بار و بر آن اصلاحات تعريف ناشده است.
مجلس پنجم در اوائل سال سوم دوره نمايندگي، با علم به اين واقعيت كه بخش مهمي از ناهنجاري هاي موجود، ناشي از نقاط ضعف و وجود نواقص فراوان در قانون مطبوعات مصوب 1364 است، تصميم به اصلاح آن گرفت، كه اين تصميم به بهانه تحديد آزادي مطبوعات و تعارض آن با اصول قانون اساسي، با مخالفت صريح وزير ارشاد به عنوان موضع رسمي دولت آقاي خاتمي روبرو شد.
مطبوعات زنجيره اي نيز با به راه انداختن هياهو وجنجال، سعي در وادار نمودن مجلس به عقب نشيني از تصميم خود داشتند. در همين راستا روزنامه سلام در اقدامي شگفت انگيز دست به انتشار يك خبر كاملاً سري و محرمانه زد كه اين امر بر شدت التهابات و هيجانات سياسي در كشور افزود.
اين روزنامه، يك روز قبل از به بحث گذاشته شدن «طرح اصلاحيه قانون مطبوعات» در مجلس، يعني در تاريخ 15 تير 1378 يك نامه كاملاً سرّي و طبقه بندي شده را منتشر كرد كه در آن از طرح اصلاح قانون مطبوعات و ارتباط آن با سعيد امامي (اسلامي)، سخن به ميان رفته بود. اين روزنامه در تيتر نخست خود نوشته بود: سعيد اسلامي پيشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.
و در میان روزنامه ها صبح امروز هم به همنوایی با روزنامه سلام پرداخت
در پي اين اقدام، وزارت اطلاعات شكايتي را عليه روزنامه سلام تنظيم و آن را تسليم قوه قضاييه نمود، تا قوه قضاييه عاملين اين اقدام غير قانوني را مورد پيگرد و مجازات قرار دهد.
دادگاه ويژه روحانيت نيز در پي اين شكايت، روزنامه سلام را به جرم انتشار اسناد طبقه بندي شده توقيف نمود. البته در همان روز وزارت اطلاعات در پي فشارهاي سياسي حاميان دولت خاتمی، ناچار به پس گرفتن شكايت خود شد. در عين حال هيچگاه محرمانه بودن اين نامه را انكار نكرد، بلكه بالعكس آقاي يونسي بارها پس از آن ماجرا بر محرمانه بودن نامه تأكيد كرده بود.
وي چند ماه پس از انتشار نامه و توقيف روزنامه سلام، در مصاحبه اي تصريح كرد: «روزنامه سلام مستندي را افشا كرد كه كار بسيار بدي بود. اين روزنامه سندي را منتشر كرد كه از اسناد قطعي وزارت اطلاعات بود
يونسي چندي بعد در جمع خبرنگاران اين اقدام را سرقت اطلاعات خواند و گفت: «سندي كه روزنامه سلام چاپ كرد، در حقيقت يك نوع سرقت بود كه نبايد چنين كاري صورت مي گرفت»
وزارت اطلاعات هر چند شكايت خود را پس گرفت، اما از نظر مقامات قضايي جمهوري اسلامي اين امر نمي توانست مانع از اقدام قوه قضاييه در مجازات دست اندركاران خاطي روزنامه سلام گردد، چرا كه اقدام مذكور، كاملاً غير قانوني بوده و مجرمانه تلقي مي شد. و طبيعتاً اولين واكنش آن هم چيزي جز توقيف موقت روزنامه سلام نمي توانست باشد.
دانشگاه تهران كه مدت ها در اثر تحريكات عوامل افراطي، خصوصاً گروهك نهضت آزادي و نيز اتفاقات سياسي پياپي در تب و تاب به سر مي برد، پس از اطلاع از ماجراي توقيف روزنامه سلام و نيز با انگيزه مخالفت با تصويب كليات طرح اصلاح قانون مطبوعات، در شامگاه هفدهم تيرماه به صحنه تجمع هاي اعتراض آميز و درگيري هاي خشونت بار تبديل گرديد. دفتر تحكيم وحدت در روز پنجشنبه 17 تير 1378 بنا بر گزارش كميته تحقيق شوراي عالي امنيت ملي، يك ميتينگ اعتراض آميز را در دانشگاه تهران برگزار مي كند. پس از آن واقعه در ساعت 45/22 دقيقه حدود 150 نفر از دانشجويان اقدام به راهپيمايي غير قانوني كرده و سپس با تحريكات عده اي از عناصر افراطي از كوي دانشگاه خارج مي شوند و با سر دادن شعارهايي مراتب اعتراض خود را ابراز مي دارند.
شرارت آرام آرام خود را به كوی دانشگاه تهران می رساند و زبانه های شیطنت از لابه لای میله های خوابگاه شعله ور می شوند و شب هجدهم تیرماه 1378 رقم خورد
در همين حال نيروهاي انتظامي و پليس ضد شورش به دعوت مسئولين دانشگاه وارد منطقه مي شوند و با تذكرات پي در پي و دعوت از دانشجويان به حفظ آرامش، از آنها مي خواهند كه به داخل كوي دانشگاه باز گردند، اما اين تلاش ها هيچ نتيجه اي در بر نداشت.
چندي بعد با ملحق شدن تعدادي از عناصر ضد انقلاب و فرصت طلب در خيابان هاي اطراف دانشگاه، فضا براي اعمال خرابكارانه و كاملاً خلاف قانون، نظير: سلب آسايش مردم محل، تعرض به عابران و اشخاص در حال گذر، ضربه زدن به اموال عمومي و خصوصي و اهانت و هتاكي عليه مسئولين بلند پايه نظام فراهم مي شود.
پليس نيز پس از تشديد اوضاع، با دريافت مجوز از وزير كشور، مبني بر لزوم برخورد با تحركات غير قانوني از جمله راهپيمايي هاي بدون مجوز دانشجويان كه به بروز آشوب انجاميد وارد عمل مي شود كه با مقاومت اغتشاشگران روبرو مي گردد. با تشديد درگيري ها و آشوب ها پليس ضد شورش براي دستگيري تعدادي از آشوبگران و آزادي سه نفر از پرسنل خود كه توسط دانشجويان به گروگان گرفته شده بودند، وارد محوطه كوي دانشگاه مي شوند كه اين امر بر دامنه فاجعه مي افزايد و ماجرا را پيچيده تر مي سازد.
كوي دانشگاه در شب هجدهم تير ماه در حالي كه آبستن حوادث بسيار ناگواري بود، شب بسيار سخت و ناآرامي را سپري كرد. عناصر ضد انقلاب پس از اطلاع از اوضاع شهر به دانشگاه هجوم آوردند و تحريك كنندگان حزبي درون حكومت نيز هراز گاهي با دميدن در تنور احساسات با سخنراني ها و شايعات و جعل اخبار صددرصد كذب نظير به خاك و خون كشيده شدن تعدادي از دانشجويان كوي دانشگاه، زبانه هاي اين آتش را شعله ور ساختند و فرداي آن روز حادثه، حادثه غم انگيز ديگري شكل مي گيرد و فصل تازه اي از حوادث رقم مي خورد، حوادثي كه به قطع و يقين دست ناپاك دشمن خارجي در ايجاد و هدايت آن نقش آفرين بوده است.
از هيجدهم تير ماه 78 به بعد، اتفاقاتي رخ داد كه كاملاً از تصميم و عزم جدي عاملان آن براي براندازي نظام جمهوري اسلامي حكايت مي كرد. در ادامه خط تشنج و خشونت كه در كوي دانشگاه كليد خورده بود، عده اي اوباش و اغتشاش گر به اسم دانشجو و در حمايت از جنبش دانشجويي و به انتقام از شهداي دروغين اين حادثه، دست به آشوبي فراگير در سطح شهر زدند.
دانشجويان معترض كوي دانشگاه بي آنكه از عواقب اين بازي خطرناك مطلع باشند، با تحريك عده اي ماجراجوي حزبي و تعدادي از عناصر سرخورده از انقلاب، به ماجرايي كشانده شدند كه ديگر قادر به مهار آن نبودند. تنها كاري كه مي توانستند انجام دهند اين بود كه با اعلان مواضع صريح خود، اقدامات اعتراضي خود را به پايان يافته اعلام كرده و از اتفاقات شومي كه در شرف تكوين بود، بيزاري بجويند
آشوبگران با شعارهاي تحريك آميز و با ايجاد جوّي از رعب و وحشت به عابران و رهگذران حمله ور مي شدند، به اموال عمومي و خصوصي تعرض و آنها را به آتش مي كشيدند که این اقدام آشوبگران در تخریب اموال عمومی توسط اراذل از سوی دشمنان خارجي و داخلي نظام جمهوري اسلامي ايران به انقلاب و جنبش نام گرفت.
حادثه 18 تيرماه 1378 كه با اعتراضات غير قانوني دانشجويي شروع و بعدها با عقبنشيني دانشجويان توسط عدهاي از عناصر فريب خورده و اراذل و اوباش پيگيري شد، عليرغم ادعاهايي كه در مورد آن مبني بر آغاز يك جنبش عليه نظام مطرح ميشود، چيزي جز ضرر و زيان به اموال عمومي كشور نداشته است.
در این میان به مسئولين عالي رتبه نظام از جمله امام راحل و مقام معظم رهبري توهين و هتاكي مي كردند و اين اتفاقات ناگوار در حالي رخ مي داد كه دستان پليس كه مأمور حفظ امنيت در جامعه است بسته و دستان پليد اغتشاشگران كاملاً باز بود.
سردار فرهاد نظري در كتاب خود، «براي تاريخ» مي نويسد: با توجه به گستردگي آشوب و شورش در حساس ترين مناطق پايتخت در 18 تير 1378 دستور هرگونه برخورد با تظاهر كنندگان و آشوبگران از سوي وزير كشور ابلاغ گرديد و 48 ساعت به طول انجاميد. در اين مدت آشوبگران و اراذل و اوباش نقابدار تحت حمايت بعضي از مدعيان اصلاحات، آزادانه هر كاري كه دلشان مي خواست انجام دادند از قبيل: داير كردن پست هاي ايست و بازرسي، خلع سلاح بعضي از مأمورين گشت هاي انتظامي، ضرب و شتم و مجروح ساختن بسياري از مردم و پرسنل شريف نيروي انتظامي. . .
خيابان جلال آل احمد، كارگر شمالي، ميدان ولي عصر، خيابان فلسطين و بلوار كشاورز از جمله ميادين درگيري و خشونت هاي خياباني بودند، آشوب و شورش در حساس ترين مناطق شهر در جريان بود و لحظه به لحظه بر گستره آن افزوده مي شد.
آشوبگران در حالي كه مجهز به پيشرفته ترين سيستم هاي ارتباطي، حتي بي سيم هاي سازماني بودند، آشوب را به هر نقطه اي از اين شهر بزرگ كه مي خواستند مي كشاندند.
تلاش برخي از عناصر افراطي براي كشاندن اين حوادث به مسابقه فوتبال بين دو تيم پيروزي و استقلال در استاديوم صد هزار نفري آزادي در روز يكشنبه مورخ 20 تير ماه 1378 مي توانست بر ابعاد اين فاجعه افزوده و كشور را در وضعيت بحراني غير قابل تصوري قرار دهد.
فرماندهان نيروي انتظامي پس از ناكامي در متقاعد كردن مسئولين ذي ربط، براي به تعويق انداختن اين مسابقه تنها با اميد به عنايت الهي و تدبير و درايت خود نگذاشتند آنچه كه خواست بدخواهان نظام بود، اتفاق بيفتد.
به هر روي نيروي انتظامي اين بازوي امنيتي كشور در اين بازي سياسي قرباني توطئه اي شد كه دشمنان نظام آن را طراحي و بازي خوردگان سياسي داخلي نيز آن را به اجرا درآورده بودند. پس از واقعه كوي دانشگاه، هجوم سازماندهي شده بي سابقه اي به نيروهاي انتظامي صورت گرفت و نيروي انتظامي در آن شرايط بس خطير، از ناحيه دوست و دشمن به شدت مورد بي مهري و هتاكي و توبيخ واقع شد.
حضور و سخنان تحريك آميز عبدالله نوري در حادثه كوي دانشگاه و نقش روزنامه وی در اين حادثه و آشوب هاي خياباني سال 1378 چيزي نيست كه از خاطره ها محو شود.
نوري با استخدام و بكارگيري عناصر مشكوك و بعضاً ضد انقلاب و بي دين، تلاش كرد تا به حركت اصلاحي جبهه دوم خرداد كه وي، آن را يك پروسه برگشت ناپذير مي دانست، شتاب بيشتري دهد. از اين رو در مطبوعه خود، موسوم به «خرداد» كه با تند مزاجي خاصي نيز توأم بود، در بسترسازي اين حركت از هيچ اقدامي هر چند معارض با مباني دين و اصول انقلاب دريغ نورزيد.
تهاجم بي وقفه به احكام و مباني ديني و شرعي، حمله به نهادهاي قانوني و حمايت از عناصر ضد انقلاب و بي دين، ترويج فلسفه هاي منسوخ غرب كه سرانجامي جز نهيليسم و پوچ گرايي و دين گريزي نداشت، بخشي از كارنامه نوري در روزنامه اش بود.
تيتر نخست روزنامه خرداد در روز 18 تير 1378 كه حكايت دروغ از به خاك و خون كشيده شدن كوي دانشگاه و كشته شدن تعدادي از دانشجويان داشت، به پيراهن عثمان و پرچم انتقام خواهي آشوب گران بدل شده بود.
روزنامه زنجیره ای خرداد با تيتر درشتي نوشته بود: «كوي دانشگاه به خاك و خون كشيده شد» و تعداد ديگري از روزنامههاي موسوم به زنجيرهاي آن زمان از كشته شدن 3 تا 5 نفر و همچنين مجروح شدن صدها تن از دانشجويان خبردادند.
آشوبگران در حالي كه اين روزنامه را با آن تيتر درشتش بر فراز دستان خود گرفته بودند و به هر سو مي گرداندند، چنان حس انتقام جويي را در دل دانشجويان برمي افروختند كه گويي اين حركت را پاياني جز خون خواهي از عوامل نيروي انتظامي نبود.
روزنامه صبح امروز در تاریخ 20/4/78 نوشت:«قتل حداقل 2 دانشجو در حمله نيروي نظامي به خوابگاه قطعي است.». اين روزنامه در تاريخ 19/4/78 همچنين نوشت؛«برخوردهاي خشونت آميز لاجرم واكنشهاي خشن نيز در پي خواهند داشت و در نهايت جو جامعه به ناآرامي و التهاب كشيده خواهد شد و اعمال خشونت عليه دانشجويان آن هم در حريم دانشگاه از يك سو جنبش دانشجويي را به اتخاذ شيوههايي وادار ميكند كه موجب گسترش فضاي خشن در بخشهاي ديگر جامعه ميشود و از سوي ديگر راه را براي فرصت طلباني باز ميكند كه از آب گل آلود خشونت و ناامني، ماهيهاي دلخواه خود را ميگيرند.»
روزنامه صبح امروز معتقد بود كه جريانات كوي دانشگاه تنها براي به خشونت كشاندن كشور طراحي شده و اصلاحات خاتمي را هدف قرار داده بود.
اين روزنامه از مرحله جديد تهاجم سياسي به دولت خاتمي خبر داد و در تاريخ 78/04/28در مطلبي مينويسد؛« تضعيف خاتمي و راه حلهاي او يعني اوجگيري مجدد بحرانها.»
در این میان يكي از اعضاي شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت، در تجمع مقابل درب اصلي دانشگاه اعلام كرده بود: اجساد شهداي دانشجو بايد به ما تحويل داده شوند و دولت بايد امنيت تشييع جنازه باشكوه آنها را كه ما برگزار مي كنيم تضمين كند.
در حالي كه به تصريح گزارش كميته تحقيق شوراي عالي امنيت ملي، احدي در حادثه كوي دانشگاه كشته نشده بود.
پس از گذشت چند روز از آغاز این آشوبگری ها ،مقام معظم رهبري با درك حساسيت شرايط، در پيامي مهم خطاب به ملت شريف ايران و نيروهاي انقلابي به ويژه نيروهاي مخلص و بسيجي، خواستار حفظ هوشياري و آمادگي لازم براي فرو خواباندن اين فتنه بزرگ شدند.
معظم له در اين پيام بسيار مهم كه در تاريخ 22 تير 1378 صادر شده بود، فرمودند:
«بسم الله الرحمن الرحيم
ملت رشيدو غيور ايران، مردم عزيز تهران
دو روز است كه جمعي از اشرار با كمك و همراهي برخي از گروهك هاي سياسي ورشكسته و با تشويق و پشتيباني دشمنان خارجي در سطح تهران به فساد و تخريب اموال و ارعاب و عربده جويي پرداخته و موجب سلب امنيت و آسايش مردم شده اند.
دشمنان زبون و حقير اسلام و انقلاب گمان كرده اند، انقلاب و مردم مؤمن و انقلابي به آنان اجازه خواهند داد كه با فتنه انگيزي خود راه سلطه آمريكاي جنايتكار را بر ميهن عزيز ما هموار كنند. گروهك هاي وابسته و معاند، طبق تحليل اربابان و معلمان خود، گمان كرده اند مردم ايران از اسلام و انقلاب، دست برداشته اند و به خيال باطل خود مي خواهند از انقلاب اسلامي انتقام بگيرند. ولي غافل از اين كه ملت مؤمن و شجاع و هوشيار به آنان و اربابان و پشتيبانان آنان اجازه ادامه شرارت را نخواهند داد و نظام مقتدر اسلامي، آنان را به شدت منكوب خواهد كرد.
به مسئو لان در دولت و به خصوص مسئولين امنيت عمومي تاكيد شده است كه با درايت و قدرت، عناصر مفسد و محارب را در جاي خود بنشانند و بي شك كساني كه چشم به فتنه انگيزي هاي اين روسياهان دوخته اند، مأيوس خواهند شد. ملت بزرگ ايران مخصوصاً جوانان عزيز بايد در كمال هوشياري مراقب حركات دشمن باشند و به طور كامل با مأموران، همكاري كنند و عرصه را بر عناصر مزدور و خود فروخته دشمن، تنگ نمايند و به خصوص فرزندان بسيجي ام بايد آمادگي هاي لازم را در خود حفظ كنند و با حضور خود در هر صحنه اي كه حضور آنان در آن لازم است، دشمنان زبون را مرعوب و منكوب سازند.
تأييد اسلام و مسلمين را از خداوند متعال مسألت مي كنم.
سيد علي خامنه اي – 22/4/.78 »
به دنبال اين پيام مهم، نيروهاي جان بركف بسيج وارد كارزار شدند تا بار ديگر اخلاص، تعهد و اقتدار خود را كه پس از جنگ به طور ناجوانمردانه، هدف ظالمانه ترين اتهامات قرار گرفته و پايمال هوا و هوس عده اي
قدرت طلب و شماري بازي خورده سياسي شده بود، نشان دهند.
ورود به موقع و مؤثر نيروهاي بسيج و عناصر خودجوش مردمي، ناگهان توفاني از رعب و وحشت در دل ترسان آشوبگران بر پا كرد، اندكي بعد مقاومت جبهه آنان در هم شكست. عده اي متواري و عده اي ديگر از عناصر محارب و عربده جو دستگير و به چنگال قانون سپرده شدند.
اين چنين با يك اشاره رهبري چشم فتنه از حدقه بيرون كشيده شد و ملت هوشيار و بيدار ايران نيز براي تثبيت امنيت و در لبيك به نداي رهبر خود در تهران و سراسر ميهن اسلامي با حضور ميليوني و حماسي خود مانور عظيم حمايت از ولايت را به زيباترين شكل ممكن به تصوير كشيدند در حالي كه فقط و فقط يك تصوير در دست داشته و يك شعار بر زبان: «ما اهل كوفه نيستيم علي تنها بماند».
با اين حال بحران تيرماه 1378بدون اين كه حتي يك تير از لوله تفنگي شليك شود، ظرف سه روز به بهترين شكل ممكن مديريت و مهار شد.