كرامت به چه معنايى است و به چه انسانى كريم مى گويند؟
آيا كرامت بنى آدم اعتبارى است يا ذاتى؟
نشانه اهل كرامت چیست و موانع آن چیست؟
پاسخ
كرامت از نظر لغوى ضد پستى و لئامت بوده[1] و نيز به معناى صفات پسنديده اى است كه در انسان وجود دارد[2] و كسى كه به انواع نيكى و فضائل آراسته باشد، كريم مى گويند.[3]
در روايات كرامت همان نزاهت از پستى و فرومايگى و آراستگى به فضائل اخلاقى است روح بزرگوار و منزه از هر پستى را كريم مى گويند.
در حقيقت كرامت معنايى دارد كه در فارسى معادل ندارد،
زيرا دو معنا در لفظ كرامت نهفته است:
منزه بودن از پستى و فرومايگى و نيز آراسته بودن روح انسان به صفت بزرگوارى.[4]
امير مؤمنان (ع) مى فرمايد: «الْكَرَمُ حُسْنُ السَّجيَّةِ وَاجْتِنابُ الدَّنيَّةِ[5] كرامت، نيكى اخلاق و پرهيز از پستى است». در اين روايت هر دو معناى كرامت بيان شده است.
روح الهى منشأ كرامت انسان
منشأ كرامت انسان همان فطرت الهى است. خلقت انسان به گونه اى است كه كرامت در ذات او نهفته است و استعداد تقويت كرامت در متن خلقت او وجود دارد.
قرآن كريم مى فرمايد:
«وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنى آدَمَ … (اسراء: 70)؛ ما فرزندان آدم را كرامت بخشيديم ….»
كرامتى كه براى انسان مطرح شده، يك كرامت اعتبارى نيست بلكه كرامتى ذاتى و حقيقى است. مرحوم علامه طباطبائى مى گويد: مراد آيه بيان حال جنس بشر است و مقصود از تكريم اختصاص دادن به عنايت و شرافت دادن به خصوصيتى است كه در ديگران نباشد.[6]
بنابراين از نظر قرآن كليه انسانها از يك كرامت ذاتى برخوردارند كه در نوع خلقت آنها وجود دارد و موجودات ديگر از آن بى بهره اند.
خصوصیت فطرت انسان
حال بايد ديد چه خصوصيتى در فطرت انسان وجود دارد كه موجب كرامت او گرديده است؟
براى روشن شدن اين مطلب يادآورى دو نكته لازم است:
الف) انسان داراى دو بعد مادى و الهى است و علت سجده ملائكه بر انسان، بعد مادى او نيست، زيرا در شئون مادى ساير حيوانات با انسان شريكند، بنابراين بعد الهى انسان است كه موجب سجده ملائكه بر او شده است.
قرآن كريم مى فرمايد:
«اذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلئِكَةُ انّى خالِقٌ بَشَراً مِنْ طينٍ فَاذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحى فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ (ص: 71- 72)؛ هنگامى كه پروردگارت به فرشتگان گفت، من بشرى را از گل مى آفرينم، پس آنگاه كه او را با خلقت كامل بياراستم و از روح خود در او دميدم، بر او به سجده درافتيد.»
بنابراين دميدن روح الهى بر وجود خاكى انسان است كه او را لايق سجده فرشتگان الهى گردانيده است.
ب) سجده ملائكه بر انسان نشانگر كرامت انسان است. هنگامى كه خداوند به فرشتگان امر مى كند به آدم سجده كنيد، ابليس پس از امتناع از سجده، مى گويد: «أَرَءَيْتَكَ هذَا الَّذى كَرَّمْتَ عَلَىَّ (اسراء: 62)؛ با من بگو چرا اين را بر من كرامت بخشيدى؟»
اين آيه اشاره به اين نكته دارد كه امر خدا به سجده بر آدم موجب كرامت او گرديده است. به اين مطلب در دعاى امّ داود نيز اشاره شده است: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى ابينا آدَمَ بَديعِ فِطْرَتِكَ الَّذى كَرَّمْتَهُ بِسُجُودِ مَلائِكَتِكَ[7]
خداوندا بر پدر ما آدم، خلق بديع بى نظيرت كه او را به سجود فرشتگانت كرامت بخشيدى، درود فرست.
با جمع بندى اين دو نكته به اين نتيجه مى رسيم كه روح الهى منشأ كرامت انسان است.
كرامت محور تعليم و تربيت الهى
محور تعليم و تربيت الهى، رسيدن انسان به كرامت نفس است[8] از اين رو تمام شئون تعليم و تربيت انسان بايد از كرامت برخوردار باشد و اگر تعليم و تربيت از كرامت بى بهره و آلوده به پستى و دنائت باشد. تعليم و تربيت انحرافى است و انسان را به كمال نخواهد رساند.
خداى متعال در قرآن مى فرمايد:
«أِقْرَاءْ وَ رَبُّكَ الْاكْرَمُ (علق: 3)؛ بخوان و پروردگار تو ارجمندترين است»
اگر يك معلم را با وصف خاصى معرفى كنند، اشاره به اين است كه تعليم اين معلم در همان محور وصف است. مثلًا اگر گفتند فلان پزشك درس مى دهد يعنى درس پزشكى مى دهد و اگر گفتند معلم اكرم به شما درس مى دهد يعنى درس كرامت مى دهد.
بنابراين پروردگار كريم نيز به انسان كرامت مى آموزد. و نيز خداى متعال فرشتگان را كه مأمور ابلاغ پيام كرامتند به عنوان عباد كريم و كتب انبياء را به عنوان صحف مكرّمه ياد نموده است.[9]
بنابراين براى حركت در مسير تعليم و تربيت اسلامى، بايد همواره محوريت كرامت را در نظر گرفت و بر اين مبنا فضائل الهى را در خود ايجاد كرد.
به عبارت ديگر «پيام دهنده»، «پيام» و «پيام آور» يعنى خدا، كتاب آسمانى و پيامبران او همه كريمند و «پيام گيرنده» هم بايد كريم و بزرگوار تربيت شود.
نشانه هاى اهل كرامت
افراد صاحب كرامت داراى نشانه هايى هستند كه مى توان با توجه به آنها، صفت كرامت را در خود و ديگران ارزيابى كرد. برخى از آن نشانه ها چنين است:
1.ترجيح آبرو بر مال
على عليه السلام مى فرمايد: «الْكَريمُ مَنْ صانَ عِرضَهُ بِمالِهِ وَاللَّئيمُ مَنْ صانَ مالَهُ بِعِرْضِهِ[10] كريم كسى است كه آبرويش را با ثروتش حفظ كند و لئيم كسى است كه مالش را با آبرويش نگهدارد».
آبروى انسان كريم به اندازهاى براى او اهميت دارد كه حاضر است براى حفظ آن از مال خود بگذرد.
2.اجتناب از كارهاى بيهوده
ياوه گوئى و بيهوده سرائى با كرامت ناسازگار است كسانى كه به امور بيهوده مشغول مى شوند و با انجام كارهاى بى فايده عمر خود را به بطالت مى گذرانند، از كرامت برخوردار نيستند. قرآن مجيد مى فرمايد:
«واذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً (فرقان: 72)؛ بندگان خدا كسانى هستند كه وقتى به امر بيهودهاى بگذرند با كرامت از آن عبور مى كنند».
3.پايمردى و استقامت
روح انسان كريم از چنان استحكامى برخوردار است كه حوادث ناگوار، قادر به ايجاد عدم تعادل در او نيست. امير مؤمنان (ع) مى فرمايد: «النَّفْسُ الْكَريمَةُ لاتُؤَثِّرُ فيهَا النَّكَباتُ [11]حوادث ناگوار در روح انسان كريم اثر نمى گذارد.
4.تنفر از پستى
از نشانه هاى بارز انسان هاى كريم، عدم همسوئى با لئيمان و نگشتن گِرد كارهاى پست است چه بسا انسانهاى پست تن به كارهايى بدهند و به آن افتخار هم بكنند ولى كريمان نه تنها دست به آن نمى زنند بلكه در قلب نيز از چنين كارهايى متنفرند.
به طور مثال افراد پست و خود فروخته ممكن است براى نفع شخصى خود دست به جاسوسى براى دشمن بزنند و چنين كار خائنانه را كارى شرافتمندانه و پر درآمد محسوب كنند، ولى انسانهاى كريم و بزرگوار اگر از گرسنگى بميرند تن به چنين ذلتى نخواهند داد.
امير مؤمنان (ع) در اين باره مى فرمايد:
«الكَريمُ يَزْدَجِرُ عَمّا يَفْتَخِرُ بِهِ اللَّئيِمُ. [12] شخص بزرگوار از افتخارات افراد پست متنفر است.
5.شادى از بخشش
برخلاف افراد لئيم كه فقط از ماديات لذت مى برند و كمتر بهره اى از صفات انسانى دارند انسانهاى با كرامت از اعمال نيك و سخاوتمندانه مسرور مى شوند و از آن لذت روحى مى برند. حضرت على عليه السلام در اين باره مى فرمايد: «مَسَرَّةُ الْكِرامِ فى بَذْلِ الْعَطاءِ وَ لَذَّةُ اللِّئامِ فِى الطَّعامِ.[13]
شادى افراد با كرامت در بذل و بخشش است و لذت افراد لئيم در خوردن است.
6.چشم پوشى از خطاها
انسان كريم بسيارى از كارهاى نارواى ديگران را ناديده گرفته و خود را از آن بى خبر نشان مى دهد تا بدينوسيله زشتى اعمال خلاف و آبروى ديگران از بين نرفته و افراد براى اصلاح خطاى خود فرصت پيدا كنند. سخن امام كريمان على (ع) اشعار به اين معنا دارد: «أَشْرَفُ أَخْلاقِ الْكَريمِ كَثْرَةُ تَغافُلِهِ عَمَّا يَعْلَمُ.[14]
بهترين اخلاق انسان كريم، چشم پوشى بسيار او از چيزهايى است كه مى داند.
7.صداقت
هفتمين صفت، راستگويى و صداقت است همانطور كه دروغگويى از صفات انسانهاى فرومايه است. على عليه السلام مى فرمايد: «الصَّادِقُ عَلى شَفا مَنْجاةٍ وَ كَرامَةٍ وَالْكاذِبُ عَلى شُرُفِ مَهْواةٍ وَ مَهانَةٍ.[15] راستگو مشرف به نجات و كرامت است و دروغگو در پرتگاه سقوط و خوارى است».
8.پاداش بدى به نيكى
بزرگوارى چنين افرادى به گونه اى است كه در مقابل بدى و جفاى ديگران، نه تنها مقابله به مثل نمى كنند، بلكه با احسان و نيكى پاسخ آنان را مى دهند كه «از كوزه همان برون تراود كه در اوست» سخن على عليه السلام در اين باره نيز اين است: «الْكَريمُ مَنْ جازَى الْاسائَةَ بِالْاحْسانِ[16] انسان با كرامت، بدى را بوسيله نيكى كردن جواب مى دهد»
موانع كرامت
كسى كه خواستار كرامت است، بايد موانع آن را از بين برده و اجازه رشد آنها را در خود ندهد. زيرا با وجود اين موانع، جايى براى رشد صفت كرامت در انسان باقى نمى ماند. اينك تعدادى از آن موانع را بيان مى كنيم:
1.طغيان و سركشى در برابر خدا
خوى سركشى و طغيان، با كرامت و بزرگوارى ناسازگار است. خداى متعال مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الْانْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَريمِ … وَ انَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظينَ كِراماً كاتِبينَ (انفطار: 10- 11)؛ اى انسان چه چيز ترا به پروردگار كريمت مغرور كرد؟ … و بدرستيكه بر شما محافظينى هستند كه نويسندگان با كرامتند.
كسى در مقابل پروردگار كريم خود مغرور شده و سركشى مى كند كه از نعمتهاى او غافل شده باشد، در حاليكه انسان با كرامت در برابر كوچكترين نعمت، شكرگزار است.
به گفته على عليه السلام:
«الْكَريمُ يَشْكُرُ الْقَليلَ وَاللَّئيمُ يَكْفُرُ الْجَزيلَ.[17] انسان كريم براى كم، سپاسگزارى مى كند و لئيم در مقابل بسيار، ناسپاس است. بنابراين غرور در مقابل خدا و طغيان در برابر او، از موانع اساسى نيل به كرامت است.
2.دنياطلبى
منظور از دنيا، طبيعت نيست؛ زيرا طبيعت از مظاهر الهى است، بلكه منظور از دنياطلبى، دنياى مذموم، و دلبستگى به ماديات است. در اين مورد قرآن كريم مى فرمايد: «وَاعْلَمُوا انَّمَا الْحَيوةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِى الْامْوالِ وَالْاوْلادِ (حديد: 20)؛ بدانيد كه زندگى دنيا بازيچه و بيهودگى و آرايش و فخر فروشى و افزون جويى در اموال و اولاد است».
بنابراين دنياطلبى و دلبستگى به مظاهر مادى دنيا، مانع ورود انسان به مدرسه كرامت الهى مى باشد.
غفلت از مرگ، انسان را به عالم طبيعت علاقمند و در او دلبستگى ايجاد مى كند و با دلبستگى به دنيا كه نشئه پست است، انسان به كرامت الهى نخواهد رسيد.
قرآن مى فرمايد:
«یَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْادْنى (اعراف: 169)؛ متاع اين دنياى پست را گرفتند».
دلبستگى به متاع پست، در انسان پستى ايجاد مىكند و در اين صورت لايق كرامت نخواهد بود.
3.اعمال پست
انسان طالب كرامت بايد از هر نوع پستى پرهيز كند و اعمال و اخلاق خود را از آن پاكيزه سازد، زيرا با پستى طلبى و ميل به دنائت نمىتوان به مرتبه كرامت رسيد.
امير مؤمنان (ع) مى فرمايد: «اكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ [18]نفس خود را از هر چيز پستى بزرگ دار.
چرا كه اعمال و صفات پست، ريشه كرامت را در انسان مى سوزانند و بدون رهايى از آن نمى توان به كرامت نائل شد. على عليه السلام: «رِبْحُ الْمَرْءِ تَنَزُّهُهُ مِنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ[19]نفع انسان در منزه بودن او از هر پستى مى باشد».
زيرا با رهايى از پستى ها، راه انسان بسوى قله شامخ كرامت گشوده مى شود.
منابع
[1] . علی اکبر دهخدا، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1377، ماده كرم.
[2] . حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات، بیروت، 1412 ق، ص 428.
[3] . محمدبن مکرم (ابن منظور)، لسان العرب، بیروت، داراحیا التراث العربی، 1408 ق، ج 12، ص 510.
[4] . عبدالله جوادی آملی، كرامت در قرآن، رجاء، 1368، ص 19.
[5] . تمیمی آمدی، شرح غررالحكم و دررالكلم، تهران، دانشگاه تهران، ج 2، ص 29.
[6] . سید محمدحسین طباطبائی، المیزان، مترجم: سید محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1378، ج 15، ص 264.
[7] . مفاتيح الجنان، اعمال ماه رجب.
[8] . «انّى بُعِثْتُ لِاتَمِّمَ مَكارِمَ الْاخْلاقِ».
[9] . عبدالله جوادی آملی، كرامت در قرآن، همان، ص 21.
.[10] تمیمی آمدی، شرح غرر الحكم، همان، ج 2، ص 154.
[11] . همان، ج 2، ص 1.
[12] . همان، ص 44.
[13] . محمد محمدی ری شهری، ميزان الحكمه، قم، دارالحدیث، 1386، ج 8، ص 368.
[14] . همان، ج 7، ص 268.
[15] . نهجالبلاغه، خطبه 85، ص 208.
[16] . محمد محمدی ریشهری، ميزان الحكمه، همان، ج 8، ص 365.
[17] . همان
[18] . نهجالبلاغه، نامه 31.
[19] . محمد محمدی ری شهری، ميزان الحكمه، همان، ج 3، ص 348.
سوال/پاسخ
سوال 1: کرامت به چه معنا است و به چه کسی کریم میگویند؟
پاسخ: کرامت به معنای نزاهت از پستی و فرومايگی و آراستگی به فضائل اخلاقی است. کسی که به انواع نيکی و فضائل آراسته باشد کریم نامیده میشود.
سوال 2: منشأ کرامت انسان از نظر قرآن چیست؟
پاسخ: منشأ کرامت انسان فطرت الهی اوست که در ذات خلقت او نهفته است. انسان به دلیل دمیدن روح الهی در او، برخوردار از کرامتی ذاتی و حقیقی است.
سوال 3: نشانههای افراد صاحب کرامت چیست؟
پاسخ: نشانههای افراد صاحب کرامت شامل ترجیح آبرو بر مال، اجتناب از کارهای بیهوده، پایداری و استقامت، تنفر از پستی، شادی از بخشش، چشمپوشی از خطاها، صداقت و پاداش بدی به نیکی است.
سوال 4: چه عواملی مانع رشد کرامت در انسان میشوند؟
پاسخ: عواملی چون طغیان و سرکشی در برابر خدا، دنیاطلبی و اعمال پست موانع رشد کرامت در انسان هستند.
سوال 5: نقش کرامت در تعلیم و تربیت اسلامی چیست؟
پاسخ: کرامت محور تعلیم و تربیت الهی است و هدف از تعلیم و تربیت اسلامی رسیدن انسان به کرامت نفس است.
سوال 6: چگونه دنیاطلبی مانع کرامت میشود؟
پاسخ: دلبستگی به دنیا و امور مادی موجب انحراف از مسیر کمال الهی و ممانعت از ورود به مدرسه کرامت میشود.
سوال 7: چه مثالهایی از اعمال پست وجود دارند که کرامت انسان را کاهش میدهند؟
پاسخ: اعمال پستی مانند تن به کارهای پست دادن برای منفعت شخصی و افتخار کردن به چنین کارهایی باعث کاهش کرامت میشود.




